نرخ ارز نه فقط به لحاظ سیاست‌گذاری کلان اقتصادی از اهمیت شایانی برخوردار است، بلکه گاه بسیاری از فعالان اقتصادی و حتی مردم عادی شروع فعالیت‌های روزانه خود را موکول به تعیین این قیمت کلیدی می‌کنند. این نرخ کلیدی به‌دلیل آنکه به منافع گروه‌های مختلف از جمله مردم عادی، دولت، صادرکنندگان، واردکنندگان و تولیدکنندگان داخلی گره خورده است، همواره با حساسیت زیادی دنبال شده و همین حساسیت بالا به دامنه وسیعی از تحلیل‌های احساسی دامن زده و منافع صنفی مختلفی را دخیل ساخته که این نظریات را خالی از حداقل مبانی تئوریک ساخته است.

درخصوص نرخ ارز دو مساله کلیدی همواره مطرح است: اول آنکه نرخ ارز بر اساس چه مبانی باید تعیین شود و ثانیا با فرض تعیین یک نرخ ارز مناسب، با توجه به شرایط محیط اقتصاد کلان این نرخ چگونه باید تغییر کند.

این موضوع بالاخص از آنجا اهمیتی مضاعف یافته است که دولت به واسطه درآمدهای ارزی به‌عنوان یک عرضه‌کننده مسلط در بازار حضور دارد و بنا به شرایط سیاسی و اقتصادی متفاوت، دولت می‌تواند با دخالت در بازار، محدوده مشخصی را برای تغییرات قیمت‌ها معین کند که از آن به نام سیاست ارزی مدیریت شناور شده یاد می‌شود و به نظر می‌رسد در یک سال اخیر، سیاست ارزی دولت بر همین محور متمرکز شده است.

موضوع تعیین نرخ ارز و چگونگی تغییرات آن موضوع صفحه امروز باشگاه اقتصاددانان است.