کاهش سهم دولت دربازار ارز
سید غلامحسین حسنتاش عضو هیات علمی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی بهنظر من مهمترین پیششرط شکل گرفتن بازار ارز در ایران، تحقق توسعه ملی و خصوصا توسعه تولید ملی و متنوع شدن ترکیب تولید و صادرات کالاها و خدمات، آن هم توسط بخش خصوصی است. واقعیت این است که در حال حاضر بازار ارز رقابتی نیست و انحصاری است. اقتصاد ایران وابسته به ارز نفت است و ارز نفت هم تماما در دست دولت است. واقعیت این است که بیشتر از نیمی از آنچه بهعنوان صادرات غیرنفتی گزارش میشود نیز در واقع نفتی است و توسط دولت و نیمهدولتیها انجام میشود.
سید غلامحسین حسنتاش عضو هیات علمی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی بهنظر من مهمترین پیششرط شکل گرفتن بازار ارز در ایران، تحقق توسعه ملی و خصوصا توسعه تولید ملی و متنوع شدن ترکیب تولید و صادرات کالاها و خدمات، آن هم توسط بخش خصوصی است. واقعیت این است که در حال حاضر بازار ارز رقابتی نیست و انحصاری است. اقتصاد ایران وابسته به ارز نفت است و ارز نفت هم تماما در دست دولت است. واقعیت این است که بیشتر از نیمی از آنچه بهعنوان صادرات غیرنفتی گزارش میشود نیز در واقع نفتی است و توسط دولت و نیمهدولتیها انجام میشود. در بازار انحصاری ارز مثل هر بازار انحصاری دیگری، انحصارگر شرایط خود را تحمیل میکند. دولت وابسته به ارز نفتی است در حالی که برای تامین بودجه خود نیاز به ریال هم دارد و درآمد مالیاتی برای امورش کفایت نمیکند؛ بنابراین دائما با این وسوسه روبهرو است که با گرانتر فروختن ارز در اختیار خود، مشکلات ریالیاش را حل کند. اگر کشور یک کشور مولد با تنوع کافی از نظر تولید و صادرات باشد طبیعتا قدرت مالیاتگیری دولت هم افزایش مییابد و وابستگی دولت به درآمد ریالی ناشی از فروش ارز نفتی نیز کاهش مییابد، اما در شرایطی که در آن قرار داریم واقعیت این است که نه بانک مرکزی استقلال کافی و حقیقی پیدا خواهد کرد و نه بازاری وجود خواهد داشت که نرخ ارز در آن تعیین شود. نرخ ارز عملا توسط دولت و نه حتی بانک مرکزی، تعیین میشود و تجربه سه دهه این را ثابت میکند. پس راهحل اساسی همان توسعه ملی و قطع وابستگی به تکمحصولی است، اما اگر در همین شرایطی که تاکنون بوده است دولت بخواهد واقعا نرخ ارز را درست مدیریت کند و وسوسه گرانفروشی ارز را کنار بگذارد یا در شرایط دیگری کمبود نداشته باشد که در اثر عرضه کم ارز لاجرم قیمت آن بالا برود، شرط آن برنامهریزی واقعگرا و تعهد به قانون و برنامه است. تا وقتی شرایط فعلی ادامه دارد، دولت باید بر مبنای پیشبینیهای دقیق و تبیین چشماندازهای واقعی از قیمت جهانی نفت و میزان صادرات نفت و مواد نفتی خود، درآمدهای نفتی آینده را مثلا در طول برنامه ششم، بر مبنای واقعیتها تنظیم کند و برنامههای خود را بر مبنای متوسط درآمد ارزی بلندمدت تنظیم و نوسانات درآمد ارزی را با مکانیزم ذخیره ارزی کنترل کند و به مکانیزمهای ذخیره ارزی نیز بسیار پایبند و متعهد باشد تا بتواند بازار ارز را مدیریت کند. همچنین دولت اگر بخواهد از دو قیمتی شدن ارز جلوگیری کند مجبور است در کنار عرضه، تقاضای ارز را هم با مکانیزمهای مناسب کنترل کند. مطالعات انجام شده در مورد ارز و بازار ارز نیز بهنظر من کافی نیست.
بهعنوان مثال گروه خاصی که عمدتا ذینفع هستند، دائما ادعا میکنند که افزایش قیمت ارز به نفع تولید ملی و توسعه صادرات غیرنفتی است و ممکن است این درست هم باشد، ولی بنده ندیدهام که مطالعه دقیقی در این مورد انجام شده باشد که ترکیب تولیدات ایران چیست؟ و کشش یا واکنش هر گروه از تولیدات به نرخ ارز چیست؟ و تصویر دقیق غیرافواهی در این زمینه ارائه دهد؛ بنابراین ما به مطالعات بیشتری در مورد وضعیت عرضه و تقاضای ارز و آثار و تبعات نوسانات قیمت ارز نیز نیاز داریم که به تصمیمگیریهای صحیح کمک کند.
ارسال نظر