ارزیابی کنترل عربستان در بازار نفت
دکتر نیک باتلر استاد دانشکده سیاسی کینگز کالج لندن همواره توطئههای سیاسی فراوانی در رابطه با افت قیمت نفت وجود داشته است. افت ۲۵ درصدی قیمت نفت در کمتر از سه ماه گذشته کم نظیر بوده است و در یک بازار سیاسی مثل نفت، تصمیمات یک فرد یا منطقه میتواند عامل افت قیمتها باشد. رایج ترین توطئه سیاسی در این خصوص، همکاری آمریکا و عربستان به منظور فشار مالی بر رقبای اصلی خود، یعنی روسیه و ایران، است. در هر دو مورد، کاهش درآمدهای کشور و در نتیجه کسری بودجه میتواند سبب شود تا پوتین رئیسجمهور روسیه و ایران، مجبور شوند برای حل بحران اوکراین و برنامه هستهای ایران بر سر میز مذاکره حاضر شوند.
دکتر نیک باتلر استاد دانشکده سیاسی کینگز کالج لندن همواره توطئههای سیاسی فراوانی در رابطه با افت قیمت نفت وجود داشته است. افت ۲۵ درصدی قیمت نفت در کمتر از سه ماه گذشته کم نظیر بوده است و در یک بازار سیاسی مثل نفت، تصمیمات یک فرد یا منطقه میتواند عامل افت قیمتها باشد. رایج ترین توطئه سیاسی در این خصوص، همکاری آمریکا و عربستان به منظور فشار مالی بر رقبای اصلی خود، یعنی روسیه و ایران، است. در هر دو مورد، کاهش درآمدهای کشور و در نتیجه کسری بودجه میتواند سبب شود تا پوتین رئیسجمهور روسیه و ایران، مجبور شوند برای حل بحران اوکراین و برنامه هستهای ایران بر سر میز مذاکره حاضر شوند.
در یک فضای پیچیده، هر تئوری ممکن است درست باشد. من به تئوری توطئه (تئوری که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجه نقشه مخفیانه گروهی دسیسه گر و عموما قدرتمند میداند) اعتقاد ندارم، اما اینکه تئوری مزبور میتواند یکی از گزینهها باشد را میپذیرم. در این میان، نکتهای که برای من جذابیت بیشتری دارد، نتایج آتی این مساله است که به عربستان بستگی دارد. در واقع، ریسکی که اکنون متوجه کل صنعت و بسیاری از کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی است، آن است که بازی عربستان منجر به خروج کنترل بازار نفت از دستان این کشورها شود. قیمتها میتوانند کاهش بیشتری را تجربه کنند و عواقب بسیار منفی داشته باشند که از تشدید ناآرامیهای منطقهای آغاز میشود و با کاهش سرمایهگذاریها(ی پرهزینه) در منطقه، پیامدهای بعدی را تقویت میکنند.
همه ما تصوری ذهنی از عربستان داریم که ناشی از رویدادهای دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی است. این تصویر، یک کشور بسیار پولدار با جمعیت اندک را نشان میدهد که روی دریایی از نفت خوابیده است. یک کشور سلطنتی که توسط تکنوکراتهایی هوشمند مدیریت میشود و میتواند با تغییرات میزان تولیدات و صادرات خود، قیمت نفت را به میزان دلخواه خود تغییر دهد. چنین قدرتی نه تنها عربستان را به کشوری بسیار ثروتمند تبدیل میکند، بلکه حمایت آمریکا را نیز در مواجهه با خطرات به همراه خواهد داشت.
حتی اگر این تصور، زمانی درست بوده است، اکنون از هیچ منظری نمیتوان چنین فرضی را قبول کرد. در جهان واقعی، عربستان توسط یک دولت پیر و فرسوده اداره میشود که حاضر است برای حفظ قدرت خود در منطقه جوان خاورمیانه، هر تلاشی انجام دهد. این در شرایطی است که ذائقه مردم منطقه تغییر پیدا کرده است و آنها به دنبال مدرنیته هستند و تمایلی به حکومتهای به ظاهر مذهبی و سنتی ندارند. از سوی دیگر، عربستان دیگر یک کشور کم جمعیت نیست؛ جمعیت این کشور ۳۰ میلیون نفر است که در مقایسه با جمعیت ۷/۵ میلیون نفری در سال ۱۹۷۰، رشد زیادی داشته است. تکنوکراتها نیز در ایجاد یک اقتصاد صنعتی ناموفق بودهاند؛ بهطوری که مصرف نفت این کشور با جمعیت ۳۰میلیون نفری، مشابه مصرف نفت برزیلیهای ۲۰۳ میلیون نفری است (۳ میلیون بشکه در روز). بر اساس دلایلی واضح، تنفر از نظام سلطنتی عربستان بیش از پیش است و حتی متحدان ظاهری این کشور نیز اعلام برائت میکنند. چندی پیش، جو بایدن، معاون رئیسجمهوری آمریکا، اظهار کرد که مردم سعودی از گروههای تروریستی حمایت میکنند. گرچه او مجبور شد از بیاناتش عقبنشینی کند، اما همیشه پشت هر اشتباهی یک حادثه تلخ تر وجود دارد.
حال چالش اصلی این است که آیا عربستان در موقعیتی قرار دارد که بتواند از افت قیمتها جلوگیری کند؟ خطری که روند نزولی اخیر (از ماه ژوئیه) به همراه دارد این است که با کاهش قیمت نفت، کشورهای تولیدکننده سعی میکنند با افزایش تولیدات خود در کوتاه مدت، کسری درآمدهای نفتی را جبران کنند. به این ترتیب، هر میدان نفتی که میتواند اندکی بیشتر تولید کند، تحت فشار قرار میگیرد و برنامههای مربوط به ثبات و پایداری میادین به تعویق میافتند. این همان چیزی است که در بازار نفت رخ میدهد و به رغم کاهش قیمتها در ۳ ماه اخیر، هیچ کاهشی در میزان تولید مشاهده نمیشود.
براساس تئوریهای اقتصادی، کاهش قیمت موجب تحریک تقاضا میشود، اما بازار نفت یک مورد خیلی خاص است؛ بهطوری که هزینههای تولید عموما در مالیات بر مصرفکننده (مشابه آنچه در انگلستان وجود دارد و بیش از سه چهارم قیمتها در خط لوله نهایی بهعنوان مالیات حساب میشود) یا یارانهها (مشابه هند که هزینه بنزین کسری از قیمت آن در بازار جهانی است) مخفی هستند. بنابراین، آثار شدید مورد انتظار در سمت تقاضا مشاهده نمیشود و در شرایط فعلی، این مازاد عرضه است که از تقاضای ثابت پیشی گرفته و قیمتها را کاهش داده است.
در این شرایط، تنها عاملی که میتواند روند نزولی قیمتی را متوقف کند، کاهش قابل توجه میزان تولیدات نفت عربستان سعودی است. این کشور پیش از این نیز چنین اقدامی را انجام داده است، اما نه به تنهایی. همواره کاهش تولید یک استراتژی هماهنگ میان کشورهای صادرکننده نفت اوپک بوده است. اما اکنون دنیا تغییر کرده است و نمیتوان از کشورهای عضو اوپک، به جز کویت، انتظار داشت تولیدات و در نتیجه درآمد نفتی خود را کاهش دهند.
بنابراین، سعودیها در مسیر کاهش عرضه تنها هستند و سوال اینجا است که آیا این عمل را انجام میدهند؟ قضاوت در این مورد بسیار حساس است. به منظور ایجاد تعادل در بازار نفت، حداقل باید میزان تولیدات روزانه ۲ میلیون بشکه کاهش پیدا کند که این رقم با فرض عدم افزایش تولیدات لیبی و ایران در نظر گرفته شده است. با این حال، کاهش تولید آثار کوتاهمدتی دارد نظیر، اصلاح مجدد بودجه کشور، کاهش رفاه و مصرف داخلی و همچنین قطع کردن بخشی از یارانههایی که به کشورهای منطقه جهت تثبیت بهار عربی داده میشود.
حال اگر تئوری توطئه درست باشد، همه اینها برنامه ریزی شده و از پیش تعیین شدهاند. کاهش قیمت ها، ایران و روسیه را وادار به مذاکره میکند و با کاهش سرمایهگذاریهای پرهزینه، قدرت بازار جهانی نفت را به عربستان برمی گرداند. با این حال، احتمال وجود خطا در این تئوری زیاد است، زیرا نفت بازاری است که عموما بر اساس تصمیمات سیاسی قیمتگذاری میشود. در واقعیت، بخش زیادی از قدرت عربستان، روانی است؛ به عبارتی، مردم باور دارند چون عربستان در گذشته کنترل قیمتها را در اختیار داشته است، این روند تا ابد ادامه دارد. بسیاری از سرمایه گذاران در دنیا به این مساله اعتقاد دارند، اما زمانی که یک تابو شکسته شود بازی نیز بهطور کلی تغییر خواهد کرد.
ارسال نظر