برنامه‌ریزی نقش مهمی در نیل به اهداف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. جز با داشتن یک برنامه‌ریزی و اجرای خوب نمی‌توان به موفقیت دست پیدا کرد. در کشور ما برنامه‌ریزی میان‌مدت برعهده دولت گذاشته شده و به‌تازگی از طرف دولت تیمی جهت تدوین برنامه ششم توسعه تعیین شده است. در این پرونده به چالش‌های نظام برنامه‌ریزی ایران و پیشنهادها برای از بین بردن این چالش‌ها خواهیم پرداخت. سه نکته کلیدی در میان سخنان مشروح این پرونده وجود دارد که باید توسط هر تیمی که بخواهد برنامه ششم توسعه را تدوین کند، مورد توجه قرار بگیرد:

۱- کژگزینی، یک اصطلاح اقتصادی است که تعبیر آن در این پرونده این خواهد بود که اگر برنامه توسعه توسط افرادی نوشته شود که قصد اجرای آن را ندارند، این افراد انگیزه کافی ندارند تا برنامه را به بهترین وجه ممکن بنویسند؛ ولی اگر مجری و نویسنده برنامه یکسان باشد، او انگیزه دارد که تمام تلاش خود را به‌کارگیرد و بهترین برنامه ممکن را بنویسد؛ چرا که اگر برنامه به‌خوبی نوشته نشود، در مقام عمل برای خودش مشکل‌ساز می‌شود. برای رفع این نقیصه، آقای رحیمی دانش پیشنهاد می‌کنند که برنامه چهارساله و توسط رئیس‌جمهور همان دوره نوشته شود.

۲- برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت‌ در شرایط متلاطم‌ نیز موضوع دیگری است که باید ملاحظات خاص آن را رعایت کرد. اگر ریسک فعالیت‌های اقتصادی در کشور زیاد باشد، عملا، برنامه‌ریزی غیرممکن است و فقط می‌توانیم یکسری اصول کلی و سمت‌گیری خود را مشخص کنیم تا اوضاع متلاطم قدری فروکش کند. سعید لیلاز بر این عقیده است که دولت در یک سال گذشته این روش را به نحو احسن اجرایی کرده و به خوبی توانسته با اعتمادسازی در میان آحاد اقتصادی و مشخص کردن سمت و سوی مداخلات خود به نتایج بسیار درخشانی از جمله کنترل رکود

و تورم دست یابد.

اگر بپذیریم که حتی در دوره فعلی، شرایط کشور به حالت پیش‌بینی‌پذیرتری رسیده است، اما باز هم نمی‌توان منکر شد که در شرایط فعلی جهان که هر لحظه آبستن تحولاتی است که برنامه‌ریزی‌ها را با تغییرات پیش‌بینی نشده مواجه می‌کند، برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت‌تر دارای مقبولیت بیشتری است.