نابرابری در عرضه فرصت‌ها

دکتر سعید معیدفر عضو هیات علمی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران باتوجه به اینکه اختلاف دستمزد خانم‌ها و آقایان رابطه مستقیمی با میزان توسعه‌یافتگی جوامع دارد، تعیین الگوهای کاری برای خانم‌ها و تبعیض جنسیتی در محیط‌های کاری، به‌عنوان یکی از پارامترهای توسعه‌یافتگی مورد توجه قرار می‌گیرد. و از این رو پرداختن به این مهم و بررسی دلایل آن، از اولویت های مهم در مسیر تحقق اهداف توسعه‌ای است. لحاظ کردن حق عائله‌مندی و اولاد در دستمزد آقایان، بخشی از میانگین تفاوتی میان دریافتی خانم‌ها و آقایان را توضیح می‌دهد. اما باید گفت که این تنها بار بخش کوچک و ناچیزی از این اختلاف را به دوش می‌کشد و برای تفسیر هرچه بهتر این شکاف، باید به دنبال دلایل دیگری بود. به خاطر توزیع جمعیتی کنونی، ما با تعداد زیادی از افراد جویای کار مواجهیم؛ تقاضای بالا و جامعه گسترده نیروی آماده به کار و در مقابل ظرفیت محدود بازار کار برای پاسخ به این حجم از درخواست، سبب شده که وضعیت به نفع کارفرمایان تغییر کند و تا حدود زیادی حق انتخاب و قدرت چانه‌زنی را از متقاضیان کار سلب کند.

در این میان، از آنجا که بازار کار بیشتر متمایل به استخدام و به‌کارگیری آقایان است، به همان نسبت، خانم‌ها به دلیل شانس کمتر برای تصاحب مشاغل، موضعشان برای اعاده حق و حقوق خود ضعیف‌تر است. همین عامل سبب می‌شود مردان در صورت عدم رضایت و تامین نشدن حقوق مورد نظرشان، برای دستیابی به موقعیت‌های بهتر شغلی، بسیار بیشتر از زنان شغلشان راتغییر دهند؛ درحالی‌که خانم‌ها با علم بر اینکه با احتمال کمتری شغل دلخواه و مورد نظرشان را به‌دست خواهند آورد، حتی در صورت عدم رضایت، برای مدت زمان بیشتری در شغل خود می مانند و کمتر جابه‌جا می شوند؛ که این خود بخش دیگری از تفاوت در دستمزدها را نشان می‌دهد. در واقع می‌توان گفت، بدون آنکه تفاوتی در میزان پرداخت‌ها و دستمزدها باشد، این تفاوت در عرضه فرصت‌های شغلی است. بنابراین زنان قدرت چانه‌زنی کمتری درمورد میزان دریافتی خود دارند.

یکی دیگر از عوامل تفاوت دستمزدها، می‌تواند تفاوت در سطح سواد و تحصیلات باشد که این خود نیز به نوعی، معلول نگاه تبعیض‌آمیز به نقش زنان و مردان در جامعه است. و این را نمی‌توان نادیده گرفت که در همه جوامع همچنان تفاوت‌ها در زمینه نقش زنان و مردان وجود دارد و این تفاوت در نقش‌ها در موارد زیادی تبعیض‌های جنسیتی را نتیجه می‌دهد.

برای مثال این باور که دختران ظریف‌تر و حساس‌تر و به لحاظ جسمی از مردان ضعیف‌ترند، در سنین بعد که فرد آماده ورود به بازار کار است، فرصت تصاحب بسیاری از شغل‌ها را به دلیل همین انگاره از زنان می‌گیرد واز آنجا که بسیاری از مشاغل سخت‌تر دستمزد بیشتری دارند، این خود دلیل دیگری در توضیح اختلاف میانگین دستمزد میان خانم‌ها و آقایان است. از سوی دیگر، این نقش‌پذیری، با شکل‌دهی طرحواره‌های ذهنی زنان و دختران در این رابطه که در برخی زمینه‌ها از پسران ضعیف‌تر و کم استعدادترند، آنها را درمورد انتخاب یکسری حرف و تخصص‌ها محتاط‌تر می‌کند.