گرایش‌های محدود در دانشکده‌های اقتصاد

دکتر فرهاد غفاری عضو هیات علمی و مدیر گروه اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات برای مقایسه آموزش رشته اقتصاد در ایران بهتر است که تحلیل خود را در سه سطح کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکترا مجزا بیان کنیم. به نظر من در سطح کارشناسی در ایران هم از لحاظ محتوای دروس و هم به واسطه استادان کارآمد و هم از نظر کتب درسی و تعداد واحدهای درسی تفاوت قابل ملاحظه‌ای با بقیه دنیا نداریم، اما تفاوت مهم در این است که در کشورهای پیشرفته دانشجو در کنار درس از طریق واحدهای عملی و کارورزی به بدنه اقتصادی جامعه متصل و مرتبط می‌شود. این واحدهای کارآموزی عملی مثلا در بورس یا شرکت‌های سرمایه‌گذاری یا واحد‌های تولیدی و... کمک می‌کنند تا این مهم تسهیل شود، در واقع دانشجو با این روش به درک عملی از آموخته‌های دانشگاهی خود دست پیدا می‌کند که بسیار در ایجاد و بهبود قوه خلاقیت وی موثر است.

مشکل دیگری که در ایران در تمام سطوح تحصیلی وجود دارد این‌است که، دانشکده‌های اقتصاد در ایران با دانشکد‌ه‌های معتبر خارجی مرتبط نیستند. در حالی که در خارج از کشور دانشکده‌های اقتصاد دانشگاه‌های مختلف با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و دانشجویان را برای کسب دروس تخصصی و تجربیات و مهارت‌های جدید کاربردی و عملی برای دورهای کوتاه‌مدت با هم مبادله می‌کنند. به‌عنوان مثال مدرسه اقتصاد استکهلم در کشور سوئد دانشجوهایش را ۶ ماه به مدرسه اقتصاد لندن در کشور انگلستان می‌فرستد. به این ترتیب نقاط ضعف یک دانشکده تا حدی رفع می‌شود.

مورد دیگر در تفاوت آموزش اقتصاد ما و خارج از کشور امکان دسترسی به کتب و مقالات و کنفرانس‌های بروز علمی بین‌المللی است. چندی است که تحریم‌ها و قیمت بالای دلار دسترسی به مجلات معتبر و کتب درسی را با سختی‌هایی مواجه کرده است و این نکته باعث شده امکان دسترسی تا حدودی کاهش پیدا کند.

همان‌طور که استحضار دارید در سطح کارشناسی ارشد و دکترای اقتصاد، مباحث بسیار تخصصی و ریز می‌شود و عمق آن به شدت افزایش می‌یابد. متاسفانه در ایران این نکته مورد توجه واقع نشده و عملا سیستم آموزشی کارشناسی به همان شکل دنبال می‌شود. اگر دقت کنید ما در کارشناسی ارشد اقتصاد حداکثر ۷ گرایش در کل ایران داریم. این در حالی است که این رقم در کشورهای پیشرفته حتی به ۲۰ گرایش نیز می‌رسد و البته با عمقی بیشتر. این نکته در دوره دکترا نیز بسیار ملموس است.

نکته بسیار مهم دیگر اینکه، متاسفانه در دو، سه سال اخیر به شکل کاملا بی‌رویه‌ای اقدام به جذب دانشجویان دوره دکترا شده است که این مساله باعث افت شدید کیفیت آموزش در سطح دکترا شده است، در واقع باید نسبت به این مساله توجه ویژه شود. البته عنایت داشته باشید من با گسترش آموزش عالی در سطوح عالی و پیشرفته مخالف نیستم، اما ابتدا تاکیدم بر گسترش در عمق و کیفیت این سطح است و سپس بر کمیت. شما توجه بفرمایید اگر ما بتوانیم دانشجویانی با قدرت خلاقیت بیشتر و البته کارآیی و عملکرد بهترتربیت کنیم خود این مساله باعث می‌شود که آمار اشتغال بهبود یابد، چرا که دانشجوی خلاق و کارآمد برای حل مشکلات می‌تواند کار و شغل جدید تعریف کند.