ملاحظاتی درباره «بازسازی» سازمان مدیریت

پرویز خسروشاهی معاون سابق اقتصادی و برنامه‌‌ریزی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان تهران سرنوشتی که برای سازمان برنامه در سال‌های اخیر رقم خورد به‌رغم خسارت‌هایی که برای کشور به بار آورد، فرصت و به‌نوعی توفیق اجباری است تا بازسازی (نه احیای) آن با سهولت بیشتری درجهت رفع نواقصی که پیش از انحلال نیز موجود بود صورت پذیرد. در امر بازسازی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، شایسته است سه موضوع از هم تفکیک و به‌صورت جداگانه مورد توجه قرار گیرد: اول: سازوکار تهیه و تدوین طرح بازسازی. دوم: محتوای طرح بازسازی. سوم: نحوه گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. در ادامه، به دو مورد از سه مورد فوق پرداخته می شود.

اول: ساز و کار تهیه و تدوین طرح بازسازی.

الف- تشکیل کمیته تهیه و تدوین طرح بازسازی؛

با مسوولیت معاونت‌های برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی و توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌جمهور و عضویت نمایندگان تعدادی از وزارتخانه‌‌ها و مسوولان گروه‌های کارشناسی این کمیته به‌صورتی که در ادامه ذکر می‌شود.

ب- تشکیل گروه‌های کارشناسی برای کمیته تهیه و تدوین طرح بازسازی به شرح زیر:

گروه کارشناسی موضوعات اقتصادی؛ با عضویت منتخبی از صاحب‌نظران مرتبط دانشگاهی و فعالان و کارشناسان بخش‌های خصوصی و دولتی و با مسوولیت یکی از خود آنان. ۲- گروه کارشناسی موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی؛ با عضویت منتخبی از صاحب‌نظران مرتبط دانشگاهی و فعالان و کارشناسان بخش‌های خصوصی و دولتی و با مسوولیت یکی از خود آنان. ۳- گروه کارشناسی موضوعات فنی و مهندسی؛ با عضویت منتخبی از صاحب‌نظران مرتبط دانشگاهی و فعالان و کارشناسان بخش‌های خصوصی و دولتی و با مسوولیت یکی از خود آنان. ۴- گروه کارشناسی موضوعات اجرایی و مدیریتی؛ مرکب از روسا و معاونان قبلی و همچنین منتخبی از کارشناسان و مدیران قبلی و فعلی سازمان مدیریت و با مسوولیت یکی از خود آنان.

ج- سایر نکات قابل توجه:

مسوول هر گروه کارشناسی مباحث گروه ذی‌ربط را جمع‌بندی و آن را در جلسه کمیته تهیه و تدوین طرح بازسازی، ارائه ‌کند.

چارچوب و شرح خدمات کلی کارگروه‌های کارشناسی قبلا ازسوی کمیته اصلی، تدوین و به روسای آنها آموزش داده ‌شود. بهتر است گروه‌های کارشناسی مباحث خود را در سه سرفصل آسیب‌شناسی، آینده‌نگری و اصول بازسازی انجام و جمع‌بندی کنند.

اعضایی برای گروه‌های کارشناسی انتخاب ‌شوند که سابقه مطالعاتی و تجربی لازم را داشته باشند و خواستار کار تحقیقاتی و... نشوند. به هر حال نباید در فرآیند نوسازی وارد فاز تحقیق و پژوهش شد و کلیه کسانی‌که درگیر موضوع می‌شوند قاعدتا باید از آگاهی‌های لازم برخوردار باشند و دانش خود را دراختیار کمیته و گروه‌های کارشناسی آن قرار دهند. شاید به‌درستی گفته شود که بدون تشکیل چنین گروه‌هایی، می‌توان طرح‌های منسجم‌تری ارائه داد. اما اهمیت مشارکت صاحبان اندیشه و نظر و تجربه از حوزه‌های مختلف در تهیه چنین طرح‌هایی کمتر از اهمیت انسجام آن نیست. جلب مشارکت صاحب‌نظران و ذی‌نفعان ضامن موفقیت طرح خواهد بود، حتی اگر به انسجام طرح آسیب بزند، البته اگر کمیته اصلی کار خود را با مهارت انجام دهد این آسیب نیز مرتفع خواهد شد و چه‌بسا طرحی غنی‌تر و منسجم‌تر سامان داده ‌شود.

دوم: محتوای طرح بازسازی

الف- سازمان برنامه به‌صورت هیات امنایی اداره شود. هیات امنای سازمان مرکب از رئیس‌جمهور به‌عنوان رئیس هیات امنا، رئیس سازمان برنامه به‌عنوان دبیر هیات امنا و تعدادی از وزرا یا روسای سازمان‌های دولتی به انتخاب هیات وزیران (به‌صورت گردشی و برای مدت دو سال) به‌عنوان عضو باشد.

ب- هیات امنا در امور اجرایی و تصمیم‌گیری سازمان دخالت نکرده و صرفا متولی سیاست‌گذاری کلان برای اداره امور سازمان و تعیین بودجه و مقررات اداری و استخدامی آن خواهد بود و بر عملکرد آن نظارت عالیه خواهد داشت.

ج- سازمان، هیات علمی غیرموظف خواهد داشت که از استادان برجسته دانشگاهی و فعالان و کارشناسان و خبرگان صاحب‌نظر در بخش‌های خصوصی و دولتی تشکیل می‌شود. اعضای این هیات به پیشنهاد سازمان و تصویب هیات امنا تعیین می‌شود. عزل اعضای این هیات با تصویب هیات امنا میسر خواهد بود.

د- اتاق‌های فکر از ارکان اصلی سازمان خواهد بود و هر یک از اعضای هیات علمی سازمان، باید در هر سال حداقل یک تحقیق توسعه‌ای انجام دهند و نتایج آن را در اتاق فکر ارائه کنند. حضور مدیران و کارشناسان دستگاه‌ها و موسسات دولتی در این اتاق‌ها، بر حسب موضوع ضروری خواهد بود.

ه- سازمان با توجه به ماموریتی که دارد هم از جنبه علمی(از منظر کاربردی و عملیاتی) و هم از جنبه اجرایی باید پیشرو نظام اداری و اجرایی کشور باشد. بنابراین کسانی که در سازمان هدایت کارشناسی امور را در اختیار دارند باید هم از جنبه علمی و هم از جنبه اجرایی دارای توانمندی‌های بالایی باشند.

و- سطح دخالت سازمان در امور دستگاه‌ها به دقت تبیین شود. پالایش شرح وظایف سازمان و محدود کردن آن به سیاست‌گذاری، نظارت‌ و امور ارشادی و مشاوره‌ای به‌گونه‌ای که سازمان از کارکرد کنونی خارج و به کارکرد توسعه‌ای نزدیک شود؛ از ضرورت‌های این امر است. باید توجه داشت که نقش سازمان برنامه، از جنس برنامه‌ریزی متمرکز نیست بلکه وظیفه این سازمان برنامه‌ریزی برای اداره کشور در دوران گذار از جامعه‌‌ای دولتی و نفتی به جامعه‌‌ای غیردولتی و غیرنفتی است. روشن است برای موفقیت در این امور، سازمان باید ابزار کافی در اختیار داشته باشد که در این ارتباط ابزار تخصیص منابع بودجه‌ای (نه توزیع منابع بودجه‌ای) نقش مهمی دارد.

ز- نظارت برنامه‌ای، از ارکان اصلی کار سازمان در شرایط جدید خواهد بود. این نظارت از دو منظر ضرورت می‌یابد. یکی، پایش اثربخشی برنامه‌های توسعه و بودجه‌های سالانه آن و دیگری پایش عملکرد بخش دولتی از جهت تطبیق آن با برنامه‌های توسعه و بودجه‌های سالانه.

ح- فعالیت‌های سازمان در سه بخش:

امور برنامه و بودجه (برنامه‌ریزی و تلفیق برنامه و بودجه)

امور عمرانی

امور جاری؛ سازماندهی شود. قائم‌مقامی سازمان با حوزه برنامه و بودجه بوده و وظیفه این حوزه؛ تدوین برنامه‌های توسعه، تدوین بودجه‌های ‌سالانه بر اساس برنامه‌های توسعه و ارزشیابی عملکرد برنامه و بودجه‌های سالانه آن (سنجش و تحلیل میزان اثربخشی آنها) خواهد بود. بررسی پیشنهادهای این حوزه در ارتباط با خدمات نهایی سازمان در مراجع بالاتر، منوط به دریافت و ارائه نظر هیات علمی سازمان (نه جلب نظر آن) شود.

وظیفه دو حوزه‌ دیگر؛ تخصیص بودجه‌های جاری و عمرانی و مبادله موافقت‌نامه‌های آن با دستگاه‌های اجرایی در چارچوب بودجه مصوب کل کشور است. همچنین تدوین استانداردها و چارچوب‌های کاری کلان بخش دولتی در زمینه مدیریت اجرای پروژه‌های عمرانی و امور مدیریتی و اداری و استخدامی (با مشارکت خود دستگاه‌ها) در این دو حوزه صورت می‌پذیرد. از دیگر وظایف مهم حوزه‌های جاری و عمرانی، پایش عملکرد دستگاه‌ها از جهت تطبیق آن با برنامه‌ توسعه و بودجه‌های‌ سالانه است. مسائل مربوط به بهره‌وری و تحول اداری نیز در حوزه امور جاری تحت پوشش قرار می‌گیرد.

ط- رتبه‌بندی پیمانکاران و مشاوران و نظارت فنی؛ از لحاظ اجرایی به نهادهای تخصصی و حرفه‌ای بخش خصوصی و از جهت حاکمیتی به دستگاه‌های تخصصی مربوطه واگذار می‌شود. همچنین سازمان‌های وابسته نیز تا حد امکان باید به دستگاه‌های موضوعی ذی‌ربط ملحق شوند.

ی- در سال‌های پس از انحلال سازمان، بخشی از کارشناسان و مدیران آن به سایر دستگاه‌ها منتقل شدند. این دسته از افراد در سال‌های اخیر با حضور در عرصه اجرا و عمل، با مشکلات دستگاه‌های اجرایی به‌صورت عینی و ملموس آشنا شده‌اند. وجود این دسته از افراد فرصتی طلایی برای سازمان در دوران جدید حیات آن است و به سختی می‌توان در کوتاه‌مدت و میان‌مدت به چنین سرمایه‌ای برای سازمان دست یافت.