مترجم: مجید اعزازی با حذف از فینال جام جهانی آفریقای جنوبی، مطبوعات آلمان، داور انگلیسی را متهم به از دست دادن کنترل بازی کردند. با وجود این، این مطلب مدارکی را ارائه می‌دهد که انگلیس یکی از معدود کشورهایی است که به داوران حقوق پرداخت می‌کند و از همین رو، داورهای انگلیسی برای اینکه در میان بهترین داوران جهانی قرار بگیرند، انگیزه دارند. تنها مرد انگلیسی در زمین بازی فینال جام جهانی آفریقای جنوبی (2010) هوارد وب داور این بازی بود. همانند بسیاری از داوران رسمی در فوتبال انگلیس، به او نیز حقوق مستمر پرداخت می‌شود.
یک دهه پیش، او و همکارانش برای داوری هر بازی حق‌الزحمه دریافت می‌کردند. مقام‌های فوتبالی انگلیس اما این تغییر را با هدف ارتقای داوری بازی‌های فوتبال انجام دادند.
برخلاف ایجاد میلیاردها یورو درآمد سالانه در بازی‌های فوتبال، ساختار انگیزشی و عملکرد داوری کمتر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در این مطلب ما درباره تحقیق اخیرمان روی اثر اشکال نوین قرارداد داوران فوتبال بر عملکرد آنها سخن خواهیم گفت.
تا قبل از ورود قراردادهای مبتنی بر پرداخت حقوق مستمر به داوران در اوایل دهه ۲۰۰۰، همه داوران در فوتبال حرفه‌ای انگلیس به ازای داوری هر بازی حق‌الزحمه دریافت می‌کردند. این تغییر با هدف «حرفه‌ای سازی» داوری در انگلیس بود.


تشویق مردان سیاه پوش
قراردادهای جدید امنیت درآمدی بهتری را برای داوران فوتبال به ارمغان آورد. در سیستم پرداخت حق‌الزحمه داوری برای هر بازی، احتمال اینکه داوران پس از یک قضاوت ضعیف از فهرست داوران مورد تایید مقام‌های رسمی خارج شوند، وجود دارد؛ در حالی که در قراردادهای مبتنی بر پرداخت حقوق مستمر، قرار داد داوران پس از دو سال (و متعاقب آن به طور سالانه) تمدید می‌شود.
پرداخت حقوق مستمر نسبت به حق‌الزحمه برای داوری هر بازی، به طور چشمگیری پول بیشتری برای داوران به همراه می‌آورد. در عوض، داوران
حقوق بگیر ‌باید هر دو هفته یک بار در نشست‌های آموزشی با هدف ارتقای صلاحیت و توانایی برای داوری درست بازی‌ها حضور یابند.
رشد عظیم درآمدهای حاصل از معامله‌های سودمند تلویزیونی فوتبال و بررسی موشکافانه تصمیم‌های داوران در رسانه‌ها و در میان طرفداران تیم‌های فوتبال، انگیزه و عامل اصلی ایجاد قراردادهای مبتنی بر حقوق مستمر بود. کارفرمای داوران- هیات مسابقات فوتبال حرفه‌ای انگلیس- قصد داشت تا از طریق قراردادهای حقوق و دستمزد استانداردهای داوری را ارتقا دهد. تئوری اقتصاد تایید می‌کند که این کارفرما، کار درستی انجام می‌داده است. بررسی‌های کلاسیک روی انگیزش و میزان فعالیت کارگر به این نکته توجه می‌کند که وقتی به کارگری حقوق مستمر پرداخت می‌شود، «برخلاف این واقعیت که هیچ رابطه مستقیمی میان پرداخت و میزان فعالان وجود ندارد، او احتمالا انگیزه‌هایی برای تلاش کردن دارد، چون کار خوب، قراردادهای آینده را بهبود می‌دهد. این مساله حاکی است که تلاش بیشتر می‌تواند بدون پرداخت مشخص برای قراردادهای کار رخ دهد.»
ورود قراردادهای حقوق مستمر همچنین می‌تواند اثری ثانوی داشته باشد و کیفیت کار کارگران را برانگیزد. تئوری اقتصاد نشان می‌دهد که نتیجه، «طبقه‌بندی» کارگران خواهد بود که در آن طبقه‌بندی، کارگران بهتر به دنبال قراردادهای با حقوق مستمر می‌روند و کارگران کمتر توانمند یا به حق الزحمه قناعت می‌کنند یا کلا فرصت شغلی خود را رها می‌کنند.


یک تجربه میدانی
تحقیق ما از مزیت یک رویداد واقعی نیز برخوردار است. وقتی قراردادهای حقوق مستمر ایجاد شدند، به داوران حاضر در لیگ دسته یک - که پس از لیگ برتر قرار دارد- همچون گذشته، به ازای داوری هر بازی حق الزحمه پرداخت می‌شد. این مساله برای ما فرصت انجام یک «آزمایش طبیعی» را فراهم آورد که در آن برخی کارگران (در اینجا داوران) دارای قرارداد حقوق مستمر بودند و برخی دیگر تحت سیستم پیشین کار می‌کردند.
با مقایسه عملکرد نسبی ِداوران لیگ برتر و لیگ دسته یک در دوره پیش از پرداخت حقوق مستمر با عملکرد نسبیِ آنها در دوره پس از برقراری حقوق مستمر، ما اثر قراردادهای مبتنی بر حقوق مستمر را برآورد کردیم.
اگر داوران لیگ برتر به کلی در این لیگ باقی می‌ماندند و حقوق مستمر کسب می‌کردند، و در همین حال، تمام داوران لیگ دسته یک نیز در همین لیگ به کار خود ادامه می‌دادند و حق‌الزحمه دریافت می‌کردند، این رویکرد احتمالا
مشکل‌ساز می‌شد.
اما آنچه که در عمل اتفاق افتاد، متفاوت است. همه داوران در هر دو گروه واجد شرایط قراردادهای جدید شدند و برخی داوران در هر دو لیگ با امتیازهای متفاوت به داوری پرداختند.
دو نگرانی دیگر وجود دارند که ممکن است روی توانایی ما در درک اثر حقوق‌های مستمر بر داوری داوران اثر بگذارند.
اولین نگرانی مرتبط با این احتمال است که تغییرات دیگری همزمان با تبدیل قراردادها رخ دهد که ممکن است اثرات متفاوتی بر اجرای داوران در لیگ برتر در مقایسه با لیگ دسته یک بگذارد. اما تحلیل ما نشان می‌دهد که این مورد
وجود ندارد.
دغدغه دوم این است که کارفرما، قراردادهای حقوق مستمر را به تواناترین داوران ارائه کرده است، به گونه ای که این قرارداد شاخصی برای توانمندی داوران به شمار می‌رود. داده‌های ما تقریبا همه مسابقه‌های برگزار شده در بالای هر دو لیگ فوتبال انگلیسی در ۱۲ فصل میان سال‌های ۱۹۹۸-۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹-۲۰۰۸ (ما داده‌های مربوط به ۱۱ هزار و ۱۶۹ بازی از ۱۱ هزار و ۱۸۴ بازی را داریم) را در بر می‌گیرد. این مسابقه‌ها توسط ۱۶۸ داور قضاوت شده‌اند. معیار ما برای قضاوت درباره کار داوران، تعداد کارت‌های زرد و قرمزی است که آنها در یک بازی به بازیکنان نشان
داده بودند.
کارت‌های زرد به منزله اخطار به یک بازیکن است و وقتی او قواعد را می‌شکند، یا روی حریف خطا می‌کند، توپ را با دست کنترل می‌کندو... صادر می‌شوند. کارت قرمز درصورتی که بازیکن مرتکب خطایی شود که منجر به صدور کارت زرد دوم می‌شود، صادر می‌شود.
کارت‌های قرمز همچنین برای خطای اول مانند اعمال خشونت یا خطایی که مستقیما از یک فرصت گل جلوگیری می‌کند، نیز نشان داده می‌شوند. کارت‌های قرمز منجر به اخراج بازیکن و تعلیق او در بازی بعدی می‌شود.
صدور کارت‌های زیاد، اغلب نشانه این است که داور کنترل بازی را از دست داده است. داوران خوب می‌توانند با اغلب حوادث بدون نشان دادن کارت از طریق برقراری ارتباط نزدیک و محکم با بازیکن کنار بیاید. البته این مساله شاید برای همه بازی‌ها صدق نکند و شاید فینال جام جهانی نمونه مناسبی برای بحث برانگیز شدن این معیار باشد.
اما مطالعات یک همبستگی منفی شدید میان تعداد کارت‌های صادر شده و ارزیابی ذهنی عملکرد داوران توسط متخصصان را نشان می‌دهند.
ما دریافتیم که عملکرد داوران فوتبال در میان داورانی که قرارداد آنها از حق‌الزحمه به حقوق مستمر تغییر یافت، در قیاس با کسانی که این تغییر را نداشتند، ارتقا یافت. داوران با حقوق مستمر به طور متوسط در هر بازی نیم کارت کمتر - کاهش
یک ششم- به بازیکنان نشان دادند.