روند کاهشی سرمایه اجتماعی در ایران

سعید مسگری پژوهشگر اقتصادی کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی دلایل مختلفی را برای شکست طرح انصراف از دریافت یارانه‌ بیان کرده‌اند، اما تاکنون نقش سرمایه اجتماعی در شکست این طرح مورد غفلت قرار گرفته است. به عقیده برخی کارشناسان، پایین بودن سرمایه اجتماعی در ایران یکی از دلایل اصلی عدم اقبال مردم به انصراف از دریافت یارانه بوده است. سرمایه اجتماعی مفهومی جامعه‌شناسی است که در تجارت، اقتصاد و علوم انسانی برای اشاره به ارتباطات درون و بین گروهی استفاده می‌شود. تعاریف مختلفی از سرمایه اجتماعی بیان شده است که فصل مشترک آنها را در تعریف زیر می‌توان گنجاند: «سرمایه اجتماعی، پتانسیل نهفته در روابط بین و میان افراد و گروه‌های یک جامعه است که باعث انجام امورات آنها می‌شود». به عبارت دیگر، سرمایه اجتماعی به‌عنوان یک متغیر نهان، مجموعه‌ای منسجم از هنجارها، ‌روابط، ‌تعهدات و ارزش‌های مادی و معنوی یک جامعه است که از طریق مولفه‌هایی همانند اعتماد، صداقت، تعهد، مشارکت، تلاش مستمر و عدالت، قابل شناسایی و ارزیابی است. اگر سرمایه اجتماعی در یک جامعه از وضعیت مناسبی برخوردار باشد، مردم به یکدیگر و به سازمان‌ها و نهادها اعتماد می‌کنند و از این طریق امورات آنها با کارآیی بیشتری پیش می‌رود. اگر این اعتماد و انسجام بین مردم و دستگاه‌های دولتی کمرنگ باشد، در روابط اجتماعی و عملکرد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه اختلال به وجود می‌آید. به عقیده کارشناسان، سرمایه اجتماعی در ایران در حال کاهش است و وضعیت چندان مناسبی ندارد. تحقیقات انجام شده در این حوزه نیز حاکی از این است که سرمایه اجتماعی در دو دهه اخیر روندی نزولی داشته است. در دهه پنجاه سرمایه اجتماعی در ایران در حال کاهش بود، ولی با وقوع انقلاب اسلامی روندی افزایشی پیدا کرد و بر میزان آن افزوده شد. اما با پایان جنگ، روند کاهشی سرمایه اجتماعی آغاز شد و از ابتدای دهه هفتاد تاکنون ادامه یافته است. متاسفانه در هشت سال اخیر نیز بر شتاب کاهش آن افزوده شده است. افزایش چشمگیر چک‌های برگشتی، افزایش پرونده‌های دادگاه‌ها و افزایش طلاق، برخی از پیامدها و نشانه‌های کاهش سرمایه اجتماعی در ایران هستند. حال که مفهوم سرمایه اجتماعی و کارکردهای آن بیان شد مشخص می‌شود که یکی از دلایل اصلی عدم انصراف مردم از دریافت یارانه، پایین بودن سرمایه اجتماعی است. در شرایطی که سرمایه اجتماعی وضعیت مطلوبی نداشته باشد مردم به یکدیگر و مهم‌تر از آن به نهادهای اجرایی اعتماد نکرده. بنابراین حرف مسوولان را در تصمیم‌گیری‌های خود دخیل نکرده و در اقداماتی که برای توسعه و آبادانی کشور انجام می‌شود مشارکت فعالی نمی‌کنند. نتیجه طبیعی این اتفاقات این خواهد بود که دیگر مردم منافع گروهی را بر منافع فردی ترجیح نداده و اولویت را منافع فردی و شخصی قرار می‌دهند. در جامعه‌ای که سرمایه اجتماعی کاهش یافته است نمی‌توان انتظار داشت که مردم در اقدامات داوطلبانه مشارکت کنند و با میل و رغبت منافع فردی خود را نادیده گرفته و درپی منافع اجتماعی حرکت کنند. یه نظر می‌رسد دولت یازدهم در برنامه‌ریزی خود، به سرمایه اجتماعی توجهی نکرده است و از نقش آن در سازوکارها و عملکردهای جامعه غفلت کرده است. اگر دولتمردان بر اهمیت سرمایه اجتماعی، کارکرد و وضعیت آن در ایران توجه داشتند اقدام به دعوت مردم برای انصراف از یارانه نمی‌کردند و می‌دانستند که این طرح محکوم به شکست است. در جامعه‌ای که سرمایه اجتماعی در حال کاهش است چگونه می‌توان انتظار داشت که مردم منافع فردی خود را کنار بگذارند و به منافع اجتماعی بیندیشند؟ چگونه می‌توان انتظار داشت مردم حرف و وعده‌های دولتمردان را بپذیرند و طبق گفته‌های آنان اقدام کنند؟ چگونه می‌توان انتظار داشت مردم بپذیرند که دولت در هزینه کردن یارانه بهتر و موفق‌تر از خود آنها می‌تواند عمل کند؟ مهم‌ترین درسی که می‌توان از این شکست گرفت آن است که سرمایه اجتماعی باید در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها مورد توجه قرار بگیرد. سرمایه اجتماعی بازیگر اصلی در تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات مردم است که متاسفانه تاکنون مورد غفلت مسوولان قرار گرفته است. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در ایران سرمایه اجتماعی نقش چندانی در برنامه‌ریزی‌ها، تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های دولتمردان نداشته است. با در نظر گرفتن سرمایه اجتماعی می‌توان تحلیل‌ها و تصمیم‌های درست‌تر و قرین به واقع‌تری اتخاذ کرد. دولتمردان و کارشناسان اقتصادی باید با درک اهمیت سرمایه اجتماعی، در سیاست‌گذاری‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و تحلیل‌های آینده خود به این سرمایه مهم توجه بیشتری کنند و از اتخاذ تصمیم‌هایی که با واقعیت جامعه همخوانی ندارند اجتناب کنند. از این طریق می‌توان کارآیی سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی را افزایش داد و از صرف هزینه اضافی و بی‌مورد اجتناب کرد.