آیا پیروزی راست در آمریکا ماندگار است؟

عوامل گذرا

تاخیر بایدن در انصراف از کاندیداتوری فاکتور مهمی بود. این تاخیر فرصت برگزاری انتخابات مقدماتی را که می‌‌‌توانست در انسجام حزب دموکرات و برگزیدن مناسب‌‌‌ترین کاندیدا نقش داشته باشد، از حزب گرفت. هریس در این مدت کوتاه نتوانست خود را در حد کافی به رای‌‌‌دهندگان معرفی کند. همچنین تیم هریس به لحاظ راهبرد و تاکتیک‌‌‌های مبارزاتی تا به آخر بلاتکلیف ماند و در پی نوسانات متعدد و اشتباهات مهم، در روزهای آخر بر این موضوع که ترامپ فاشیست و «تهدیدی وجودی برای دموکراسی» است، متمرکز شد. اگرچه هریس در مناظره انتخاباتی با ترامپ ۸هفته قبل از انتخابات برنده شد، اما خودداری ترامپ از مناظره مجدد، بی‌‌‌تاثیر بودن مناظره بر شرایط عینی و گذشت زمان، مانع اثربخشی آن پیروزی شد. جنگ غزه اگرچه تاثیری بر نحوه رای دادن آمریکایی‌‌‌ها (به‌استثنای شماری از مسلمانان در میشیگان) نداشت، اما نارضایتی جوانان حامی حزب از سیاست خاورمیانه‌‌‌ای بایدن و هریس بخشی از این جوانان را که باید به عنوان نیروی میدانی و بسیج‌کننده عمل می‌‌‌کردند، دلسرد و منفعل کرد.

عوامل ماندگار

اگر جنبشی را که ترامپ رهبری می‌کند، یک جنبش پوپولیستی راست بدانیم، عوامل اصلی رشد آن را باید در تحولاتی جست‌وجو کنیم که طی یکی دو دهه گذشته موجب رونق این قبیل جنبش‌‌‌ها در بسیاری از کشورهای صنعتی شده است. مهم‌ترین وجه این تحولات، واکنش اقشار آسیب‌‌‌پذیر در برابر روند جهانی شدن است. اعتراض این اقشار و سخنگویان آنها با انتقال صنایع تولیدی سنتی که سهم نیروی کار در آنها بالاست، شروع شد و با مخالفت با آزادسازی تجاری که موجب واردات گسترده کالاهای ارزان از خارج می‌شود، ادامه یافت. این مخالفت‌‌‌ها نهایتا به سرمایه‌گذاری در خارج و حذف شغل‌‌‌های بیشتر انجامیده و مهاجرانی که رقیب کارگران بومی هستند، کشید. حتی مشارکت در نهادهای بین‌المللی نیز از تعرض ناراضیان مصون نماند. نارضایتی از این روند در اروپا و آمریکا موجب شد بخشی از پایگاه سنتی احزاب لیبرال و سوسیال‌دموکرات و راست سنتی از این احزاب رویگردان شوند و به احزاب دست راستی که مخالف روند جهانی شدن و مهاجرت هستند، روی آورند.

مخالفان روند جهانی شدن در ادامه وارد تعاملی موثر و هم‌‌‌افزا با طیف راست سنتی تندرو در غرب که عمدا بر مبنای دولت حداقل و هویت‌گرایی فرهنگی، اجتماعی، نژادی، مذهبی و مخالفت با مهاجرت استوار است، شدند. به این ترتیب، در آمریکا طیفی شکل گرفت که فرش را از زیر پای طیف چپ کشید و در عمل موجب شد شماری از اقلیت‌‌‌های ‌نژادی و فرهنگی و کارگران صنعتی و اقشار متوسط و پایین که همیشه پایگاه رای وفادار دموکرات‌‌‌ها بودند، به حزب رقیب متمایل شوند. داده‌‌‌های آماری در آمریکا نشان داده است شمار قابل‌توجهی از کسانی که در ۲۰۱۲ به اوباما رای داده بودند، در ۲۰۱۶ به ترامپ رای دادند.

این روند در انتخابات اخیر نیز ادامه یافت و دو موضوعی که ترامپ بیشترین تمرکز را بر روی آنها داشت، یعنی مهاجرت و اقتصاد، کارساز واقع شدند. همین پایگاه رای دموکرات‌‌‌ها که به خاطر تورم بعد از پاندمی کرونا در وضعیت آسیب‌‌‌پذیرتری قرار گرفته بود، شعارهای اقتصادی ترامپ و انتقادات او از عملکرد تیم اقتصادی بایدن–هریس را جذاب یافت. اتحادیه‌‌‌های کارگری که همیشه یک بلوک رای مهم، به‌ویژه در شماری از ایالات نوسانی بوده و در گذشته اغلب رسما از دموکرات‌‌‌ها حمایت می‌‌‌کردند، در انتخابات اخیر ۴۳‌درصد از اعضای آنها به ترامپ رای دادند که بسیار چشمگیر بود. روند ریزش رای دموکرات‌‌‌ها به اتحادیه‌‌‌های کارگری محدود نماند و بخشی از دیگر بلوک‌‌‌های رای مانند زنان سفیدپوست، شماری از سیاه‌پوستان و اسپانیولی‌‌‌ها و مردان جوان را نیز که طی چند سال اخیر با مشکل بیکاری یا کار کم‌بازده و تورم مواجه بوده‌‌‌اند، شامل شد. بدبین شدن بخشی از این بلوک‌‌‌های رای نسبت به آینده کشور و فاصله گرفتن بخشی از آنها از ایدئولوژی‌‌‌های چپ عاملی موثر بود.

این تصور نیز که شماری از آرای اعتراضی علیه شخصیت ترامپ به هریس داده خواهند شد چندان درست از آب درنیامد. این امتیازاتی که ترامپ داشت در حدی بود که امتیازات هریس در قضیه سقط جنین را خنثی کند.عامل دیگری که در پیروزی ترامپ موثر واقع شد و می‌‌‌تواند ماندگار باشد، کنشگری میلیاردرهایی مثل ایلان ماسک بود. او با صرف پول هنگفت، حدود ۱۷۵میلیون دلار، یک ارتش خصوصی ۵۵۰۰نفری را بسج کرد که درب ۱۱میلیون خانه را در ۷ ایالت نوسانی بزنند و برای ترامپ تبلیغ کنند. او ۳۰میلیون دلار نیز برای یک برنامه ارسال ایمیل و ۲۲میلیون دلار دیگر برای فعالیت در فضای مجازی هزینه کرد. او همچنین بر تشویق روستاییانی که در زندگی‌شان به‌ندرت رای داده‌‌‌اند و اگر رای می‌‌‌دادند به ترامپ رای می‌‌‌دادند، متمرکز شد. حساب کاربری ماسک در ایکس (توییتر سابق) با ۲۰۳میلیون عضو عملا یک بلندگوی تبلیغاتی برای ترامپ بود.