چطور مسیر فرار از ایلام را معکوس کنیم؟

با رجوع به گزارش‌‌‌های رسمی می‌‌‌توان دریافت که اوضاع استان تا چه حد حاد است. برای نمونه در آخرین گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیرامون استان ایلام تاکید شده این استان به شکل عجیبی مهاجرفرست است و در بین مناطق کشور با بیشترین میزان خروج نیروی انسانی و عدم‌بازگشت آن به نسبت جمعیت روبه‌روست. امروز تقریبا هیچ خانواده‌‌‌ای در استان نیست که مهاجری در بیرون از مرزهای ایلام یا ایران نداشته باشد. بدترین خبر این است که این مهاجران عموما ارتباطات خود را پس از مهاجرت با ایلام قطع کرده و کمتر اتصال اقتصادی ملموسی با منطقه خود برقرار می‌کنند که این موضوع سبب شده است تا عایدی اقتصادی مهاجرت آنها اعم از درآمد (رمیتنس) یا فناوری یا مدیریت و دانش به استان منتقل شود. در یک فرآیند معقول، مهاجران دریچه جهش اقتصادی هستند، اما وقتی بستر کار فراهم نباشد، مهاجران ترجیح می‌دهند ارتباط خود را با زادگاهشان قطع و تلاش خود را صرف ساختن دنیایی جدید در مقصدی جدید کنند.

p24 copy

آنچه باعث شده است تا عمده نیروهای جوان یا تحصیل‌کرده از استانی تا این حد زیبا و چهارفصل گریزان باشند و بعد از مهاجرت از دیار خود، میلی به بازگشت نداشته باشند و همکاری خاصی با زادگاه خود را عملیاتی نکنند، به فضایی مربوط است که بر ایلام حاکم است. در یک جغرافیای معقول، ساختارها و فرآیندهای مختلف تلاش دارند تا به اشکال مختلف همه نهاده‌‌‌های موردنیاز برای رشد و توسعه را جذب کرده و در یک فرآیند بلندمدت، بهره‌‌‌وری را که موتور خلق رفاه و رضایت عمومی است، بهبود دهند. شوربختانه خون و قبیله موجب شده است تا قانون، تخصص، بازار و علم مبنای همکاری نباشند و رضایت قبیله جانشین خیر عمومی شود. امروز در اغلب واحدهای صنعتی و عمرانی ردپای تبعیض و قبیله‌‌‌گرایی به‌عینه دیده می‌شود.

در چنین  بستری، نه‌‌‌تنها توسعه اقتصادی محقق نمی‌شود، بلکه بافت، مستعد بیماری‌‌‌های مختلف اعم از فقر و نابرابری می‌شود.  بنابراین یک روی این داستان، روال استخدام در دستگاه‌‌‌های اداری و اجرایی است که از سال‌ها پیش به بازیچه باندهای قومی و قبیله‌‌‌ای درآمده و فرصت فراگیر اشتغال، کارآفرینی، تامین مالی و... برای بخش بزرگی از جامعه از دست رفته است. روی دیگر داستان هدررفت منابع به شکل گسترده است. تلنبار نیروی کار در بخش کشاورزی یکی از شواهدی است که به‌خوبی نشان می‌دهد امور در این استان با نرخ بهره‌‌‌وری بسیار نازلی اجرا شده و گاه خروجی مشخصی ندارند.  می‌‌‌گویند نهادهای فراگیر عامل اصلی توسعه‌‌‌یافتگی در بسیاری از جوامع هستند. در ایلام ساختارهای بسته فضایی را ایجاد کرده‌‌‌اند که این استان با برخورداری از میلیاردها دلار ذخایر نفت و گاز، صدها‌هزار هکتار زمین حاصلخیر و برخورداری از سطح بالای بارندگی و دسترسی به آب، به یکی از چهار استان اول کشور که بخش اعظم جامعه آن در زیر خط فقر دست‌‌‌وپا می‌‌‌زنند، تبدیل شود.

برای استانی با این سطح از نزدیکی به بازار عراق، در صورت وجود ساختارهای فراگیر احتمالا نیروی جوان و وجود منابع آبی، خاکی و انرژی می‌‌‌توانست یک سکوی پرتاب اساسی باشد که این خطه را به بخشی مهاجرپذیر و فراگیر بدل سازد؛ چیزی که به هیچ وجه در استان قابل مشاهده نیست. شاید اگر فرصت کافی برای ورود سرمایه‌گذاران، مدیران و کارآفرینان از هر نوع بومی و غیربومی وجود داشت و واسطه‌‌‌های فعال در دستگاه‌‌‌های اداری و اجرایی دست از سر این استان برمی‌‌‌داشتند، احتمالا می‌‌‌شد با ذخایر نفت و گاز انبوه استان بخشی از معضل ناترازی گاز کشور را حل کرد و در عین حال با ایجاد بازار کاری پویا مانع مهاجرت گسترده جوانان، فقر طبقات شهری و نرخ نازل بهره‌‌‌وری در اقتصاد شد. 

چه خوب که امروز در موسم انتخاب استانداران، این نکته به گوش دولت و رئیس‌‌‌جمهور برسد که حال بسیاری از استان‌‌‌های کشور از جمله ایلام خوب نیست و بخش بزرگی از این بدحالی به مدل انتخاب استاندار و نیز جایگاه استاندار و نظام اداری در هر استان مربوط است و باید طرحی نو درانداخت. بسیاری از استان‌‌‌های کشور نه در تنظیم بودجه، نه در قانون‌گذاری‌‌‌ها و نه در جهت‌‌‌گیری‌‌‌‌‌‌های کلانی که در دولت از بالا صورت می‌گیرد، نقش و سهمی ندارند یا اینکه این طرح و نقشه‌‌‌های دولتی، توجهی به معضلات واقعی استان‌‌‌ها ندارند. استان‌‌‌هایی مثل ایلام بیش از یک استاندار بومی یا غیربومی به یک مدل حکمرانی درست و نیز توجه کافی برای بالفعل شدن استعدادهایی که دارد نیاز دارند؛ در غیراین‌صورت ادامه مدل فعلی تنها یک خروجی دارد و آن، فرار از ایلام به عنوان یک دستورکار غالب بین جوانان است.