اهمیت توسعه بازار سرمایه
با وجود این، بسیاری از نمادها در سال ۹۹ بیش از ۶۰ یا ۷۰درصد ریزش را تجربه کردند. بسیاری از نمادهای بازار سهام بنا به دلایل مختلفی همچون فعالیتهای سفتهبازانه از ارزش ذاتی خود فاصله زیادی میگیرند و نمیتوان بعد از یک رشد چشمگیر در بالاترین قیمت، این نمادها را خریداری کرد و انتظار داشت که روند بلندمدت خوبی را در پیش بگیرند. در نتیجه حتی اگر نگاه سهامداران به بازار و خرید سهام نگاه بلندمدتی است، باید سهام بنیادی را که اخبار خوبی از آنها مخابره میشود یا برنامههای آتی خوبی دارند به صورت پلهای با نقدینگی موردنظر به آن سهام اختصاص دهند. در مجموع باید به این موضوع اشاره کرد که نمیتوان یک نسخه کلی برای کلیت بازار پیچید و به سرمایهگذاران گفت که با نگاه بلندمدت دست به سرمایهگذاری در بازار سهام بزنند و از سود حاصله لذت ببرند. همواره این احتمال میرود که شاخص کل بورس در چند روز چند صدهزار واحد رشد کند، اما سبد سهام سهامداران عایدی چندانی برای سرمایهگذاران به ارمغان نیاورد. در نتیجه شاید تفسیر نگاه بلندمدت صرفا با نگاه به شاخص کل بورس که توجهی به فرابورس هم ندارد و صرفا با مثبت بودن چند شرکت بزرگ میتواند رشد کند، کار چندان مناسبی نباشد.
در شرایط رکودی سرمایهگذاران میتوانند یک یا ترکیبی از استراتژیهای مختلف را در پیش بگیرند. یکی از استراتژیها صندوقهای با درآمد ثابت است؛ چرا که این نوع سرمایهگذاری یکی از کمریسکترین نوع سرمایهگذاریها در بازار سرمایه محسوب میشود. نرخ موثر این صندوقها به طور معمول بالاتر از ۲۷درصد است و نرخ بانکی حد فاصل ۲۴ تا ۲۵درصد خواهد بود. البته در شرایط نزولی بازار میتوان صندوقهای مختلط را نیز در نقاط خوب حمایتی شاخص کل خریداری و واحدهای آنها را برای کسب عایدی بیشتر از سود بانکی نگهداری کرد.
گزینه دیگر توجه به صندوقهای کالایی است. میتوان در زمانی مناسب واحدهای صندوقهای طلا یا سکه را در بورس خریداری و عایدی مطلوبی از آنها بهدست آورد. البته باید عنوان کرد که گواهی سپرده کالایی زعفران نیز در بازار موجود است که میتوان به آن نیز توجه کرد. یکی دیگر از گزینهها، صندوق املاک و مستغلات است که امید میرود در آینده نزدیک تعداد آنها حداقل به اندازه انگشتان یکدست برسد.
از طرفی برای گذر از دوران رکود این نوع سرمایهگذاریها مناسب افرادی است که از صبر و شکیبایی بیشتری برخوردارند و سهام با بنیاد مطلوب بازار را در چند پله خریداری کرده و در بلندمدت سهامداری کنند. زمانی که درباره سهم مطلوب صحبت میشود، سوالی که ذهن افراد را مشغول میکند این است که چه سهمی میتواند بهعنوان سهم مطلوب شناخته شود؟ سهم مطلوب سرمایهگذار در نهایت به مقصد مطلوب و موردنظر که کسب سود است خواهد رسید؛ اما با سهمی که بنیاد و پشتوانه خوبی ندارد شاید هرگز نتوان سود موردنظر را به دست آورد. به نظر میرسد سهمی را میتوان سهم مطلوب نامید که روند بلندمدت آن صعودی است. اینگونه سهام به طور معمول اخبار خوبی را از خود منتشر میکنند و برنامههای توسعه آتی مناسبی دارند.
در دوران رکودی بهعنوان مورد آخر میتوان به دنیای آپشنها وارد شد. البته بهتر است حرفهایها به سمت بازار مشتقه بروند و از ظرفیت معاملات دوطرفه آن استفاده کنند؛ چرا که در این بازار دامنه نوسان وجود ندارد و شاید یک تحلیل اشتباه به ضرری هنگفت در بازه زمانی کوتاه منجر شود.
یکی از راههایی که بازار سرمایه بهواسطه آن میتواند به کنترل نقدینگی و به تبع آن کنترل تورم کمک کند، الزام شرکتها به افزایش سرمایه از محل آورده نقدی یا عرضه اولیه سهام شرکتهاست تا با استفاده از آنها بتوان نقدینگی را به سمت شرکتها و تولید سوق داد. یکی دیگر از راههای کمک به اقتصاد کشور از مجرای بازار سرمایه، فروش اموال دولت در این بازار است که خود میتواند گامی در جهت خصوصیسازی صحیح باشد. بازار سرمایه برای آنکه بتواند به اقتصاد کشور کمک کند باید روزبهروز وسیعتر شود؛ شرکتهای بزرگ و کوچک فعال در کشور در این بازار عرضه اولیه شوند و عمق بازار به حدی زیاد شود که با ورود نقدینگی فعال، بازار به مرحله اشباع نرسد و رشد بیرویهای مانند سال ۹۹ را تجربه نکند. چون خروج همان مقدار پول میتواند فاجعهای مانند ریزش تاریخی را به بار آورد.