بازار ارز در دام عدمشفافیت
از تخصیص ارز ترجیحی تا سامانه ناخدا و نیما و مرکز مبادلات ارزی، موفقیت چندانی در پی نداشتهاند و بازار با هر شکست در این طرحها دچار التهاب مضاعف شده و حتی بارها شاهد فراواکنش بازار ارز بودهایم. در حالی که اگر از همان ابتدا عرضه و تقاضا را برعهده خود بازار قرار میدادیم، علاوه بر اینکه شاهد فراواکنش و ایجاد حباب ناشی از ترس و نگرانی نمیشدیم، حتی میزان رانتها و سوءاستفادههای متعدد و مکرر از این طرحها به حداقل میرسید. اغلب قیمتگذاری دستوری هم از طرف عرضهکنندههای ارز که عمدتا شرکتهای صادراتی هستند مورد سوءاستفاده از دام عدمشفافیت قرار میگیرد و در این بین فقط سهامداران این شرکتها از منافع قیمت ارز محروم میشوند و بعضا عاملان فروش ارز این شرکتها از کمیسیونهای زیادی برخوردار میشوند و سودهای نجومی به جیب میزنند. از طرف دیگر متقاضیان و استفادهکنندگان از ارز این سامانهها، به دلیل دسترسی به ارز قیمتگذاریشده، کمترین تاثیر را برای قیمتگذاری محصولاتشان قائل میشوند.
به این ترتیب بر اثر اجرای طرحهای تکراری در مدیریت بازار ارز، نه مصرفکنندگان نهایی سود میبرند و نه شرکتهای صادرکننده و دارندگان منابع ارزی و فقط عدهای از خواص و کاسب تحریم و تحدید، به ثروتهای بادآورده و هنگفتی دست مییابند و به باندها و لابیهای قدرتمندی تبدیل میشوند که جلوی طرحهای کارشناسیشده و به نفع مصالح عموم را میگیرند. نگارنده ضمن دعوت از نظام حکمرانی به ایجاد تغییر در سیاستهای کلان و پیوستن به جامعه بینالملل، پیشنهاد میکند با ایجاد مکانیزمی مانند بورس ارز یا مرکز مبادلات ارزی، هرگونه محدودیت قیمتگذاری و تخصیص ارز برداشته شود و سیاست ورود و مبادلات ارزی آزاد براساس قیمت کارشناسی به اجرا درآید.