روسیه سر کوتاه آمدن ندارد
اگرچه تحلیلگران بر این باورند که تواناییهای نظامی مسکو رو به کاهش است؛ اما این کشور هنوز ۳۲۰هزار نیرو در اوکراین دارد. به گفته سازمانهای اطلاعاتی غربی و اوکراینی، این میزان سرباز تقریبا دوبرابر تعداد سربازان در آغاز جنگ است. مکس برگمان، مدیر برنامه اروپا، روسیه و اوراسیای مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، میگوید: «ارتش روسیه نیروهای بهشدت ضعیف و آموزشندیده را جلو میاندازد. این تردید وجود دارد که آنها قادر به انجام مانورهای تهاجمی پیچیده نباشند.» با وجود این، با ورود جنگ به سال دوم خود (۲۴فوریه برابر با جمعه ۵ اسفندماه اولین سالگرد جنگ اوکراین بود) برگمان بر این باور است که «[پوتین] بهاحتمالزیاد امیدوار است نیروهای اوکراین را بهشدت تخریب و اراده خود را برای ادامه نبرد به آنها تحمیل کند.»
روسها در ماههای اولیه جنگ بخشهای زیادی از اوکراین را تصرف کردند؛ اما ضدحملههای اوکراین، آنها را پس زد. بااینحال، روسها سر کوتاه آمدن ندارند و به حملات هوایی و بمبارانهای خود ادامه میدهند. ضدحمله سپتامبر کییف «کوپیانسک» و «ایزیوم» را که مهمترین برگ روسیه برای حرکت بهسوی جنوب بود آزاد کرد.
گرفتن کوپیانسک به این معنی است که اوکراین میتواند تمرکز خود را به شرق دورتر از رودخانه «اُسکیل» معطوف سازد. این جنگ برای روسیه به «جنگی حیثیتی» تبدیل شده است. بااینحال، جغرافیا نقش مهمی در این جنگ دارد. وسعت سرزمین به این معناست که هیچیک از طرفین نمیتواند بدون مزیت تسلیحاتی یا نیرو به دستاوردهایی دست یابد. موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک بر این باور است که در اینجا یک تفاوت وجود دارد: روسیه نیروهای غیرحرفهای خود را به میدان میفرستد و همین باعث شده است که این کشور بیش از نیمی از نیروها و تانکهای خود را از دست بدهد؛ اما اوکراین نیروهای کمتر و در عین حال نیروهای حرفهایتری دارد و با کمک تسلیحات مدرنتر غربی میتواند برگبرنده بهتری داشته باشد. جورج باروس، محقق نظامی موسسه مطالعات جنگ، میگوید: «نقطه ثقل واقعی برای نتیجه این جنگ در میدان نبرد در اوکراین نیست. آن نقطه ثقل و کانون اصلی در واقع در فضای تصمیمگیری در پایتختهای غربی است. لحظهای که غرب به این تصمیم برسد که قصد توانمندسازی اوکراین را نداشته باشد، اوکراین بازنده جنگ خواهد بود.»