مرکانتلیسم چینی و توقعات ایرانی

جزئیات سند همکاری ایران و چین منتشر نشده است؛ اما براساس گزارش خبرگزاری تسنیم در زمان امضای قرارداد، چین که در ۱۵سال گذشته تنها نزدیک به ۲۷میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کرده، بناست در ۲۵سال آینده ۴۰۰میلیارد دلار در کشور سرمایه‌گذاری کند که ۲۸۰میلیارد دلار آن به بخش‌‌‌های نفت، گاز و پتروشیمی تعلق دارد و‌ درصد درخور توجهی از ۱۲۰میلیارد دلار باقی‌‌‌مانده نیز به به‌‌‌روزرسانی زیرساخت‌‌‌های حمل‌‌‌ونقل احتمالا برای تضمین انتقال تولیدات نفت، گاز و پتروشیمی اختصاص خواهد یافت.

گزارش خبرگزاری تسنیم از حضور ۵‌هزار نیروی امنیتی چینی برای حفاظت از پروژه‌‌‌های چینی و نیز پرسنل و تجهیزات اضافه برای حمایت از انتقال نهایی نفت، گاز و پتروشیمی از ایران به چین در صورت لزوم حکایت دارد. این قرارداد همچنین در کل ۳۲‌درصد تخفیف در تمام خرید‌‌‌های نفت، گاز و محصولات پتروشیمی برای چین را تضمین کرده است. اما در دوسالی که از امضای این سند همکاری گذشته، تلاش عملی در راستای اجرایی شدن آن صورت نگرفته و عمده همکاری‌‌‌های تجاری دوطرف به مبادله نفت و میعانات گازی روی دریا و زیر نرخ بازار رسمی و تهاتر بر پایه اعتبارات بوده است.

اگرچه از نگاه بسیاری، سند همکاری ۲۵ساله نتیجه تحریم‌‌‌های خودخواسته جمهوری اسلامی در روابط چندجانبه خود با قدرت‌‌‌های جهانی و ناتوانی در بهینه‌‌‌سازی دستاوردها در بازاری رقابتی بوده و به‌واسطه وابستگی نامتقارن جمهوری اسلامی به چین، محتوای آن سند را با قراردادهای بدنام تاریخ ایران مقایسه می‌‌‌کردند؛ اما در شرایط فعلی گویا اجرایی‌نشدن آن چه‌بسا منفعت مقطعی بیشتری برای طرف چینی داشته باشد. تخفیف ۳۲درصدی در خرید نفت، گاز و محصولات پتروشیمی مندرج در سند، مشروط به تعهد سرمایه‌گذاری ۲۸۰میلیارد دلاری در این صنایع بوده است؛ اما در شرایط فعلی چین بدون یک‌دلار سرمایه‌گذاری از تخفیفی چه‌بسا بیش از این بهره‌‌‌مند است؛ پس چرا باید تمایلی به اجرایی شدن آن داشته باشد؟!

چین دومین مصرف‌کننده نفت و اولین خریدار آن در جهان است و موتور این اقتصاد بدون نفت از حرکت می‌‌‌ایستد. نگاهی به فهرست متنوع تامین‌‌‌کنندگان نفت چین نشان می‌دهد که این غول اقتصادی تا چه اندازه در تامین این نیاز حیاتی انعطاف‌پذیر بوده و توانسته است در عین حساسیت، آسیب‌‌‌پذیری خود را نسبت به چالش‌‌‌های بازار و بازیگران آن کاهش دهد؛ اما در شرایط اوج تحریم‌‌‌های بین‌المللی، گویا چین تنها مشتری مهم نفت و میعانات گازی ایران در بازاری غیررسمی است. این شرایطی است که در نظریه وابستگی متقابل مصداق «وابستگی نامتقارن» و بستری برای اعمال سلطه از طریق ابزارهای اقتصادی محسوب می‌شود. اگر بتوان جمهوری اسلامی را در انزوای بین‌المللی نگه داشت، طرف چینی دلیلی برای سرمایه‌گذاری با هدف اجرایی شدن توافق ۲۵ساله نخواهد داشت. متاثر از تحریم‌‌‌ها، ایران از زنجیره تولید اقتصاد جهانی حذف شده و بودن یا نبودن آن آسیبی را متوجه اقتصاد هیچ دولتی نمی‌‌‌کند.

 این وضعیت مصداق فقدان حساسیت و به تبع آن آسیب‌‌‌پذیری نسبت به تغییرات داخلی یک‌بازیگر اقتصادی است و متاسفانه می‌‌‌تواند مقدمه‌‌‌ای برای حذف سیاسی آن بازیگر نیز تلقی شود. چین امروز، کالبدی است که روح مرکانتلیسم خشن و سرمایه‌داری دولتی قرن‌های ۱۷ و ۱۸ اروپایی در آن حلول کرده است؛ دولتی که اقتصاد را ابزار قدرت می‌‌‌داند، نه زمینه‌‌‌ای برای رفاه آحاد جامعه و حتی در مبادلات اقتصادی نیز نگاه امنیتی را غالب دیده و دستاوردهای نسبی را بیش از دستاوردهای مطلق مدنظر دارد؛ دولتی تک‌‌‌حزبی که در آخرین کنگره حزب کمونیست آن، آقای دبیر کل بدون حتی یک رأی مخالف در میان صدها عضو کنگره برای پنج‌سال دیگر انتخاب شد؛ در حالی که دقایقی قبل از رأی‌‌‌گیری، تنها صدای احتمالی مخالف یعنی هو جینتائو، دبیر کل پیشین از جلسه اخراج شده بود.

سخنرانی شی‌جین‌پینگ در آن جلسه مملو از مفهوم «امنیت ملی» بود و همه‌چیز را ذیل این دال کانونی معنا کرد. الگوی سرمایه‌‌‌داری دولتی که نسبت به خطر دموکراسی واکسینه شده، الگویی است که چین در مقابل تمامی دولت‌‌‌های اقتدارگرای جهان امروز گذاشته و احتمالا حاضر است برای شکل دادن به ائتلاف هم‌‌‌افزاینده، تمامی این دولت‌ها را در پیگیری آن حمایت و همراهی کند. اما این حمایت صرفا در راستای دستاوردهای نسبی قابل ارزیابی است، بنابراین همواره متوجه محاسبات هزینه-فایده با هدف کسب بالاترین دستاورد ممکن است. در شرایط کنونی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری به حمایت سیاسی و اقتصادی چینی نیازمند است و توقع دارد پس از این همه سال نگاهی که به شرق داشته است نیم‌‌‌نگاهی مهربانانه و عملی از طرف مقابل فراتر از تشریفات رسمی و لبخندهای دیپلماتیک نصیبش باشد؛ اما قواعد سیاست بین‌الملل بی‌‌‌رحمانه‌‌‌ترین قواعد است. در سیاست بین‌الملل چیزی را به دست می‌‌‌آوری که توانایی‌‌‌اش را داری، نه چیزی را که خود را مستحق آن می‌‌‌دانی. ابزارهای ما برای تهدید، تطمیع و تشویق چین به پرداختن بیش از آن چیزی که اکنون می‌‌‌پردازد، فراوان نیست.