راهکارهای ساده برای یک مساله سخت
متاسفانه در تمامی این سالها پاسخ سیاستگذار به این مشکل، ساده و تکراری بوده است. این پاسخ شامل تعطیلی مدارس، ادارات دولتی و ممنوعیت تردد خودروهای شخصی از درب منزل بوده است و جالب اینکه این پاسخ یکسان توسط دولتهایی با رویکردهای سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت ارائه شده است. از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که مجموعه حکمرانی کشور در جدینگرفتن مشکل آلودگی هوای تهران اتفاق نظر دارد. دلیل بیتوجهی به این فاجعه زیستمحیطی، رویکرد غلط در محاسبه هزینه آلودگی است.
آلودگی هوا شانس مبتلا شدن به بیمارهای بسیار خطرناک مانند انواع سرطانها و بیماریها قلبی و عروقی را افزایش میدهد. جلوگیری از این اتفاق از مسوولیتهای دولت است؛ زیرا یکی از وظایف آن تضمین سلامت شهروندان است. با این حال، ابعاد این مشکل تنها به حوزه اخلاق محدود نمیشود. افزایش بیماری در بین شهروندان ابعاد اقتصادی هم دارد. افزایش بیماری در بین مردم هزینه هنگفتی به سیستم درمانی تحمیل میکند، به دلیل کاهش میانگین سنی جامعه باعث از بین رفتن سرمایههای انسانی میشود و به دلیل آثار منفی آلودگی بر مغز، نیروی کار در نیمهدوم سال کارآیی لازم را ندارد.
این هزینهها قابل محاسبه هستند؛ اما محاسبه آن در سالهای گذشته مورد بیتوجهی مسوولان کشور قرار گرفته است. این بیتوجهی به این دلیل است که مسوولان هزینه و درآمد را تنها در افق کوتاهمدت تعریف میکنند. بهعنوان مثال، منطقه ۲۲ تهران دروازه اصلی ورود بادهای غرب به شرق محسوب میشد و به همین دلیل در سالهای متمادی سازه بلندمرتبهای در این محدوده ساخته نمیشد. اما در چند سال گذشته این منطقه بهیکباره پر از برجهای مسکونی شد.
این کار به این معنی بود که در برابر بادی که بهصورت طبیعی تهران را از آلودگی پاک میکرد دیوار دفاعی کشیده شود. در اینجا سود کوتاهمدت (استفاده از زمینهای بکر منطقه برای خانهدار شدن افراد) جایگزین خیر بلندمدت (پاکیزگی هوای تهران) شد. مثال دیگر در این مورد موتورسیکلتها و خودروهای آلاینده هستند. در حال حاضر بخش قابلتوجهی از آلودگی تهران را موتورسیکلتها تولید میکنند. موتورسیکلتهای تولید داخل، بسیار آلاینده هستند و براساس محاسبات انجامشده هریک از آنها به اندازه چند ماشین آلودگی ایجاد میکند.
جایگزینکردن موتورهای آلاینده با موتورهای برقی و موتورهای بنزینی کممصرف، در کوتاهمدت تا ۱۰درصد میزان آلایندههای هوای تهران را کاهش خواهد داد. در مورد ماشینهای شخصی هم این مشکل وجود دارد. بسیاری از کشورهایی که با مشکل آلودگی هوا مواجه هستند، تخفیفات تعرفه واردات و معافیتهای مالیاتی را روی خودروهای کوچک و کممصرف اعمال میکنند و حتی به استفادهکنندگان از خودروهای برقی یارانه پرداخت میکنند. سیاستمداران کشورهای مذکور آگاه هستند که با این کار بخشی از درآمد خود را در کوتاهمدت از دست خواهند داد، ولی آنها خیر میانمدت و بلندمدت را ترجیح میدهند.
در اینجا هم مسوولان کشور میتوانند با کاهش تعرفه موتورها و خودروهای کممصرف، با یکتیر دو نشان بزنند؛ هم به بهبود کیفیت هوای کشور کمک کنند و هم مصرف بنزین را کاهش دهند. در میانمدت هم میتوان دو خودروساز بزرگ را به سمت عرضه تولیدات پاکتر سوق داد. متاسفانه در اینجا هم نگاه کوتاه بر سیستم تصمیمسازی دولت سایه افکنده است و دولت منفعت کوتاهمدت خود را مقدم بر خیر عمومی در بلندمدت قرار میدهد. این نگاه حتی به ضرر خودروسازان داخلی است؛ زیرا به دلیل این نوع برنامهریزی، هرگز به دنبال دسترسی به تکنولوژیهای روز دنیا نخواهند رفت و همچنان خودروهای ناکارآمد و آلاینده تولید خواهند کرد.
شاید این جملات در نظر برخی از خوانندگان شعاری به نظر برسد؛ اما بسیاری از شهرهای دنیا با تغییر نگرش سیاستمداران و مردم در کوتاهمدت به موفقیتهای بزرگ رسیدند. از مشهورترین نمونهها شهر مکزیکوسیتی است که چند دهه قبل جزو آلودهترین شهرهای دنیا قلمداد میشد؛ ولی با عزم جدی در کمتر از یکدهه تعداد روزهای پاک این شهر از روزهای آلوده پیشی گرفت.
همانطور که گفته شد، بهبود وضعیت هوای تهران راهکارهای سادهای دارد، اما دولتمردان برای اجرای این راهکارها باید تصمیمات سختی بگیرند. دولت باید آثار مخرب آلودگی هوا را در محاسبات خود لحاظ کرده و تصمیمات خود را با توجه به این محاسبات اتخاذ کند. از سوی دیگر، نوع محاسبات باید با در نظر گرفتن آثار آتی آلودگی و در نظر گرفتن نسلهای آینده باشد. وقتی نگرش مجموعه حاکمیت به مساله تغییر پیدا کرد، در واقع بزرگترین گام برداشته شده است. در مرحله بعدی باید مبنای تمامی تصمیمات براساس نگرش جدید باشد. در انتها با برنامهریزی دقیق در کمتر از یکدهه میتوان هوای تهران را از وضعیت بحرانی خارج کرد.