یادگیری؛ حلقه مفقوده سیاست عمومی در ایران
این نوشتار در پی آن است که اهمیت عنصر یادگیری را بهعنوان عامل اصلی برونرفت از چرخههای خلق اشتباه در سیاست عمومی پررنگ کند. پیشینه مفهوم یادگیری سیاستی به دهه ۱۹۶۰ میلادی برمیگردد؛ زمانی که دولتهای گوناگون دریافتند، با مشکلاتی کموبیش مشابه در زمینه تامین مالی برنامههای رفاهی پرهزینه خود روبهرو هستند. بنابراین شروع به یادگیری روشهای صحیح حل مساله از مجرای بازخوانی تجربیات دستاول دیگران کردند. یادگیری در نسبت با چالش انتخاب بهترین ابزار مداخله سیاستی است و هدف آن کمک به سیاستگذار برای کشف موثرترین ابزارهای حل مساله است تا کمترین منابع را مصرف کنند.
در ۶۰سال اخیر، یادگیری سیاستی موافقان و مخالفان پرشوری داشته است. برخی یادگیری را یگانه مسیر مطمئن خروج از بحرانهای سیاستی و خاتمهدهی به چرخههای اشتباه میدانند و برخی دیگر آن را در تعارض با اصل استقلال سیاستگذار یا به دلیل تمایز زمینههای اجرای سیاستی، مفهومی دارای کارآمدی و اثربخشی کم معرفی کردهاند. فارغ از این مساله، ادبیات یادگیری سیاستی، ادبیاتی پویاست که میتواند دلالتهای قابلتوجهی برای وضعیت فعلی سیاستگذاری در ایران ارائه دهد.
نوشتار حاضر به معضل یادگیری سیاستی در ایران از منظر پایههای نظری یکی از آخرین کتابهای منتشرشده در این زمینه میپردازد: «چرا سیاستهای بد اغلب گسترش مییابند؛ اما سیاستهای خوب خیر؟» چارلز شیپان و کریگ ولدن در این کتاب که سپتامبر ۲۰۲۱ منتشر شد، به این واقعیت اشاره کردهاند که ایالتها در نظام سیاستگذاری عمومی آمریکا، آزمایشگاههای سیاستگذاری هستند. آنها امروزه در طیف وسیعی از حوزهها اقدام به تصمیمگیری میکنند؛ از نحوه مقابله با پاندمی کرونا گرفته تا مسائل مربوط به حق رأی و سقط جنین. هیچیک از آنها کاملا جدا از دیگران عمل نمیکند و همه به دنبال این هستند که سیاستهای جدید چقدر خوب عمل میکنند و چه هزینه-فایدهای برای عموم مردم دارند. اما این سیستم همیشه هم خوب عمل نمیکند و گاهی سیاستهای بد بهسرعت بین ایالات گسترش پیدا میکنند.
مساله شیپان و ولدن این است که دستورالعملهایی را در کتاب خود توسعه دهند تا فرآیند یادگیری مبتنی بر سیاستهای خوب رخ دهد. آنها سهعنصر را برجسته میکنند: آزمایشهای قابلمشاهده، زمان لازم برای یادگیری از دیگران و تخصص/ مشوقهای یادگیری. سیاستگذاران، سازمانهای غیردولتی و دیگر بازیگران میتوانند به ایجاد محیطهایی کمک کنند که این عناصر بهآسانی در دسترس باشند و یادگیری مبتنی بر سیاستهای خوب رخ دهد. اما چگونه میتوان این سهعنصر را در محیط سیاستگذاری عمومی ایرانی ایجاد کرد؟
در نظام سیاستگذاری عمومی متمرکز ایران، یکپارچگی طرحها و برنامههای ملی امری گریزناپذیر است. واحدهای محلی در این نوع نظم سیاستی صرفا در چگونگی اجرا و در حوزههای جزئی قادر به مشارکت و اعمال نظر صائب هستند. این امر منجر به این نتیجهگیری میشود که نظام سیاستگذاری ایرانی محدود به یادگیری از تجربیات دیگر کشورها میشود که خود ممکن است مشکل تمایز در زمینهها را به وجود آورد. اما ایده طرحهای پایلوت محلی میتواند تاحدی محیط آزمایشگاهی معطوف به یادگیری سیاستی را در ایران پدید آورد و سهعنصر یادگیری شیپان و ولدن را به عرصه اجرای سیاستها وارد کند.
در ایده طرحهای پایلوت محلی، تمامی برنامهها و طرحهای ملی سیاستی در حوزههای گوناگون که سطح وسیعی از شهروندان را تحتتاثیر قرار میدهند، باید پیش از اجرا در سطح ملی، یک یا چندبار، بسته به اهمیت و زمان اجرا، طرحهای پایلوت محلی را در استانهای گوناگون با موفقیت بگذارنند. این طرحها برای تامین عنصر «آزمایش قابلمشاهده» باید مبتنی بر معیارهای ارزیابی روشن و جامع باشند؛ بهصورت مستمر از سوی مقامات محلی و ملی پایش شوند؛ در رسانهها برای شهروندان شرح داده شوند و نتایجشان برای بخش قابلقبولی از ذیربطان قابلارزیابی باشد. طرحهای پایلوت محلی برای تامین عنصر «زمان لازم برای یادگیری دیگران» نباید در زمان کوتاهی متمرکز شوند.
رسیدن به ارزیابی، معطوف به انتخاب یا عدمانتخاب سیاست مستلزم تعریف آن در مدت زمانی کافی برای پایش آثار مهم آن بر ذیربطان سیاست است. طرحهای پایلوت در کشور از این معضل رنج میبرند که به دلیل کوتاهی زمان پنجرههای تصمیمگیری سیاستی، قادر نیستند بهخوبی پیامدهای سیاست را بازنمایی کنند و در نتیجه چیزی جز آزمایشهای فرمالیته نخواهند بود. گسترش زمانی آنها میتواند این معضل را تاحدی حل کند. در نهایت باید به لزوم تقویت تخصص یادگیری و تعریف مشوقهای یادگیری توجه کرد. یادگیری سیاستی مستلزم دارابودن دانش دامنههای تخصصی مختلف برای نتیجهگیری معطوف به تصمیم از پیامدهای طرحهای پایلوت محلی است.
از این رو ضروری است که مشارکت دانشگاهیان، کارشناسان و مشاوران سیاستی در طراحی و اجرای این طرحها افزایش یابد و صرفا مقامات ملی و محلی عهدهدار این امر نباشند. دولت برای طراحی مشوق بهمنظور گسترش یادگیری سیاستی، به ادغام این معیار در نظامات ارزیابی دستگاهی در کشور نیاز دارد. دستگاههایی که از گزینه اجرای طرحهای پایلوت محلی بهره میبرند، باید انعکاس انتخاب این گزینه را در اولویتهای دستورکار ملی دولت مشاهده کنند. اجرای موارد فوق میتواند زمینه را برای گذار نظام سیاستگذاری عمومی ایران به نظامی که از امتیاز یادگیری پویای داخلی بهرهمند است، تسهیل کند.