سیبزمینی چگونه اقتصاد را نجات داد
منابع، درگیری و توسعه
ناتان نان از اقتصاد اروپا در چند سده گذشته میگوید
نقش و اهمیت محیطزیست، جغرافیا و عوامل محیطی در اقتصاد موضوعی جدید و ناشناخته نیست، بشر از دیرباز تا به امروز تاثیر عوامل محیطی را در زندگی اقتصادی و اجتماعی خود تجربه کرده است. اقتصاددانان و جغرافیدانان نیز مدت زیادی است این حیطه را کانون تمرکز مطالعاتی خود قرار دادهاند. آنچه اهمیت دارد عوامل محیطی بهصورت فینفسه نیست؛ بلکه تبادل و تعامل آن با رفتار انسانی است که موضوع پژوهش است. برای نمونه جرمی ریفکین نشان میدهد هر یک درجه سانتیگراد افزایش دما باعث رشد 20درصدی خشونت در کشورها میشود. بسیاری از مطالعات دیگر نیز تاثیر منابع و عوامل محیطی را در درگیریهای قومی و بین فردی در کشورها نشان میدهند. محیط طبیعی میتواند منشأ نااطمینانیهایی باشد که غلبه بر آنها گام بعدی توسعه اقتصادی کشورها را مشخص میکند.
ناتان نان در زمره اقتصاددانانی است که در این حیطه به تحقیق میپردازد. مقاله حاضر آینهای است از وضعیت اقتصاد اروپا پیش و پس از ورود سیبزمینی از کلمبیا در اواخر قرن 17 و تاثیر آن در کاهش درگیریها و تعارضات. در یک جمله از نظر نویسندگان مقاله، سیبزمینی با ورود به اروپا از سال1700 درگیریها را به واسطه افزایش بهرهوری کشاورزی کاهش داد. آنها در این مقاله شواهد تجربی و مکانیزمها را موردتحلیل قرار میدهند تا نشان دهند که از چه طریقی افزایش بهرهوری کشاورزی در اروپا از آغاز قرن هجدهم باعث کاهش تعارض و درگیری شد و چگونه شاهد تاثیر این روند بر رشد و گسترش جمعیت و شهرنشینی بودیم.
افزایش بهرهوری و تعارض
درک رابطه متقابل منابع، درگیری و توسعه، این نکته را مشخص میکند که کشورهایی که قادر به ایجاد تعادل میان این سه نیستند، قادر نخواهند بود پلههای پیشرفت اقتصادی را طی کنند. اروپا مابین سالهای1400 تا 1900 با واردات سیبزمینی توانست از طریق کاهش ارزش منابع، هزینه فرصت درگیری را افزایش داده و به توسعه دستیابد، بنابراین از نظر نویسندگان مقاله بهرهوری کشاورزی به واسطه محصول جدید کلید درک کاهش درگیریها است.
این مقاله شواهدی از اثرات بلندمدت افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی بر درگیری ارائه میدهد. آنها یک مجموعه داده دیجیتالی و جغرافیایی جدید از نبردها در اروپا، خاورنزدیک و شمالآفریقا ایجاد میکنند که دوره بین 1400 تا 1900 میلادی را پوشش میدهد. برای تغییر در بهبودهای دائمی در بهرهوری کشاورزی، از معرفی و ورود سیبزمینی از قاره آمریکا به دنیای قدیم از کلمبیا استفاده میکنند. نتایج نشان میدهد که معرفی سیبزمینی بهطور دائمی درگیریهای داخلی را برای تقریبا دو قرن از 1700 به بعد کاهشداد.
درک رابطه بین افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی و تضاد، یکسوال اصلی برای اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه است. حجم وسیعی از ادبیات توسعه شواهد مهمی ارائه میکند که شوکهای بهرهوری گذرا باعث کاهش تعارض میشوند، با این حال شواهد بسیار کمتری در مورد تاثیر افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی وجود دارد.
با توجه به اینکه توسعه اقتصادی و تغییر در سطح تعارض هر دو فرآیندهای بلندمدت هستند و رشد اقتصادی از نظر تاریخی با افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی مشخص شده است، توجه به این رابطه بلندمدت از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است.
در اقتصادهای کشاورزی معمول جوامع تاریخی و کشورهای کمدرآمد امروزی، افزایش بهرهوری کشاورزی میتواند به دلایل مختلفی بر تعارض تاثیر بگذارد. از یکسو، بهبود بهرهوری کشاورزی میتواند درگیری را کاهش دهد. بهعنوان مثال، میتواند نیاز به زمین و رقابت بر سر کنترل آن را کاهش دهد. بهطور مشابه، افزایش بهرهوری کشاورزی میتواند دستمزدهای واقعی و هزینهفرصت خشونت را افزایش دهد، اما از سوی دیگر، در دسترسبودن غذای ارزان میتواند هزینه نگهداری ارتشهای بزرگ را کاهش دهد که همین مساله میتواند موجبات افزایش خشونت و درگیری را فراهم آورد، بنابراین اثرات خالص از قبل مبهم هستند و اینکه آیا بهبود بهرهوری کشاورزی باعث کاهش تعارض میشود یا خیر، در نهایت یکسوال تجربی است. مطالعه نویسندگان مورد اول را تایید میکند. تحلیل آنها دوره1400 تا 1900 را بررسی میکند، زمانیکه کشاورزی از نظر اقتصادی مهمتر از دوره پس از 1900 بود.
آنها با دیجیتالیسازی دادهها و تقسیم زمینهای اروپا به شبکههای 400 در 400 کیلومتر اثر ورود سیبزمینی به اروپا در سالهای پس از 1700 برای زمینهای مناسب و زمینهای نامناسب برای کشت بهمنظور کاهش تعارض را برآورد میکنند. نتایج نشان میدهد که افزایش بهرهوری کشاورزی ناشی از معرفی سیبزمینی بهطور چشمگیری باعث کاهش تعارض میشود. کاهش نسبی تضاد بلافاصله پس از معرفی و ورود شروع شد و در طول زمان ادامه یافت. بهطور متوسط، افزایش یک انحراف استاندارد در کشت سیبزمینی باعث کاهش تعارض با 26/ 0 انحراف استاندارد شد، اگرچه ورود و کشت سیبزمینی در برخی نواحی اروپا مانند انگلستان بسیار زودتر از سال1700 بود اما نویسندگان، این سال را بهعنوان سالمبنای مقایسه انتخاب کردهاند. نکته قابلتوجه دیگر این است که زمانیکه واحد تجزیه و تحلیل را به شبکههای بزرگتر، مانند 800 در800 کیلومتر (تقریبا بهاندازه فرانسه امروزی) گسترش میدهیم، نتایج مشابه است.
در بافت تاریخی و اقتصادهای کشاورزی امروزی (زمانیکه اقتصاد عمدتا کشاورزی است)، درگیریها اغلب برای بهدستآوردن کنترل زمین که یک منبع کلیدی در تولید کشاورزی است، صورت میگرفت. تضادهای موجود در مطالعه حاضر شامل تضادهای بین انواع مختلف بازیگران است. همانطور که تیلی توضیح میدهد؛ مردم عادی اسلحه در اختیار داشتند و اشراف از حققانونی برای بهراهانداختن جنگهای خصوصی در بسیاری از نقاط جهان قدیم و در طول بیشتر تاریخ برخوردار بودند. در عمل، این بدان معنی است که درگیریهایی که بررسی میشود شامل درگیری بین دهقانان، اشراف یا حاکمان مستقل در هر ترکیبی میشود.
درگیریها اغلب شامل دو بازیگر میشوند، اما میتوانند شامل بیش از دو بازیگر نیز باشند. جنگ در دوران قرونوسطی و پیش از صنعتیشدن یک فعالیت بسیار فصلی بود و خصومتها معمولا در طول ماههای زمستان متوقف میشد، اما با شروع هوای گرمتر در بهار دوباره شروع میشد. این نشان میدهد که انگیزه خشونت ممکن است نسبت بهدستمزد کشاورزی بسیار حساس بوده باشد. این باعث میشود تا از مکانیزم هزینهفرصت در چارچوب تحلیلی مقاله استفاده شود.
سیبزمینی، بومی آمریکایجنوبی است و در جریان مبادلات کلمبیا از طریق اروپا به نیمکرهشرقی آمده است، پس از ورود به قرن شانزدهم، آنها در ابتدا بهعنوان یک پدیده عجیب و غریب بهجای یک محصول خوراکی در نظر گرفته شدند.
یکی از اولین گزارشها از کشت گسترده سیبزمینی مربوط به انگلستان در دهه 1690 است، جاییکه سیبزمینی بهعنوان مکمل نان استفاده میشد. در اواخر قرن18، سیبزمینی به یک محصول مزرعهای مهم در کشورهایی مانند فرانسه، اتریش و روسیه تبدیل شده بود. هنگامی که اروپاییها شروع به کشت سیبزمینی کردند، این موضوع، بهسرعت به سایر نقاط جهان قدیم توسط دریانوردان اروپایی که آن را به بنادر در سراسر آسیا و آفریقا حمل میکردند، گسترش یافت.
سیبزمینی کالری بیشتری در هر هکتار زمین نسبت به محصولات اصلی از قبل موجود مانند گندم، برنج یا جو فراهم میکند. آنها همچنین غنی از ریزمغذیها بوده و فقط فاقد ویتامینهای A و D هستند، در واقع انسانها میتوانند رژیم غذایی سالمی از مصرف سیبزمینی داشته باشند که فقط با لبنیات تکمیل شده است که حاوی دو ویتامینی است که سیبزمینی ندارد. همچنین سیبزمینی نسبت به محصولات اصلی موجود در آب و هوای سرد مقاومتر است، بنابراین در دسترسبودن سیبزمینی به اروپاییها این امکان را داد که بهرهوری زمینهای کشاورزی موجود را افزایش دهند و همچنین قطعات حاشیهای از زمین را در آبوهوای سردتر به تولیدات کشاورزی بپردازند. ناتاننان و نانسی کیان در حمایت از این ادعا که ورود این محصول باعث افزایش بهرهوری کشاورزی شد، دریافتند که معرفی سیبزمینی بهطور قابلملاحظهای باعث افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی شد. نقشه جغرافیایی زمینهای مناسب برای کشت سیبزمینی نشان میدهد که اکثر نواحی اروپا برخلاف خاورمیانه یا شمال آفریقا بیشتر مستعد کشت و پرورش این محصول بوده است.
مکانیزم افزایش بهرهوری کشاورزی و کاهش تعارض
از نظر نویسندگان مقاله، افزایش بهرهوری زمینهای کشاورزی در نتیجه ورود سیبزمینی، از دو مکانیزم اصلی، تعارض را کاهش داد؛ نخست اینکه با افزایش بهرهوری کشاورزی ارزش زمین کاهش یافت، از نظر آنها درگیری بر سر یک منبع، با ارزش آن رابطه مستقیم دارد و کاهش ارزش زمین از سال1700 به کاهش درگیریها و تعارضات در اروپا کمک کرده است.
دوم افزایش بهرهوری باعث رشد دستمزدهای حقیقی شده و از طریق افزایش هزینهفرصت خشونت و درگیری، باعث کاهش تعارض شده است. یک مکانیزم غیرمستقیم که به کاهش تعارض کمک کرد؛ اینکه از نظر نان و کیان از سال1700 به بعد پیوندهای مالتوسی تضعیف شدهبود و افزایش بهرهوری کشاورزی و دستمزد بهسرعت منجر به افزایش زاد و ولد نمیشد. این نکته توسط گالور نیز تایید شده است؛ بنابرین از طریق این مکانیزمها افزایش بهرهوری زمین تعارض را برای دو قرن بعدی کاهش داد، اگرچه نویسندگان مقاله به اثر تعارض بر توسعه تاکید مستقیمی ندارند اما میتوان نتیجه گرفت که این کاهش تعارض از آغاز قرن هجدهم میتواند زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی لازم را برای توسعه بعدی اروپا فراهم آورده باشد. این همان نکتهای است که در ابتدای بحث درباره رابطه متقابل منابع، درگیری و توسعه به آن پرداختیم. مطابق با مقاله حاضر میتوان ادعا کرد که سیبزمینی با ورود به اروپا باعث گذار اروپا از تله منابع و درگیری شد. بهطور خلاصه این مقاله شواهدی از رابطه بلندمدت بین افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی و تعارض ارائه میکند. برای انجام این کار، آنها بر چندین چالش غلبه میکنند. ابتدا یک مجموعه داده جامع جدید ایجاد میکنند که نام، تاریخ و مکان نبردها و همچنین شرکتکنندگان (در سطح جنگ) را دیجیتالی میکند. دوم از تغییرات در بهرهوری کشاورزی ناشی از معرفی سیبزمینی برای ایجاد روابط علّی استفاده میکنند.
سوم، تجزیه و تحلیل خود را در سطح سلول شبکه انجام میدهند تا مشکل ناشی از تغییر مرزهای سیاسی در طول زمانبرطرف شود.
نتایج نشان میدهد که معرفی سیبزمینی منجر به کاهش قابلتوجهی در بروز درگیری شد. این تاثیر بهویژه برای درگیریهای داخلی برجسته است. برای کمک به تفسیر نتایج، از یک مدل ساده استفاده میشود تا نشان دهد که آنها با معرفی سیبزمینی و افزایش بهرهوری کشاورزی سازگار هستند که به نوبه خود از طریق تعدادی از کانالهای ممکن، مانند کاهش ارزش زمین، افزایش هزینهفرصت درگیری و کندشدن پیوندهای مالتوسی، تضاد را کاهش میدهد.