مکانیزم برد-برد سرمایهگذاری
همراستا با توسعه «کرادفاندینگ» یا همان تامین مالی جمعی در دنیا، این ابزار تامین مالی در ایران نیز با کمی تاخیر، در سال ۱۳۹۷ از سوی شورای عالی بورس مورد توجه قرار گرفت. پس از تهیه سازوکارهای اجرایی لازم، در سال ۱۳۹۹ اولین طرح تامین مالی جمعی تحت عنوان «دستگاه رادیولوژی دیجیتال سقفی» به جهت سرمایهگذاری عموم مردم معرفی شد. «کرادفاندینگ» هنوز نوپا محسوب میشود، اما در همین زمان نسبتا کوتاه که از عمر تامین مالی جمعی میگذرد، بهخوبی توانسته است در اقتصاد نقشآفرینی کند.«کرادفاندینگ» چه فرصتهایی را در دنیای اقتصاد به وجود میآورد، چطور میتوان از این فرصتها نهایت بهره را برد و مهمترین چالشهای پیشروی تامین مالی جمعی چیست؟ برای پاسخگویی به این سوالات، باید بیشتر درباره مفهوم تامین مالی جمعی بدانیم.
جذب سرمایه چگونه انجام میشود؟
شاید در ظاهر، کلیت فرآیند تامین مالی جمعی پیچیده به نظر بیاید؛ اینکه چگونه یک کمپین جذب سرمایه شکل میگیرد، سرمایهگذاران از چه راههایی از جریان طرحهای جذب سرمایه باخبر میشوند و سیستم تامین مالی جمعی چگونه عمل میکند. سهنقش اساسی در فرآیند تامین مالی جمعی وجود دارد که به نوعی جذب سرمایه را پیش میبرند؛ متقاضی سرمایه، سرمایهگذار و سکوی تامین مالی جمعی.
متقاضی سرمایه: فرض کنید کسبوکاری برای پیشبرد بخشی از اهداف خود، نیازمند سرمایه است. مثلا برای توسعه حجم تولیدات خود، نیازمند افزایش سرمایه در گردشی به میزان ۲میلیارد تومان است. با تهیه این میزان سرمایه در گردش، شرکت میتواند تولیدات خود را افزایش دهد که این امر خود به فروش بیشتر و سوددهی بالاتر، منجر خواهد شد. در چنین وضعیتی، این کسبوکار بهعنوان متقاضی سرمایه شناخته میشود. متقاضی با تعیین مبلغ موردنیاز خود و ارائه برنامه جامعی از نحوه کار پس از جذب سرمایه، از جمله تعیین ریز هزینهکرد و درآمدهای پیشبینیشده، نیازهای خود را مشخص میکند تا سرمایهگذاران بتوانند، با ارزیابی آن در خصوص ورود به پروژه و مشارکت در آن، تصمیمگیری کنند.
سرمایهگذار: دغدغه اصلی فرد حقیقی و حقوقی که به دنبال سرمایهگذاری است، در وهله اول، محافظت از سرمایه در برابر تورم و در وهله دوم، سودآوری بالاتر از تورم است. البته فاصله بین این دو مرحله، بسیار کم است و بهنوعی درهمتنیده هستند. سرمایهگذاری بدون سوددهی، بهنوعی شکست تلقی میشود. اما سناریوی بدتری هم وجود دارد و آن، متضرر شدن در اصل سرمایه است (نمونههایی از این مدل را میتوان در فضاهایی مانند خرید و فروش ارز دید). در هر صورت، سرمایهگذار ابتدا باید از اصل سرمایه حراست کند، سپس در جستوجوی سرمایهگذاری مناسب برای سوددهی باشد. یکی از مهمترین انتخابهایی که سرمایهگذاران میتوانند داشته باشند، سرمایهگذاری در کمپینهای «کرادفاندینگ» یا همان پویش تامین مالی جمعی است. اما چرا؟ دلایل مختلفی برای این گزاره وجود دارد که در ادامه به توضیح بیشتر درباره آن میپردازیم.
سکوی تامین مالی جمعی: سکوی تامین مالی جمعی در نقش واسطه بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر عمل کرده و با ایجاد سیستم ارزیابی و نظارتی دقیق، سرمایهگذار را به سرمایهپذیر متصل میکند. از مهمترین وظایف سکوی تامین مالی جمعی در قبال سرمایهپذیر، میتوان به ایجاد کمپین صحیح برای جذب سرمایه لازم در بازه زمانی مشخص اشاره کرد. از طرف دیگر، سکوی تامین مالی جمعی باید با ایجاد سازوکارهای مشخص، سرمایهگذار را طی اجرای پروژه، از جزئیات طرح مطلع کند و از پیشرفت طرح، گزارشهای دورهای ارائه دهد. به زبان سادهتر، سکوی تامین مالی جمعی با ایجاد شرایط برد-برد برای سرمایهگذار و سرمایهپذیر، میتواند در جذب سرمایه و موفقیت اهداف هر دو طرف معامله، نقش اساسی ایفا کند.
چرا از «کرادفاندینگ» استفاده میکنیم؟
دلایل متعددی درباره استفاده از «کرادفاندینگ» وجود دارد. نیاز کسبوکارها به سرمایهگذاری اجتنابناپذیر است و در صورتی که اقتصاد یک کشور بخواهد، بهسرعت در مسیر رشد قرار گیرد، نیازمند سرمایهگذاری مناسب و صحیح در کسبوکارهای بومی است. کاستیهای موجود در اقتصاد ایران، افزایش دامنه تحریمها در سالهای اخیر، افزایش نقدینگی سرگردان در جامعه، مشکلات نقدینگی دولت و نیاز کسبوکارهای بومی خلاق به جذب سرمایه، موجب میشود که بهسراغ راههایی نظیر تامین مالی جمعی از عموم مردم، بهعنوان روشی در دسترس برای جذب سرمایه برویم. در سال ۱۳۹۹، مجوز اولین طرح تامین مالی جمعی از سوی فرابورس صادر شد و این اتفاق به سوقدادن توجهها در بازار سرمایه ایران به سمت «کرادفاندینگ» انجامید. تامین مالی موفق این طرح، مقدمهای بود بر توسعه ابزار «کرادفاندینگ»؛ بهگونهای که ۳۹پروژه تولیدی کشور در سال ۱۴۰۰ از این روش تامین مالی استفاده کردند. با وجود رشد پرشتاب در حوزه تامین مالی جمعی، چالشهای بیشماری نیز در این مسیر وجود دارد که حل آنها نیازمند اراده جمعی، هم در سمت نهادهای قانونگذار و ناظر و هم در میان فعالان بازار سرمایه کشور است.
«کرادفاندینگ» و چالشهای پیشرو
از آنجا که پدیده تامین مالی جمعی در ایران هنوز نوپا محسوب میشود، اقدامات حمایتگرانه میتواند به حفظ و رشد آن کمک شایانی کند. از همین رو، مهمترین اقدامی که در این حوزه باید انجام شود، توسعه فرهنگ تامین مالی جمعی و معرفیکردن این ابزار به کسبوکارها و سرمایهگذاران است. بسیاری از این کسبوکارها، اطلاعات کامل و دقیقی در این مورد ندارند و به همین دلیل به سراغ آن نمیروند؛ در حالی که با استفاده از روش تامین مالی جمعی، میتوانند فعالیت خود را توسعه دهند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران به واسطه آنکه در طرحهایی با دامنهای از ریسکهای تجاری روبهرو هستند، میتوانند به نرخهای بازدهی بالاتر از نرخ بانکی برسند. حمایت نهادهای بالادستی از طرحها، به نحوی که بتوان از پشتوانه آنها برای تضمین اصل سرمایهگذاری افراد استفاده کرد، نیز میتواند به اعتمادسازی میان سرمایهگذاران کمک شایانی کند. برخی چالشهای مهم دیگر نیز در این حوزه وجود دارد که یکی از آنها منع قانونی برای فعالیت شرکتهای تامین سرمایه از سوی شورای عالی بورس است که اگر مجوز فعالیت آنها صادر شود و بتوانند منابع خود را تزریق کنند، کسبوکارها از چنین تحولی بهرهمند خواهند شد.
«کرادفاندینگ» و فرصتهای پیشرو
بدون شک، تامین مالی جمعی، فرصتی طلایی برای توسعه سرمایهگذاری در کسبوکارهای در حال توسعه و دانشبنیان کشور و نیز پروژههای هنری است که میتواند در آینده نزدیک، نقش موثرتری در اقتصاد کلان ایفا کند.