جای خالی پیمانهای منطقهای
در این حال، زمینهای کشاورزی و منابع آب سطحی، اکنون به چشمههای گردوغبار تبدیل شدهاند. از سوی دیگر، مداخلات انسانی متوجه ترکیه است؛ چرا که این کشور ۱۴ابرسد روی رودخانه فرات احداث کرده و هشتسد نیز روی رودخانه دجله ساخته است. همچنین ساخت سدهای دیگر روی رودخانه دجله در حال افزایش است و این مساله باعث شده تا گردوخاک ابدی بهواسطه برداشت حقآبه کشورهایی مانند سوریه، عراق و ایران، برای این سهکشور ایجاد شود. این در حالی است که سدسازیها تنها متوجه ترکیه نیست و طی سالهای اخیر، دو کشور عراق و سوریه نیز بر تعداد چشمههای تولید گرد و خاک در مجاورت ایران افزودهاند. بخش دیگری از گردوغبار منشأ داخلی دارد. در فروردین ۱۴۰۱ نسبت به فروردین سال گذشته، ۹۰درصد از حجم بارشها کاسته شده و این کاهش بارندگی معضلی اساسی است که در کنار مداخلات انسانی، باعث از دست رفتن بخشی از منابع آب سطحی و تالابها، رودخانهها و دریاچهها شده که بستر و زمینه را برای ریزگردها فراهم کرده است. درخصوص ریزگردهای داخلی باید محیطزیست و منابع آن، از جمله آب در اولویت باشد و میتوان به نفع احیای منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور ترمز توسعه صنایع آببر را کشید. همچنین میتوان درخصوص ریزگردهای خارجی، وضعیت موجود را از طریق توجه به بحث دیپلماسی آب و دادوستد تجاری بر سر حقوق از دست رفته ایران نزد کشورهای همسایه رفع کرد. باید به جای تنش و منازعه با ترکیه و عراق و سوریه بر سر حقآبه، رویکرد مبتنی بر همکاری را دنبال کرد. وزارت امور خارجه میتواند با اولویتدادن به بحث «دیپلماسی آب» مذاکرات جدی در این باره صورت دهد. باید به کشورها تاکید کرد که مباحث محیطزیست و آلودگی هوا، فراسرزمینی است و حد و مرزی نمیشناسد. با توجه به بحران محیطزیست و آلودگی هوا که چهار کشور را دربرگرفته است، این کشورها باید با ایجاد فضای همکاری، پیماننامههای همکاری را امضا کنند تا حقآبه همه کشورها تامین شود. در شرایط فعلی شاهد هستیم که ترکیه نیز درگیر مساله مهاجرت و پیامدهای ناشی از تخریب محیطزیست و برداشت حقآبه کشورهای همسایه خود شده است. افزایش تورم در این کشور و شدت مهاجرت به آن، پیامدهای زیادی داشته است. با افزایش مشکلات در کشورهای همسایه، ترکیه تصور میکرد هر میزان مهاجر بپذیرد، به نفعش است و میتواند سرمایه آنها را جذب کند؛ در حالی که اکنون، بحرانهای ناشی از وضعیت مهاجران باعث شده است تا تسهیلات و عواید درنظر گرفتهشده برای مهاجران لغو شود. امید ترکیه این بود که سرمایه اقتصادی کشورهای همسایه را جذب کند؛ اما همزمان با مهاجرتهای اقلیمی، مرزهای ترکیه و کشورهای اروپایی از ناحیه کشورهایی که حقآبه آنها برداشت و پایمال شده، متشنج است و شکلگیری این کوچ اجباری برای این کشورها بسیار خطرناک است. پیامدهای ناشی از بیتوجهی به تضییع حقوق همسایگان بر سر منابع آبی، خسارتهایی به کشورهایی مانند ایران، عراق، سوریه و عربستان وارد خواهد کرد و بهزودی متوجه ترکیه نیز خواهد شد. این امر، فاجعهای اقلیمی برای ترکیه است و افزایش دما، سدهایی را که ترکیه احداث کرده است، با تبخیر بیش از اندازه مواجه میکند و این کشور با آلودگی هوا و حجم بالای ریزگردهایی که از کشورهای همجوار برمیخیزد، مواجه میشود.
ترکیه باید بپذیرد که مسائل محیطزیستی و موضوعات مربوط به آب، آلودگی هوا و ریزگردها مرز سیاسی نمیشناسد و فراسرزمینی است. این کشور باید به امضای پیماننامههای منطقهای برای رفع معضلات محیطزیست و مشکلات تغییر اقلیم تن دهد. ایران، سوریه، عربستان و عراق باید بانی پیمانهای منطقهای برای کنترل تغییرات اقلیمی، روند تخریب محیطزیست و منابع آبی و حقآبه همه کشورهای خاورمیانه و حتی کنترل بیابانهای خطرآفرین که منشأ اصلی گردوغبار است، باشند. این کشورها باید ترکیه را نیز متقاعد کنند تا از شرایط موجود خارج شود. این اتفاقی عملی است؛ اما باید منازعه، جای خود را به همکاری منطقهای و با مشارکت سازمان ملل متحد در راستای احیای محیطزیست و منابع آب بدهد. در گذشته و حال، بارها کشورهای اروپایی و حتی آمریکا و کانادا، در راستای تغییرات اقلیمی هم پیمان شدهاند و تجربه آن را داشتهاند. لاجرم خاورمیانه به سمت تغییر اقلیم در حرکت است که پیامدهای متعددی دارد، بنابراین کشورهای خاورمیانه باید در راستای حفظ محیطزیست با یکدیگر همگرایی پیدا کنند.
متاسفانه در این زمینه میان سوریه، عراق، ترکیه و عربستان شاهد واگرایی هستیم. این کشورها باید با همکاری ایران، به دیپلماسی آب بپیوندند. دیپلماسی آب، پیچیده؛ اما شدنی است. کشورهای خاورمیانه باید بپذیرند، فشار را از روی منابع آبی خود بردارند تا غبارخیزی کانونهای داخلی و خارجی، کاهش یابد. بهطور ویژه، ترکیه باید توجیه شود که عملکردش عامل ایجاد گردوغبار در سوریه، عراق و ایران شده است و باید مسوولیت پیامدهای آن را بپذیرد.