در جست‌وجوی زمان از دست رفته

از طرفی اعمال محدودیت زیاد، مانع شکل‌‌‌گیری بازار کامل و کارآ در اقتصاد شده و به‌نوعی در رفتار و مسیر حرکت بازار اختلال ایجاد کرده و بازار را از هدف و کارکرد اصلی خود دور می‌کند. وجود محدودیت‌های اعمال‌شده را شاید بتوان یکی از عوامل اصلی عدم‌تعادل در بازار دانست؛ چرا که هم در زمان صعود و هم در زمان نزول، فرصت اصلاح را به تعویق می‌‌‌اندازد و هیجان مثبت و منفی را به سرمایه‌گذار تزریق می‌کند و سبب بروز پدیده صف‌نشینی برای خرید و فروش می‌شود؛ تا جایی که به تبع این اتفاق، شاهد رفتار بدون تحلیل و به‌اصطلاح سرخطی‌زنی و خرید و فروش سهام در صف، فارغ از ارزندگی در بازار سرمایه می‌‌‌شویم؛ اتفاقی که سرمایه‌گذاران بازار سرمایه در دو سال اخیر و در هر دو سو، این فرآیند را تجربه کرده‌‌‌اند.

شاید یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاستگذار برای مقاومت در اصلاح این فرآیند و حتی افزایش محدودیت‌ها در برهه‌‌‌های زمانی همچون اضافه کردن حجم مبنا به معاملات فرابورس که از ابتدا بدون آن فعالیت می‌‌‌کرد، ترس در زمینه از کنترل خارج‌شدن بازار و شاخص است. نگاهی به رفتار سه‌سال اخیر بازار نشان می‌دهد که فارغ از تمام محدودیت‌ها، بازار به راه خود می‌رود؛ البته به قیمت فرسایشی شدن شرایط برای همه فعالان بازار، پاسخ به پرسش مطرح درست در این روزهای بازار است؛ روزهایی که بازار به‌نسبت شرایط متعادل‌تری دارد و هیجان خاصی به فعالان فشار نمی‌‌‌آورد. در این شرایط می‌توان با استفاده از ابزارهای موجود، بستر را برای جدا کردن محدودیت بدون ترس فراهم و اجرایی کرد.