سهدارایی همیشه جذاب
در جدول رابطه بازدهی بین چند ابزار متفاوت، از سال ۱۳۸۷ تا شهریور ۱۴۰۰ بررسی شده است. پرواضح است که بازده مورد انتظار بازار سهام، با اختلاف بیشتر از سایر داراییها بوده است. البته طلا نیز با ریسک تقریبا یکسان حدود 20درصد بازده مورد انتظار بیشتری داشته که البته این مقدار کمی نیست و در بلندمدت اختلاف قابلتوجهی ایجاد میکند. میتوان گفت، برای گرفتن بازده مازاد تورم، همیشه باید در سبد سرمایهگذاریمان سهام و طلا داشته باشیم (و البته ترکیب این دو برای کنترل خیلی از ریسکهای بازار لازم است) و دارایی سوم که بازده تورمی کمتر، ولی مطمئنتری دارد، زمین است. به عبارت دقیقتر، پرتفوی و سبدی که ترکیب مناسبی از این سهنوع سرمایهگذاری را کنار هم داشته باشد، مناسبترین سبد سرمایهگذاری خواهد بود. به این ترتیب، پرتفوی مزبور قادر است، بازده مازاد تورم قابل پیشبینی و قابل کنترل (بسته به ریسکپذیری سرمایهگذار) را کسب کند.
در نمودار (1) بازده لگاریتمی دلاری کلاسهای مختلف دارایی از سال ۱۳۸۷ به نمایش گذاشته شده است. همانطور که مشخص است، TEDPIX یا بازار سرمایه و Gold یا طلا به طور معمول دارای بازدهی دلاری مثبت بودند. شاید بتوان برای طلا عنوان کرد که رابطه دلار با طلا تقریبا خطی و مستقیم است، اما برای بازار سرمایه خیر! همانطور که واضح است، روند بازار سرمایه متناسب با سایر شرایط تاثیرگذار نوسان بالایی داشته است.
در نمودار(2) بالا بازده لگاریتمی واقعی (پس از تورم) کلاس داراییها از سال ۱۳۸۷ نمایش داده شده است. این نمودار رابطه بین دلار و بازار سرمایه را بهخوبی نشان میدهد.
در نمودار (3) بالا نسبت SHARP بازده مازاد بر دلار در داراییهای مختلف قابل مشاهده است. در این نمودار، محور افقی بازده نگهداری بر حسب ماه است. به این ترتیب، مشاهده میشود که چنانچه دوره نگهداری نقدینگی در سرمایهگذاریهای واردشده کوتاه باشد، بازده، متناسب با ریسک کلاس داراییهای مختلف به هم نزدیک میشود. بر این اساس، هر چقدر بلندمدتتر سرمایهگذاری کنیم، بازار سرمایه و طلا اختلاف بیشتری با سایر داراییها پیدا میکنند. شاید بتوان گفت، به طور معمول، رابطه دلار با بازار سرمایه مستقیم است؛ یعنی با رشد دلار بازار رشد میکند و با افتش بازار افت! اما آیا این گزاره درست است؟ خیر! شرایط فعلی مثال نقضی از این است.
با فرض اینکه شانس برجام به توافق برسد و شانس رفع تحریمها بالا فرض شود، میتوان انتظار داشت که اغلب داراییهای ریسکی جذاب نباشند. تنها دارایی ریسکی که میتواند در چنین دورهای از اقتصاد، بازدهی بیشتری از سود بانکی خلق کند، سهام است؛ چراکه با کاهش ریسکهای سیاسی و سیستماتیک، بازدهی مورد انتظار سهامداران تعدیل شده و توان پرداخت سود شرکتها افزایش یافته و هزینههای حمل و تخفیفهای صادراتی شرکتها تقلیل مییابد. همچنین شرکتها در اجرای طرحهای توسعهای خود و تامین مالی و تامین قطعات موردنیاز، توفیق بیشتری خواهند داشت و اثر مثبت تمامی موارد ذکرشده بر اثر منفی تقویت ریال چیره خواهد شد. به عبارت سادهتر، درست است که با ایجاد توافقهای سیاسی، دلار روند نزولی گرفته و اثر منفی بر بازار سرمایه میگذارد، اما اثر مثبت رفع تحریمها و کاهش هزینه شرکتها بسیار بیشتر از اثر منفی دلار است. به این ترتیب، نهتنها تاثیر منفی اولیه را خنثی میکند، بلکه رشدی هم برای بازار سهام به ارمغان میآورد. از سوی دیگر، باید عنوان کرد که بازارها همیشه مطابق با واقعیتها حرکت نمیکنند؛ یعنی فارغ از اینکه مذاکرات به نتایج ملموسی ختم شود یا نشود، بازار ارز بدون توجه به نتایج واقعی و البته به لحاظ رفتاری، عاطفی و احساسی تمایل به باور آن دارد و به باورهای خود عکسالعمل نشان میدهد؛ هرچند ممکن است، مذاکرات نتیجه قابلتوجهی نداشته باشد! با این حال میتوان گفت، به اعتقاد اغلب کارشناسان، دلار در محدوده کانال ۲۰ تا ۲۴هزار تومان تقاضای قوی و حمایت قدرتمندی خواهد داشت. در صورت حصول نتایج ملموس اقتصادی از مذاکرات، میتوان انتظار ثبات بازار ارز در سال آینده را داشت. از سوی دیگر، در صورت شکست مذاکرات، سال آینده، سال شکست سقفهای قبلی و ثبت رکوردهای جدید خواهد بود. البته بهوضوح میتوان گفت که انتظارات بازار و قضاوت اغلب کارشناسان این است که توافقی هرچند شکننده و حداقلی رخ خواهد داد.
در یک تحلیل ساده و به صورت خلاصه، در صورتی که دلار در محدود ۲۰ تا ۲۴هزار تومان باشد و نرخ بهره بالای ۲۰درصد نرود، اثر مثبت رفع تحریمها باعث رشد بازار سرمایه خواهد شد.