تقارن اطلاعاتی در بیمههای درمانی
عدمتقارن اطلاعات و آثار احتمالی آن در بازار یکی از موضوعات مهم و جذابی است که اقتصاددانان در تئوری قیمت (Price Theory) به آن پرداختهاند. در واقع، در یک مبادله داوطلبانه ممکن است، طرفین از اطلاعات یکسانی که بر مبادله تاثیرگذار است برخوردار نباشند. به طور مشخص، عدمتقارن اطلاعات به دو صورت ویژگیهای پنهان (Hidden Characteristics) و اقدامات پنهان (Hidden Actions) تجلی مییابد که به ترتیب میتوانند منجر به کژگزینی
(Adverse Selection) و کژرفتاری (Moral Hazard) شوند. در هر دو مورد، بیم آن میرود که منفعت انتظاری ناشی از مبادله برای یکی از طرفین مبادله به خطر افتد و انگیزه وی برای انجام مبادله کاهش یابد که خود میتواند منجر به کاهش مبادلات در بازار و در نتیجه کاهش رفاه شود. یکی از موارد شایع در این زمینه، بازار سلامت است که به دلیل فراوانی، به عنوان یک مثال کلاسیک در کتب درسی اقتصاد خرد نیز مطرح میشود. در واقع، کژگزینی در بازار بیمه یکی از دغدغههای اصلی بیمهگران است؛ این نگرانی که بیمهگذار اطلاعات کافی در مورد سلامت خود را به اندازه کافی افشا نکرده باشد و در عمل ریسک بیشتری را به بیمهگر منتقل کند. کژرفتاری نیز میتواند یک رفتار شایع در بیمار و پزشک باشد؛ بیماری که پس از بیمه شدن ممکن است مراجعات بیشتری به پزشک داشته باشد و پزشکی که ممکن است در جهت منافع شخصی خدمات درمانی بیشتر و متنوعتری را به بیمار ارائه کند. مواردی که همگی ریشه در عدمتقارن اطلاعاتی در این بازار دارند.
حال پرسش اساسی آن است که آیا الکترونیکی شدن نسخ را میتوان گامی موثر در جهت توزیع بهتر اطلاعات در بازار سلامت و کاهش عدمتقارن اطلاعاتی قلمداد کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، این امر چه آثاری میتواند بر بازار سلامت داشته باشد؟ به باور نگارنده، تمهیدات بهینه در زمینه میزان و سطح دسترسی کاربران مختلف به دادههای انباشت شده در اجرای این طرح میتواند گام موثر و بزرگی در جهت رفع عدمتقارن اطلاعاتی موجود در بازار سلامت باشد که سطح کارآیی را در بازار سلامت بهبود خواهد بخشید. فرض کنید اگر بیمهگر بتواند به اطلاعات این سامانه دسترسی پیدا کند با توجه به برآورد دقیقتر از ریسک افراد با احتمال بیشتری میتواند نرخهای حق بیمه بهینهتری را در حوزههای مختلف بیمهای از جمله بیمه تکمیلی و بیمه عمر استخراج و به بیمهگذاران مختلف ارائه دهد که خود میتواند منجر به افزایش اندازه بازار و کارآیی آن شود. در عین حال بیمهگذاران نیز اگر بدانند که سابقه مراجعه بسیار زیاد و غیرضروری میتواند به صورت افزایش حق بیمه آنها (مثلا در بیمههای تکمیلی درمان) در دورههای بعدی انعکاس یابد، احتمال کژرفتاری در آنها کاهش خواهد یافت که گامی دیگر در جهت کارآیی در بازار سلامت است. در مورد پزشکان نیز مادامی که اطلاعات انباشت شده در این طرح، احتمال کشف تخلفات پزشکان را به صورت معناداری افزایش دهد (امری که اصلا دور از ذهن نیست)، با توجه به رفتار عقلانی پزشکان در فرآیند انجام تخلفات و واکنش آنها به افزایش قطعیت در کشف تخلفات، این امر میتواند احتمال وقوع کژرفتاری در آنها را نیز به طور معناداری کاهش دهد که خود به معنای افزایش کارآیی در بازار سلامت است. به این ترتیب، اگر بتوان متناسب با اطلاعات انباشت شده در این طرح، واکنشهای متناسبی به کژرفتاری کنشگران (به صورت افزایش در حق بیمه بیماران و اعمال مجازات پزشکان متخلف) نشان داد میتوان امیدوار بود که با کاهش کژرفتاری کارآیی در بازار سلامت به طور معناداری افزایش یابد.
علاوه بر این، اجرای طرح نسخ الکترونیکی میتواند آثار مثبت دیگری نیز به همراه داشته باشد. میتوان ادعا کرد که علم اقتصاد در تجربهگرایی و انجام مطالعات تجربی سرآمد سایر رشتههای علوم انسانی و اجتماعی است. توسعه رشته علمی مستقل اقتصادسنجی خود گواه این ادعاست. نتایج به دست آمده در مطالعات تجربی به وجود دادههای با کیفیت پیوند خورده است. از این منظر نیز اجرای طرح نسخ الکترونیکی را میتوان خبری خوش برای پژوهشگران علاقهمند به حوزه بازار سلامت قلمداد کرد. در این زمینه نیز باید تمهیدات لازم صورت گیرد تا دادههای مذکور به صورت بینام در اختیار پژوهشگران علاقهمند قرار گیرد. نتایج حاصل از این پژوهشها نیز میتواند در سیاستگذاری بهینه در بازار سلامت به کار گرفته شود. متاسفانه در کشور ما برخلاف بسیاری از کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه، بنا به دلایلی که چندان نیز مشخص نیستند، دسترسی به برخی از دادهها برای پژوهشگران چندان آسان نبوده و گاهی حتی غیرممکن است؛ امری که منجر به فرصتسوزی شده و در عمل مانع از ارتباط صنعت و دانشگاه شده است. امید است که دسترسیهای منطقی به این ریزدادههای ارزشمند به پژوهشگران علاقهمند داده شود تا آنها نیز بتوانند با مطالعات خود، زمینه بهبود کارآیی در بازار سلامت را فراهم کنند.