محدودسازی سهامداران خرد؟
در حقیقت مشوقهای فعلی حضور در بازار سرمایه نظیر تخفیف مالیاتی، برای آنها کافی نیست؛ بنابراین شاید بد نباشد که هزینههایی برای عدمحضور شرکتهای بزرگ بخش خصوصی در بورس اندیشیده شود. در حقیقت این شرکتها برای اینکه بتوانند به روند رشد خود ادامه دهند مجبور به حضور در بورس شوند. مواردی مانند محدودیت در دریافت تسهیلات بانکی یا افزایش تصاعدی نرخ مالیات شرکتهای بزرگی که در بورس پذیرفته نشدهاند، میتواند مشوقی برای آنها برای پذیرش در بازار باشد.
دومین مسالهای که مدتی است گریبانگیر فعالان بازار سرمایه شده است، حاکمیت شرکتی ضعیف و عدمتوجه ویژه سازمان بورس به این موارد است. در این راستا شاهد هستیم که مدیران برخی شرکتها با مالکیت غیرمستقیم سهام خود از طریق زیرمجموعهها، زمینههای تداوم حضور خود را در شرکت فراهم آوردهاند و سهامدار خرد نیز هیچ قدرت قانونی برای مقابله با آنها ندارد. شکستن این چرخه باطل نیازمند مداخله نهادهای قانونی است که باید در قانون جدید بازار سرمایه لحاظ شوند.مواردی نظیر سلب حق رای سهام شرکتهای زیرمجموعه در مجمع شرکت مادر و عدمتعلق سود نقدی به سهام در اختیار شرکتهای زیرمجموعه میتواند راهگشا باشد. در این زمینه سازمان بورس باید بتواند تکنیکهای پیچیدهای را که برای مخفی کردن شرکتهای زیرمجموعه به کار برده میشوند، شناسایی و خنثی کند. سومین موضوع برای گسترش بازار سرمایه، الکترونیکی و غیرحضوری کردن خدمات بورس است. در حال حاضر کارگزاریها به نحو مطلوبی خدمات خود را غیرحضوری کردهاند، ولی شرکتها برای انجام اموری نظیر تقسیم سود یا افزایش سرمایه هنوز تا حد زیادی به روشهای قدیمی و سنتی وابسته هستند. قانون باید شرکتها را ملزم کند که از طریق ابزارهایی نظیر شرکت سپردهگذاری مرکزی این وظایف را به انجام برسانند تا سهامداران شاهد تضییع حقوق خود نباشند. توجه داشته باشیم که بسیاری از تازهواردان بورس با سرمایههای کوچک، سود نقدی کمی از هر شرکت طلبکار میشوند که ارسال شماره حساب به چند شرکت یا مراجعات مکرر حضوری به بانکها برای دریافت چند ده یا چندصدهزار تومان، آنها را نسبت به بازار سرمایه دلسرد میکند. در نتیجه اگر بتوان این امور را به صورت مکانیزه و غیرحضوری انجام داد و مثلا از مکانیزمی مانند سجام استفاده کرد، سهامداران خرد تشویق میشوند سرمایه بیشتری به بازار وارد کنند. همچنین گسترش بازار سرمایه نیازمند حضور سهامداران حرفهای در بورس است که با اصول سرمایهگذاری و ریسکهای آن آشنا باشند. چهارمین پیشنهاد محدود کردن حضور مستقیم سرمایهگذاران بسیار خرد و همچنین بیاطلاع در بازار سرمایه است.
خوب است به سازمان بورس این اختیار تفویض شود که شرایطی برای حضور مستقیم افراد در بورس تعیین کند و مثلا بورس اجازه داشته باشد که کدهای تازهوارد را در صورتی که سرمایه آنها کمتر از حد مشخصی باشد مجبور کند از طریق صندوقهای سرمایهگذاری وارد بازار شوند. حتی میتوان افراد دارای سرمایه بالا را نیز مجبور کرد که یا مدتی از طریق سبدگردانها یا صندوقهای سرمایهگذاری در بازار فعالیت کنند تا با زیر و بم بازار آشنا شوند یا از آنها خواست که مثلا برای یک سال از خدمات مشاوره شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری استفاده کنند.