پیش به سوی گورستان لیبرالیسم!
واقعیت این است که انتخابات ریاستجمهوری شیلی، بهنوعی همهپرسی درباره مسیر این کشور طی چند دهه اخیر بود. با آنکه کاست، طرفدار نهادهایی بود که زمینه رسیدن شیلی به سطوح بیسابقه رونق را فراهم کرده بودند، بوریک وعده نظم جدید مبتنی بر پوپولیسم چپگرا را داد و توانست در انتخابات پیروز شود. او در نخستین سخنرانی خود پس از پیروزی در انتخابات، برنامههایی را برای پایانبخشیدن به سیستم تامین اجتماعی خصوصی کشور معرفی کرد. بوریک مایل است، مدل کنونی تغییر کند، طوری که دولت با گرفتن مالیات از نیروی کار شاغل به بازنشستگان مستمری بدهد. وی قبلا گفته بود، سیستم کنونی دچار فساد عمیق است و در نهایت ورشکسته میشود. اگر سیستمی که او قصد دارد ایجاد کند، تحقق یابد، مالیاتدهندگان شیلی با فشار غیرقابلتحملی مواجه خواهند شد و بهتدریج، بازار مالی این کشور به نابودی کشیده میشود؛ زیرا بورس شیلی، بهشدت به اندوختههای شخصی که در صندوقهای بازنشستگی خصوصی انباشته شده، وابسته است.
بوریک همچنین قصد دارد، اندازه دولت را طی هشتسال به میزان یکسوم بزرگ کند و درآمد مالیاتی را تا ۸درصد تولید ناخالص داخلی بالا ببرد. اما اقتصاددانها با گرایشهای فکری متنوع معتقدند، اجرای این برنامهها ظرفیت رشد اقتصاد شیلی را از بین میبرد. بوریک توافقنامههای تجارت آزاد شیلی با دیگر کشورها را که یکی از ستونهای موفقیت اقتصادی این کشور بوده، مورد انتقاد قرار داده است و میخواهد حداقل دستمزد را بیش از ۶۰درصد بالا ببرد و ساعات کار در هفته را با ۵ساعت کاهش به ۴۰ساعت برساند. بوریک همچنین قصد دارد، حق بیمهای را که کارفرماها پرداخت میکنند، ۶۰درصد افزایش دهد. این نوع برنامهها که در دستور کار بوریک قرار دارند، میتواند کسبوکارهای کوچک و متوسط را که ۶۵درصد فرصتهای شغلی را در شیلی به وجود آوردهاند، نابود کند.
رئیسجمهور منتخب شیلی که آشکارا از گروههای تروریستی چپگرا ی فعال در جنوب این کشور حمایت کرده، بهشدت از چپ مدرن به خاطر حمایت از مدل نئولیبرال انتقاد کرده است. به باور او، چپ مدرن با گرایش فکری خود، به مردم شیلی خیانت کرده است. بوریک دیدگاههایی شبیه دیدگاههای حزب کمونیست شیلی دارد؛ حزبی که از دیکتاتوری در کوبا، کرهشمالی، ونزوئلا و نیکاراگوا حمایت میکند. دیدگاههای ضد بازار بوریک در دوران مبارزات انتخابات ریاستجمهوری از سوی رسانهها و نهادهای دانشگاهی که عمدتا تحت کنترل جناح چپ هستند، منتشر میشد. یک نکته مهم این است که اخیرا وضعیت اقتصادی در شیلی چندان خوب نبوده و این عامل به گرایش رایدهندگان به بوریک و حزب کمونیست بسیار کمک کرد. البته حمایت سلبریتیهای هالیوودی نظیر ویگو مورتنسن و پدرو پاسکال و تاییدهای اقتصاددانهای چپگرا نظیر ژوزف استیگلیتز، توماس پیکتی و ماریانا مازوکاتو نیز در گرایش رایدهندگان به بوریک و پیروزی او در انتخابات موثر بود.
هیچ یک از این حمایتها این واقعیت را تغییر نمیدهد که برنامه اقتصادی بوریک برای شیلی، اثرات فاجعهباری در پی خواهد داشت و بهای اجرای این برنامهها را فقیرترین بخش جامعه شیلی پرداخت خواهد کرد. به باور بوریک، در دهه اخیر، نخبگان از سیاستهای نئولیبرالیستی سود بردهاند و از مردم بهرهکشی شده است. نابرابری و فقر، بخشی از سیاهبختی جامعه شیلی است که جناح چپ افراطی در این کشور قصد دارد، آن را از بین ببرد. اما واقعیتها با آنچه بوریک و چپگرا ها میگویند، تفاوت دارد. پس از آنکه با کودتای نظامی سال ۱۹۷۳ سالوادور آلنده، رئیسجمهور مارکسیست شیلی سرنگون شد، گروهی از اقتصاددانها که به دلیل تحصیل در دانشگاه شیکاگو «پسران شیکاگو» نامیده میشدند، اقتصاد شیلی را دگرگون و آن را به الگویی برای کشورهای در حال توسعه تبدیل کردند. آنها نهادهای هوادار سیاستهای بازار را به وجود آوردند و سیاستهایی نظیر خصوصی کردن تامین اجتماعی و باز کردن درهای اقتصاد شیلی به روی جهان را به اجرا گذاشتند.
در سال ۱۹۹۰ هنگامیکه دموکراسی در شیلی حاکم شد، ائتلاف احزاب سیاسی چپ میانه که به «اقدام قاطع» شهرت داشت، منابع بیشتری را صرف اجرای سیاستهای ارائهشده از سوی اقتصاددانها کرد و نتیجه این اقدام، بسیار جالب توجه بود: تورم مزمن که سال ۱۹۷۳ در اوج خود به بیش از ۵۰۰درصد رسیده بود، در دهه ۱۹۹۰ به زیر ۱۰درصد رسید و در سالهای پس از ۲۰۰۰ به ۵درصد کاهش یافت. بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۵ درآمد سرانه در شیلی چهاربرابر شد و به ۲۳هزار دلار رسید که بالاترین میزان در آمریکای لاتین بود. از اوایل دهه ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۱۴ جمعیت ریر خط فقر از ۴۵درصد جمعیت به ۸درصد آن کاهش یافت و امید به زندگی از ۶۹ سال به ۷۹ سال افزایش پیدا کرد. از سوی دیگر، طبقه متوسط، طبق تعریف بانک جهانی، از ۷/ ۲۳درصد جمعیت در سال ۱۹۹۰ به ۳/ ۶۴درصد جمعیت در سال ۲۰۱۵ گسترش یافت و فقر شدید از ۵/ ۳۴درصد به ۵/ ۲درصد کاهش پیدا کرد. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ درآمد ۱۰درصد ثروتمندترین مردم شیلی ۳۰درصد بالا رفت، در حالی که درآمد ۱۰درصد فقیرترین مردم این کشور ۱۴۵درصد رشد کرد.
برخی تحلیلگران انتظار دارند، کنگره شیلی اجازه ندهد برنامههای رادیکال بوریک اجرا شود، اما در سالهای اخیر، حمایت از سیاستهای پوپولیستی، حتی در بین چپ میانه و راست فراگیر بوده است. اکنون که کنگره شیلی دچار تفرقه و رئیسجمهور جدید از حمایت گسترده مردم برخوردار است، هیچ تضمینی وجود ندارد که کنگره بتواند در برابر اجرای سیاستهای بوریک مانع به وجود آورد.
خطرناکترین اثرات پیروزی بوریک در انتخابات ریاستجمهوری، احتمالا در قانون اساسی جدید مشاهده خواهد شد. نتایج انتخابات اخیر موضع چپ افراطی را که بر کنوانسیون قانون اساسی شیلی کنترل دارد، تقویت میکند. ژوئیه سال آینده این کنوانسیون تشکیل خواهد شد و احتمالا چپگرا ها پیشنویسی بهشدت پوپولیستی را ارائه خواهند کرد. اگر کاست در انتخابات پیروز میشد، پیشنویسی کمتر پوپولیستی ارائه میداد. اگر مردم شیلی در همهپرسی سال آینده به این پیشنویس رای مثبت دهند، کشورشان به سرزمینی سیاهروز دیگر در آمریکای لاتین تبدیل خواهد شد.