تجارب تلخ
در این مسیر باید با قدرت و البته حسابشده گام برداشت. هر گام اشتباه و هر تصمیم غیرمنطقی عواقب خطرناکی برای دولت و سایر ذینفعان آن حوزه خواهد داشت. گام اول این راه پر پیچ و خم، بیشک عزم راسخ و شکستن پیلههای در هم تنیده کهنه مدیریت دولتی و تفکر کار نکردن است. روی کاغذ، همه چیز خوب و عالی است؛ مشکل درست از جایی آغاز میشود که قرار است کار اجرایی شود. به نظر، عزم واقعی برای این موضوع باید وجود داشته باشد. گام دوم، شناخت این داراییها است. حکایت دولت فعلی شبیه تاجر ورشکستهای است که شلخته کار کرده و کسری آورده، ولی داراییهای او مانع ورشکستگیاش میشود، ولی باید بداند چه دارد تا مسیر بهبود و واگذاری منظم را آغاز کند که یکی از مهمترین تصمیمات، شناخت و انتخاب داراییهای قابل واگذاری دولت است که بهسرعت باید صورت گیرد. گام سوم، تفکیک این داراییهاست. در بین داراییهای آقای تاجر (دولت)، طیف وسیعی از داراییها وجود دارد. به نظر، گام دیگر برای بهینه کردن آن، تفکیک این داراییهاست. داراییهای مالی و ملکی شرایط متفاوتی دارند که رفتار متفاوتی را هم میطلبند. گام چهارم، فروش این داراییهاست، ولی قطعا فروش بسیاری ازاین داراییها آسان نخواهد بود و لازم است اگر شرکتها سهامی هستند، بورسی شوند و اگر نوع دیگری از دارایی هستند، بررسی سوار کردن ابزار مالی روی آنها در جهت تسهیل فروش بررسی شود. به این نکته دقت کنید که استفاده از روشهای قدیمی برای فروش داراییها نتیجه نداده و باید تغییر روش صورت گیرد.