مزیتهای نسبی کدامند؟
در موضوع رویکرد طالبان به همسایگان و قدرتهای جهانی، شاهد دوگانگی در فضای فرهیختگان کشور هستیم. عدهای تصرف افغانستان از سوی طالبان را نتیجه توافق آمریکا با طالبان در قطر و همراهی اشرف غنی با مدیریت زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه ایالاتمتحده در امور افغانستان میدانند و بهشدت نگران امنیت شیعیان و فارسیزبانان افغانستان و مخالف مذاکره و بهرسمیت شناختهشدن دولت جدید هستند. این طیف از دلسوزان، خواستار موضعگیری علیه «حکومت طالبان» و حمایت از نیروهای حاضر در پنجشیر به رهبری «احمد مسعود» هستند.
در مقابل، عدهای دیگر تحولات افغانستان را ناشی از همراهی مردم و اقوام افغانستان با طالبان علیه فساد و ناکارآمدی دولت اشرف غنی میدانند که نتیجه آن، شکست کامل آمریکا و غرب در افغانستان و خروج مفتضحانه ایالاتمتحده از این کشور است. این دسته خروج آمریکا از مرزهای شرقی کشور را به نفع ایران و منطقه میدانند و معتقدند که حکومت جدید ائتلافی افغانستان در راستای منافع کشورهای پاکستان، چین، قطر و ایران است.
آنها طالبان فعلی را ضدشیعه و تاجیکها نمیدانند و نزدیکشدن ایدئولوژی طالبان به اخوانالمسلمین و عقاید سید قطب و فاصلهگرفتن از داعش را یکی از علل نرمش ایران به طالبان میدانند که جهاد علیه صلیبیها را واجب میدانند و برعکس داعش و القاعده، اولویت را جهاد با شیعیان نمیدانند.
علاوه بر این، این دسته مدعی هستند که طالبان برای حکومت در افغانستان به شناسایی از طرف جامعه بینالمللی و بهخصوص همسایگان از جمله ایران نیاز دارد. از طرف دیگر، به علت وابستگی اقتصادی بازار افغانستان به کالای صادراتی ایران، علاقهای به تنش در روابط با ایران ندارد و راه تعامل را در پیش خواهد گرفت.
در خصوص اهمیت بازار افغانستان برای ایران میتوان به صادرات سالانه بیش از سه میلیارد دلار فرآورده نفتی، مواد غذایی، مصالح ساختمانی و... و نقش ایران در ترانزیت کالا به افغانستان و بالعکس اشاره کرد. در شرایط تحریم باید به اهمیت بازار هرات در تامین اسکناس نقدی و نقل و انتقال حواله ارزی توجه کنیم. همچنین باید آماده روابط با حکومت جدید افغانستان باشیم و از این طریق باعث شکست طرح لاجورد ترکیه شویم که درصدد اتصال افغانستان از طریق ترکمنستان به راه جدید ابریشم و دور زدن ایران و پاکستان است.
بنابراین، تعامل با دولت جدید افغانستان را مثبت میدانم و اعتقاد دارم که همزمان با به رسمیت شناختن دولت جدید افغانستان توسط عربستان، پاکستان، چین و روسیه، ایران نیز باید اقدام کند و حضور فعالی در معادله افغانستان جدید داشته باشد.
افغانستان از منظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی مورد توجه همسایگان است و به نظر اینجانب، پاکستان، چین، قطر، ترکیه و ایران و روسیه ذینفعان تحولات اخیر و در مقابل، آمریکا، هند، امارات و عربستان بازندگان این اتفاقات هستند، ولی قطعا بیکار نخواهند نشست و تلاش میکنند که تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
درباره نگرانی بعضی از دلسوزان بابت ناامنی در شرق کشور و شرارت القاعده، داعش و بعضی از جریانات رادیکال در درون طالبان، به این نکته میتوان اشاره کرد که طالبان جسارت و جرأت درگیری با ایران را ندارد و باید روابط تجاری را توسعه داد؛ ضمن اینکه فعالان محلی که با افغانستان فعالیت تجاری دارند، به این تحولات خوشبین هستند.
با این حال، به نظر چند نکته مهم در ارتباط با طالبان و ایران قابل ذکر است که باید به آنها اشاره و تاکید کرد.
۱. افغانستان به لحاظ سوخت و نیازهای نفتی و محصولات مرتبط، بسیار به ایران وابسته است و هیچ جایگزینی در کوتاهمدت ندارد.
۲.از نظر محصولات غذایی و بسیاری کالاها نیز بهشدت به ایران وابسته است و اخلال در روابط تجاری میتواند باعث کمبود کالا و افزایش شدید قیمتها شود.
۳. رهبران افغانستان ارتباط خوبی با پاکستان، قطر و سایر کشورهای حوزه خلیجفارس دارند، بنابراین به هیچ وجه نباید بر اثر تعارض با طالبان، روابط خود را با اعراب منطقه تیرهتر کنیم؛ برعکس برقراری ارتباط با عربستان بسیار مهم است که ظاهرا بهزودی سفارتخانهها شروع به کار میکنند.
۴. طالبان ارتباط بسیار نزدیکی با آمریکا دارد، اما نیروی اصلی میدان حامی آنها پاکستان است و پاکستان روابط راهبردی با چین دارد و با ایران نیز، باید روابط استراتژیک داشته باشد و دارد. از این رو از این روابط نیز میتوانیم برای کنترل طالبان استفاده کنیم، به علاوه شنیده شده است که عمرانخان بسیار به امام خمینی (ره) و آیتالله سیستانی علاقهمند است و علاقه فردی هم به ایرانیها دارد.
۵. قدرت ایران در سوریه، عراق و منطقه نشان از تواناییهای ما دارد؛ بنابراین طالبان و هیچ کشوری در منطقه به خودش اجازه درگیری با ایران را نمیدهد؛ بنابراین با هیچ تهدید جنگی و ناامنی از سوی کشور افغانستان روبهرو نخواهیم شد.
۶. طالبان با آمریکاییها وعده کردهاند که ارتباط خود را با داعش و القاعده قطع کنند؛ البته تا حدودی قطع هم کردهاند و از افغانستان خواهند رفت. شاید هم به سوریه یا عراق بروند.
۷.تلاش ایران در جاده جدید ابریشم باید از مسیر پاکستان به ایران و از ایران به ترکیه و اروپا باشد، نه از مسیر لاجورد ترکیه از افغانستان.
۸. برخلاف تصور رایج، افغانهای مقیم ایران عموما با افکار طالبان موافق نیستند، اما دوران طالبان را دوران امنیت میدانند و امروز هم امنیت را بر آزادی و جامعه مدنی ترجیح میدهند.
۹. چالش اصلی در این کشور، منازعات قومی و مذهبی است؛ بنابراین باید صبرکرد تا دولت جدید تشکیل شود.
تنها نکته مبهم در تحولات افغانستان، خط لوله «تاپی» است که با بودجه عربستان و همکاری غرب درصدد ترانزیت سالانه ۳۳ میلیارد مترمکعب گاز از ترکمنستان به پاکستان است و سالهاست که به علت ناامنی در افغانستان اجرا نشده است.
آیا با توجه به تحولات اخیر، طالبان درصدد تامین امنیت این خط لوله است و فاینانسرها همچنان علاقهمند به اجرای پروژه هستند یا نه، برای ایران بسیار اهمیت دارد و میتواند پروژه صادرات گاز ایران به پاکستان را با چالش جدی مواجه کند.