عبور از توزیع سنتی
دسترسی به اطلاعات معاملاتی
در دنیای امروز، اهمیت اطلاعات و در اختیار داشتن آن، به یکی از عوامل اصلی تصمیمگیری تبدیل شده است. شاید مهمترین فاکتور برای سیاستگذار، داشتن داده و جریان اطلاعاتی مطمئن و بهروز، جهت تصمیمگیری و سیاستگذاری با هدف تحلیل صنعت باشد. با توجه به فقدان زیرساختهای نرمافزاری لازم در برخی صنایع بالادستی و همچنین نبود اطلاعات شفاف در حوزه پاییندستی، بورسکالا میتواند یک پایگاه داده مهم باشد. بهعنوان مثال، «حجم معاملات» یکی از دادههای مهمی است که در بورس کالا میتواند بهعنوان یک متغیر جهت بررسی میزان تولید یک صنعت مورد استفاده قرار گیرد. در توزیعهای سنتی و غیررسمی، دسترسی به اطلاعات میزان معاملات شاید برای کارشناسان غیرممکن بود، اما در حال حاضر اطلاعات معاملات بورس کالا، مرجع و پایگاه داده مهمی جهت نوشتن مقالات و پایاننامه برای همه کارشناسان و دانشجویان به شمار میرود.
تمرکزگرایی تمام صنایع در بستر بورس کالا
در حال حاضر، بورسکالا بزرگترین بازار متشکل معاملات کالایی و اوراق بهادار مبتنی بر کالا در کشور است که تمام صنایع (ازجمله فولاد، پتروشیمی، فرآوردههای نفتی، سیمان و...) که از سازمانهای مختلف مجوز تولید دریافت کردهاند، همگی در این بستر و به صورت یکجا و متمرکز مورد دادوستد قرار میگیرند. این اطلاعات میتواند در صورت لزوم، در اختیار دستگاههای نظارتی قرار میگیرد.
حذف رانت و تبعیض
بورس کالا موجب ارتباط منطقی و شفاف بین تولیدکننده و مصرفکننده شده است. همچنین حذف تبعیض و سلیقهای عملکردن عرضهکنندگان و اینکه به چه میزان و با چه قیمتی به تقاضاکننده مواد اولیه را بفروشند، با ایجاد بورس کالا از بین رفته است (کاهش و حذف لایههای واسطهای). به عبارت دیگر، رانت قیمتی مقداری حذف شد و نظام رقابتپذیری شفاف برای همه خریداران مواد اولیه در یک بستر شفاف فراهم آمد.
در توزیع سنتی، امکان کنترل عرضهکننده و تقاضاکننده در دسترس نبود، اما در حال حاضر با اعمال «کف عرضه» در بورس کالا، میتوان عرضهکنندگان را مکلف به عرضه مواد اولیه جهت اولویت تامین بازار داخل کرد. همچنین در صورت لزوم، جهت مدیریت تقاضا بورسکالا انواع محدودیتهای لازم را بر تقاضا اعمال میکند، در صورتی که در توزیع سنتی چنین امکانی برای سیاستگذاران وجود ندارد.
کلام آخر
قیمت پایه در بورس کالا، کلیدیترین متغیر برای صنایع پاییندستی است. بهعنوان یک کارشناس، مخالف قیمت دستوری و همچنین مخالف قیمت (پایه) تصادفی و دستساخته هستم؛ زیرا قیمت پایه باید پیشبینیپذیر و قابل فرمولبندی باشد.
هرچه وزن بورس کالا در برنامهریزیهای اقتصادی برجستهتر باشد یا نقش بازارهای رسمی کالایی با محوریت تقابل آزادانه عرضه و تقاضا بهطور دقیق برجسته شود، به این معنی است که فضا برای رقابت عادلانه بین تولیدکنندگان فراهم شده و سیمای بهتری را از مسیر آزادیهای اقتصادی رقم خواهد زد.
تنظیمگری در هر بازار، یکی از الزامات غیرقابل کتمان است و فقدان آن به کاهش کارآیی بازارها و افزایش ریسک رخدادهای غیرمنتظره و احتمال شکست بازار منجر خواهد شد. از سوی دیگر، قطعا بازارهای رسمی، بهترین ابزار برای ایجاد آزادی عمل در فرآیند بازار هستند که رونق روزافزون آنها در اقصینقاط جهان دقیقا همین مطلب را نمایان میسازد. انتظار این است که در سالهای پیشرو، تعاملات بیشتر و عمیقتری بین وزارت صمت و بورس کالا جهت تامین و تضمین منافع ملی و منافع تولیدکننده و مصرفکننده ایجاد شود و با ایجاد جلسات مشترک کارشناسی و نه مدیریتی و سیاسی و متناسب با متغیرهای کلان اقتصادی بر سر موضوعات گوناگون، به ادبیات و چارچوبهای مشترک برسند. انتظار این است که وزارت صنعت، معدن و تجارت در نقش مرکزی با قیمتها نجنگد و بپذیرد که با ارزانفروشی، نمیشود بازار را تنظیم کرد. همچنین بورسکالا هم بدون ایجاد سازوکار مشخص و دستورالعمل قابل انتشار که قطعا با همکاری همه بازیگران، از جمله وزارت صنعت، معدن و تجارت نوشته میشود، معاملات در بورس کالا را شروع نکند. همچنین لازم است، بورس کالا با هدف تسهیل و کاهش هزینهها و ورود همه عرضهکنندگان به بورسکالا، راهکارهای جایگزین (غیر از ضمانتنامه بانکی و نقد) برای دریافت تضامین از عرضهکنندگان را آماده و ابلاغ کند.