رویکرد دو وجهی آمریکا
یکی از اهداف بایدن در احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ این است که از آن به عنوان قدم نخست به سوی اعمال فشار بر ایران بهمنظور تغییر رفتار درحوزههای دیگر از جمله حمایت از گروههای فعال در منطقه و برنامههای تسلیحاتی استفاده کند. در این حوزه، حمله روز دوشنبه گذشته نیروی هوایی آمریکا به شبهنظامیان مورد حمایت ایران تاثیر بلندمدت بر رویکرد و رفتار ایران ندارد. از سوی دیگر ریسک شدت یافتن تنشها وجود دارد: همان روز دوشنبه، پس از حمله آمریکا، راکتهایی به سوی نیروهای آمریکایی در سوریه شلیک شد که احتمالا شبه نظامیان مورد حمایت ایران این حمله را انجام دادند. رسانههای کردی سوری اعلام کردند هدف حمله، سربازان آمریکایی در نزدیکی یک میدان نفتی بود.
حتی اگر دولت آمریکا در احیای توافق هستهای ایران موفق شود، برای یافتن راهی بهمنظور اعمال فشار بر تهران با چالش مواجه خواهد بود. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور منتخب ایران یک روز پس از پیروزی در انتخابات گفت هرگز در برابر فشارهای آمریکا تسلیم نخواهد شد. به این ترتیب حملات هوایی آمریکا صرفا نشان میدهد دولت بایدن برای به نمایش گذاشتن سیاست یکپارچه و همگرا در قبال ایران با چه جریانهای متضادی مواجه است. بایدن از جهات گوناگون از سوی کنگره، اسرائیل و همپیمانهای عرب آمریکا تحت فشار قرار دارد و نیز دولت جدید در ایران که یک دولت تندرو است، مانعی در برابر تحقق اهداف دولت آمریکا محسوب میشود. رئیسی سال ۲۰۱۹ از سوی دولت ترامپ مورد تحریم قرار گرفت.
در کنگره برخی دموکراتها حمله هفته گذشته آمریکا به نیروهای مورد حمایت ایران با دستور بایدن را تداوم الگوی رفتاری رئیسجمهورها در استفاده بیش از حد از اختیارات جنگی خود بدون مشورت با کنگره یا کسب رضایت این نهاد توصیف کردند. سناتور کریستوفر مورفی روز دوشنبه این پرسش را مطرح کرد که: «آیا واقعا حملات مکرر ایران از طریق نیروهای مورد حمایت خود در عراق، «یک جنگ خفیف» محسوب میشود؟ شما نمیتوانید بارها و بارها از اختیارات بند ۲ استفاده کنید؛ بدون آنکه کنگره برای بررسی وضعیت وارد میدان شود.» مورفی در یک مصاحبه گفت حملات مکرر تلافیجویانه علیه نیروهای مورد حمایت ایران به تدریج درحال تبدیل شدن به وضعیتی است که الگوی خصومت محسوب میشود و مستلزم آن است که کنگره موضوع اعلام جنگ را بررسی کند یا اختیارات دیگری به رئیسجمهور بدهد که از نیروی نظامی استفاده کند.
طبق قانوناساسی و بند اختیارات جنگی رئیسجمهوری، بایدن باید در آن شرایط برای اعلام جنگ به کنگره مراجعه کند؛ البته استدلال بایدن این است که حملات هدفمند و بازگشت به توافق هستهای که آمریکا سال ۲۰۱۸ در دوران ریاستجمهوری ترامپ از آن خارج شد با هدف اجتناب از جنگ انجام میشود. مقامات کاخ سفید نیز گفتهاند قصد ندارند علیه ایران یا نیروهای مورد حمایت این کشور اعلام جنگ کنند. وزیرخارجه آمریکا چند روز پیش گفت: «حملات یادشده اقدامی لازم و مناسب بود که با هدف کاهش ریسک تشدید تنش انجام شد؛ اما همچنین این حملات پیامی روشن برای بازدارندگی در بر داشت.»
این حملات همزمان، بخشی از پاسخ بایدن به جمهوریخواهان است که با توافق هستهای سال ۲۰۱۵ مخالف هستند و تلاش میکنند تا رئیسجمهوری را در برابر اقدامات تهاجمی ایران فردی ضعیف به تصویر بکشند. دوشنبه گذشته در کاخ سفید جن ساکی گفت: «منطق حملات ساده است. حمله علیه سربازان ما باید متوقف شود و به همین دلیل رئیسجمهوری دستور حمله را صادر کرد. این اقدام، دفاع از پرسنل ما بود.» او گفت از ماه آوریل نیروهای مورد حمایت ایران پنج حمله پهپادی علیه نیروهای آمریکا انجام داده بودند و زمان آن رسیده بود که واکنش نشان داده شود.
برای بایدن، کنگره تنها بخشی از پیچیدگیهای رویکرد در قبال ایران است. دولت جدید اسرائیل درباره احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ همواره ابراز نگرانی کرده است. سال ۲۰۱۵ نتانیاهو، نخستوزیر پیشین اسرائیل با این توافق مخالف بود و در یک سخنرانی در کنگره علیه آن صحبت کرد. سخنان او سبب خشم باراک اوباما و جو بایدن که در آن زمان معاون رئیسجمهوری بود، شد. روز دوشنبه همزمان با آنکه دولت آمریکا اطلاعرسانی درباره حملات را برای همپیمانهای آمریکا و کنگره آغاز کرد، بایدن با رئیسجمهوری اسرائیل ملاقات کرد. این یک دیدار خداحافظی برای تشکر از او برای سالها همراهی با آمریکا شامل هفت سال در نقش رئیس رژیم اسرائیل بود. بایدن از این جلسه برای تاکید مجدد بر این موضوع استفاده کرد که در دوران ریاستجمهوری او هرگز به ایران اجازه داده نخواهد شد به سلاح هستهای دست پیدا کند. هدف این سخنان آن بود که نشان داده شود آمریکا و اسرائیل هدف مشترک دارند؛ حتی اگر دیدگاه آنها درباره نحوه مقابله با برنامه هستهای ایران بسیار متفاوت باشد.
اما درباره اینکه چه نوع توافق هستهای اکنون یعنی ۶ سال پس از توافق اولیه نیاز است، اختلافاتی وجود دارد. از زمان توافق سال ۲۰۱۵ تواناییها و پیشرفتهای ایران درحوزه دیگر سیستمهای تسلیحاتی به میزان قابل ملاحظه ارتقا پیدا کرده است. مقامات ارشد دولت آمریکا، از وزیرخارجه گرفته تا دیگران معتقدند یکی از نقایص توافق هستهای سال ۲۰۱۵ این است که این توافق باید طولانیتر و مستحکمتر میبود و موضوع برنامه موشکی ایران و رفتار این کشور در منطقه را نیز شامل میشد. اکنون به نظر میرسد شکاف درحال عمیقتر شدن است: به شکل فزاینده آشکار میشود که هرگونه توافق فراگیر که نگرانیهای آمریکا درباره رفتار ایران را رفع میکند، همچنین باید شامل طیفی گسترده از سلاحهای جدیدی باشد که ۶ سال پیش نیروهای ایران در اختیار نداشتند. درحالحاضر آن سلاحها پیوسته از سوی نیروهای ایران مورد استفاده قرار میگیرد: پهپادهایی که میتوانند با دقت بالا علیه سربازان آمریکایی عملیات انجام دهند، موشکهایی که میتوانند اهدافی را در سراسر خاورمیانه و مرزهای اروپا هدف قرار دهند و سلاحهای سایبری که علیه موسسات مالی آمریکا قابل استفاده هستند. توافق هستهای سال ۲۰۱۵ شامل هیچ یک از این سلاحها نمیشود.
این باور به طور فراگیر وجود دارد که اگر قرار است آقای بلینکن به وعده خود یعنی رسیدن به توافقی طولانیتر و مستحکمتر عمل کند، این توافق باید شامل بسیاری از سلاحهای یادشده باشد، نه صرفا موشکها. پرسش اصلی این است که آیا پس از احیای توافق هستهای میتوان ایران را به امضای توافقی متقاعد کرد که شامل آن فناوریها بشود یا نه؟ افراد نزدیک به وزیرخارجه آمریکا میگویند هدف آنها همین است و یک اهرم در اختیار دارند؛ زیرا ایران مایل است برای فروش نفت خود دسترسی بیشتری به سیستم بانکی غرب داشته باشد. اما این نظریه که دولت آمریکا میتواند با دولت جدید ایران مذاکره کند، اثبات نشده است. موضوع مهم بعدی، اقدام ایران در کاهش دسترسی آژانس بینالمللی انرژی به تاسیسات هستهای خود است. ایران آشکارا درحال افزودن بر فشارهاست و اگر تحولات اخیر به تشدید تنشها منجر شود، شرایط دشوار خواهد شد. دور جدید تنشها دقیقا همان چیزی است که دولت آمریکا میخواهد از آن اجتناب کند.