محدودیت در تحرک اجتماعی
توزیع درآمد به تشریح چگونگی سهم افراد مختلف یک کشور در درآمد ملی میپردازد. بنابراین راه اندازهگیری و بررسی توزیع درآمد و نابرابری آن ازطریق مقایسه سهمی گروههای مختلف جمعیت از درآمد ملی است. شاخصهای نابرابری نشاندهنده تفاوتهای درآمدی بین افراد یک جامعه بهصورت اعداد و ارقام هستند. این شاخصها را میتوان به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد. یک دسته شاخصهایی هستند که میکوشند میزان نابرابری را در یک مفهوم عینی اندازهگیری کنند. این اندازهگیری معمولا با استفاده از شاخصهای آماری تایید نسبی درآمد مانند واریانس ضریب متغیر و ضریب جینی صورت میگیرد. دسته دیگر شاخصهایی هستند که نابرابری را برحسب مفهوم هنجاری از رفاه اجتماعی اندازهگیری میکنند به نحوی که درجه نابرابری بیشتر منعکسکننده سطح پایینتر رفاه اجتماعی برای سطح معینی از درآمد کل است.
شاخص آتکینسون و تایل در این دسته قرار میگیرند. همچنین اشتغال از جمله اموری است که مورد توجه اقتصاددانان، سیاستمداران، تحلیلگران اجتماعی و تکتک خانوارها است. برای خانوارها داشتن شغل به معنی امکان کسب درآمد و گسترش سطح مصرف است. برای تحلیلگران اجتماعی، اشتغال ازاینجهت اهمیت دارد که بیکاری با کجروی و ناهنجاریهای اجتماعی ارتباط تنگاتنگ دارد و از سوی دیگر کسب شغل موجب عزتنفس و بالا رفتن اعتماد به نفس میشود و همین امر احتمال خودکشی، افسردگی و حتی طلاق را کاهش میدهد. برای سیاستمداران اشتغال به دلیل رابطه حفظ نظم اجتماعی و سیاسی دارد، اهمیت بسزایی دارد. معمولا در جوامعی که نرخ بیکاری بالا باشد، احتمال شورش بیشتر است. برای اقتصاددانان اشتغال از این جهت اهمیت دارد که تا چه حد اقتصاد توانسته از منابع خود برای تحقق توان تولید بالقوه استفاده کند.
با وجود این با مروری اجمالی بر شاخصهای نابرابری و شاخصهای بازار کار میتوان به این نتیجه رسید که شاخصهای نابرابری از مقاومت اقتصاد ایران در برابر تغییر وضعیت نابرابری حکایت دارند و میزان نابرابری بهرغم تحولات سیاسی و اجتماعی فراوان کماکان تقریبا ثابت بوده است. شاخصهای بازار کار نشانگر وجود تبعیضهای فراوان به لحاظ جنسیت، سن و موقعیت جغرافیایی است و روندها نشانگر ثبات این تبعیض طی زمان است. این شرایط بازار کار به تداوم نابرابری کمک فراوانی کرده است. وضعیت اشتغال به تفکیک دهکهای درآمدی و هزینهای نشان میدهد، بازار کار ایران به سمت قشربندی شدن پیش رفته و قشرهای ضعیف در برخی شغلها محدود شدهاند و دسترسی کمتری به برخی شغلهای دیگر دارند، عاملی که میتواند تا حدودی به کاهش نابرابری کمک کند، آموزش است که این عامل نیز با توجه به بیکاری قشر تحصیلکرده نمیتواند مثل سابق در کاهش نابرابری و ایجاد تحرک اجتماعی ایفای نقش کند.