سه راس استراتژی شرکتها
با همهگیری ویروس کرونا در ابتدای سال ۱۳۹۹ و در نظر داشتن سایر موارد فوق، پُر واضح بود که مدل مدیریت شرکتها و استارتآپها دستخوش تغییر خواهد شد و این تغییرات به خصوص در سه بخش ۱) «مدلهای فروش درآمد» ۲) «مدیریت منابع انسانی» و ۳) «تغییر و به روز رسانی محصول» بیشتر به چشم میخورد که انعطاف شرکتها در این ۳ حوزه تعیینکننده رشد یا افول شرکتها به نظر میرسید. در هر صورت مشخص بود که بیشتر بخشهای اقتصاد باید سال را با حفظ وضع موجود و( Survive ) بگذرانند و تا زمانی که وضعیت کسبوکار پیش بینی پذیر شود ادامه دهند.
اما برگ برنده استارتآپها در این تلاطم، میانگین سنی پایینتر نسبت به کسبوکارهای سنتی و همچنین فعالیت مبتنی بر فناوری و امکان پیادهسازی سریع تغییرات بود که عملا در بسیاری از بخشها نظیر خرده فروشی، سرگرمی، محتوای دیجیتال، تبلیغات دیجیتال، آموزش و... گوی سبقت از رقبای سنتی ربودند. در این میان استارتآپهایی که ریسکهای بزرگتری برداشتند و با شناسایی فرصت در خانه نشینی مردم، سال را با سرمایهگذاری در کسبوکار خود شروع کردند، نتایج چشمگیری بهدست آوردند.
بهعنوان مثال زمانی که امکان حضور در سینماها برای مردم از بین رفته و از سویی خانهنشینی فرصت بیشتری برای اوقات فراغت و نیاز به سرگرمی ایجاد کرده بود یکی از پلتفرمهای VOD با اتخاذ ریسک بزرگ سرمایهگذاری در تبلیغات و توسعه زیرساخت توانست فرصت بزرگی خلق کرده و کسبوکار خود را چندین برابر توسعه دهد.
اما در مثال دیگر، یکی از پلتفرمهای سفارش آنلاین غذا که با افت شدید تقاضا در سفارش از رستورانها مواجه شد، تهدید کرونا را با انجام ریسک بزرگ توسعه خدمات به فرصت تبدیل کرده و کسبوکار خود را در حوزه سوپرمارکت، نانوایی و... توسعه داده است که امکان این سرعت توسعه عملا زیر سایه کرونا محقق شد. از سوی دیگر تقاضا در سمت خرده فروشی آنلاین، آموزش، تولید محتوا و... آنچنان توسعهای برای برخی استارتآپها به همراه داشته که بسیاری از شرکتهای فعال در این حوزهها تا ۶۰۰ درصد رشد در شاخصهای اصلی کسبوکار را تجربه کرده اند.
در میان کسبوکارهای سنتی مواردی نظیر داروخانهها، تولیدیهای ماسک و ضدعفونیکنندهها، مراکز خدمات مشاوره درمانی، عطاریها، میوه فروشیها و... نیز با اقبال مردم به محصولات و خدماتشان از ترس کرونا، بیشتر از موهبت کرونا برخوردار شدند تا مضرات آن و با رشد همراه شدهاند.
اما بسیاری از استارتآپها و کسبوکارهای سنتی نیز بیشتر زیر تیغ آسیب کرونا قرار گرفتند تا زیر سایه لطف آن و از این میان میتوان به پلتفرمهای خدمات در محل، استارتآپهای گردشگری، استودیوهای ساخت ویدئو، هتلها، رستورانها و بالطبع پلتفرمهای سفارش آنلاین غذا، تاکسیهای اینترنتی و... اشاره کردکه هر یک به نحوی از انحاء دستخوش ضربههای ناشی از عدم حضور مردم در سطح جامعه یا تغییرات رفتاری مردم و قانونگذار شدند.
اما در سال ۱۴۰۰ و پس از واکسیناسیون عمومی ویروس کرونا، بهنظر میرسد تغییراتی مشابه اثرات کرونا را این بار با رفع کرونا تجربه خواهیم کرد.
اگرچه انتظار نمیرود که در حداقل ۴،۳ سال آینده شرایط ایران و دنیا از حیث رفتار مردم کاملا به وضعیت قبل از کرونا بازگردد. اما با تغییر رفتار مردم بعد از واکسیناسیون عمومی و راحتی خیال مردم برای حضور در فروشگاهها، رستورانها، امکان سفر و... بهنظر میرسد که این بار اقبال به سمت صنایعی خواهد بود که در این دوران دچار رکود یا تعطیلی شده بودند چراکه تقاضای خاموش بزرگی در بسیاری از بخشها ایجاد شده است. بنابراین صرفنظر از کسبوکارهایی که عملا بهدلیل قرنطینهها دچار ورشکستگی یا کوچکسازی شدید شدند، آن دسته از شرکتهایی که در این دوران با مدیریت نقدینگی خود را حفظ کردهاند، عملا در غیاب بخشی از رقبای از بازار خارج شده، امکان توسعه مجدد برایشان فراهم خواهد شد و برنده شرکتهایی خواهند بود که از امروز با علم به پیدا شدن راه حل واکسن، خودشان را برای روزهای بدون کرونا و پاسخگویی به سیل تقاضا آماده کرده باشند.
از سوی دیگر شرکتهایی که زیر سایه کرونا با تقاضای کاذب مواجه شده و هستند باید با علم به اینکه این تقاضا پس از رفع محدودیتها و ترس ناشی از کرونا کاهش خواهد یافت، کوچکسازی و حفظ سودآوری را از امروز برای نیمه دوم سال آینده برنامهریزی کنند، چراکه حفظ ساختار بزرگی که امروز پاسخگوی این تقاضا است، عملا در درازمدت سودآوری آنها را تحتتاثیر قرار میدهد و موجب ورشکستگی خواهد شد.
هم در شرکتهای استارتآپی و هم در شرکتهای سنتی، مهمترین چالش سال ۱۴۰۰ چالش استخدام و حفظ نیروی انسانی کارآزموده و باانگیزه خواهد بود که از سه منظر فشار بسیار زیادی به شرکتها وارد میکند.
در درجه اول آسیبهای ناشی از دورکاری و ضعف فرهنگ دورکاری که پس از قرنطینه اول و ترس ناشی از حضور نیروی کار در محل شرکت تجربه شد، علاقه به حضور در محل کار را در نیروی انسانی کاهش داده و اگرچه اثربخشی و کیفیت کار با عدم تماس رو در رو، همفکری، جلسات حضوری و... شدیدا افت کرده، ولی این حق را برای نیروی کار ایجاد کرده که هرچند بهطور مرتب در محل کار حاضر نشود ولی حقوق دریافت کند.
در درجه دوم سودهای کاذب و بیزحمتی که برخی افراد از بخشهایی نظیر حباب بورس یا سفتهبازی در سایر بخشهای سوداگرانه اقتصاد بهدست آوردند، در کنار خانه نشینی ناشی از کرونا، انگیزه کار مولد را از آنها گرفته است که این مهم باعث عدم تمرکز نیروی انسانی و انتظار درآمدی نامتوازن از کارفرما خواهد شد که دود آن در خط مقدم در چشم شرکتها و استارتآپهای کارفرما خواهد رفت.
در درجه سوم، در ادامه راه با توجه به خروج بخش زیادی از نیروی فعال کار از شرکتها، عملا ماراتن شرکتها برای دستاندازی به منابع انسانی یکدیگر بیشتر به چشم خواهد خورد که این روزها و در روزهای انتهای سال ۱۳۹۹ و بیم و امیدهای سال ۱۴۰۰ با خروج از تلاطمهای قبل، اثرات بیانگیزگی و سردرگمی نیروهایی که چند سال در شرکتها فعال بودند و الان با پیشنهادهای اغواگرانه مواجه شدهاند به چشم میخورد. در یک جمعبندی کلی و با در نظر داشتن اینکه بخش زیادی از نیروی کار خارج شده از اقتصاد، انگیزه و توان بدنی و فکری کافی برای ورود مجدد به فضای کار را ندارند، همچنین تقاضای بزرگ و رقابتی که پس از کرونا در بسیاری از بخشهای اقتصاد ایجاد میشود و از سوی دیگر بخشهایی که به زودی با افت تقاضا و درآمد مواجه خواهند شد، بهنظر میرسد که سه موضوع اساسی باید در راس استراتژی شرکتها و استارتآپها برای ورود به سال ۱۴۰۰ و مواجهه با شرایط بعد از کرونا قرار داشته باشد:
۱- استراتژی جذب و حفظ نیروی انسانی کارآزموده را اکنون در دستور کار داشته باشند و توصیه میشود بدون هیجانزدگی استخدام و تعدیل انجام دهند که حفظ چابکی و کارآمدی، در عین کنترل هزینهها برگبرنده شرکتها در حوزه منابع انسانی خواهد بود.
۲- در حوزه مارکتینگ و تبلیغات برنامه استراتژیک بسیار جدی و مفصل داشته باشند و ضمن استفاده از شرکتهای مشاوره، بودجههای تبلیغاتی را با ریسک بیشتری از هم اکنون برنامه ریزی کنند، چرا که در سال ۱۴۰۰ رقابت در بسیاری از بخشها سنگین خواهد شد و بازار در بخشهای تعطیل یا نیمسوزشده مجددا شکل خواهد گرفت. پس شرکتهایی برنده خواهند بود که به موقع، درست و به اندازه کافی تبلیغات انجام دهند.
۳- حفظ و برنامهریزی منابع مالی باید مورد توجه ویژه شرکتها و استارتآپها باشد. چراکه تورم ناشی از تحریمها، رکود ناشی از کرونا و هزینههای واکسیناسیون عمومی و تبعات آن، باعث افزایش هزینهها و کاهش درآمد دولت شده و خواهد شد که جبران آن از محل تورم عمومی (افزایش هزینههای عادی شرکتها) و همچنین مالیات ستانی دولت (افزایش هزینههای شرکت داری) خواهد بود و شرکتهایی امکان ادامه خواهند داشت که بتوانند در سال ۱۴۰۰ از پس همه این هزینهها بر آیند.