ارزش ریالی و ارزش هنری
Gallery گالریدارها یکی از مهمترین دروازهبانان (Gatekeeper) سطح حرفهای بازار هنر هستند. گالریها با صرف زمان بسیار زیاد، هنرمندان مستعد و خوش آتیه را از میان هزاران متقاضی، گزینش میکنند و با هنرمند منتخب نوعی مشارکت را آغاز میکنند، به این ترتیب در صورت موفقیت، هر دو طرف منتفع میشوند و در صورت عدم موفقیت هر دو طرف متضرر خواهند شد. گالریدار با استفاده از اعتبار و جایگاه خود در بازار هنر، سرمایهگذاران را به سمت هنرمندان نوظهور سوق میدهد و از سوی دیگر با بهرهگیری از شیوههای برندسازی و ارتقا، برای شناختهتر شدن هنرمند تلاش میکند و با زمینهسازی برای حضور وی در رویدادهای مطرح جهان هنر، برای تثبیت جایگاه هنری وی تلاش میکند. انجام همزمان این اقدامات، با یک ریسک بزرگ همراه است و در واقع گالریدار با اعتبار خود و سرمایهگذار با منابع مالی خویش قمار میکنند. ارزش افزوده در بازار هنر نسبت مستقیمی با جایگاه هنرمند در فضای هنری دارد، در نتیجه تلاش برای تثبیت جایگاه هنرمندان در نظام هنر، از جمله فعالیتهای مهمی بوده است که گالریهای مدرن آن را در اولویت کارشان قرار دادهاند. بنابراین گالریها به تدریج از محل نمایش صرف به مراکزی برای معرفی، تبلیغ، ترویج، بازاریابی و برندسازی هنرمندان نوظهور تبدیل شدند. گالریها مهمترین نهادهای بازار اولیه هنر هستند. بازار اولیه جایی است که آثار هنری برای اولینبار- یا به اصطلاح دست اول- فروخته میشوند. در واقع آثار تازه خلق شده، مستقیم از خود هنرمند خریداری میشود. در نتیجه گالری نقش واسطه را بین هنرمندان و خریداران ایفا میکند. بهدلیل تعداد بسیار زیاد هنرمندان و تولید نسبتا زیاد آثار هنری، همواره میزان عرضه در بازار اولیه بیشتر از تقاضا است. به همین دلیل، قیمتها بسیار پایین است؛ اما قیمتگذاری دشوار و با نوسان زیاد همراه است؛ در نتیجه ریسک سرمایهگذاری زیاد است. همه این موارد باعث میشود، بیشتر خریداران در این سطح از بازار، براساس انگیزه عاطفی و با هدف مصرف- عمدتا بهعنوان عنصری دکوراتیو در محیط زندگی یا کار- اقدام کنند.
در چنین بازاری که تعداد فعالان بسیار زیاد است و اغلب آنها از تخصص کافی برخوردار نیستند، انتخاب هنرمند توانا و اثر هنری با ارزش- از جهت زیباییشناسی و اقتصادی- حتی برای متخصصان بسیار دشوار و احتمال خطا در انتخاب زیاد است. از اینرو گالریها نقش بسیار کلیدی در این مقطع ایفا میکنند. راه یافتن هنرمندی جوان به یک گالری معتبر، شانس بزرگی برای تثبیت جایگاه او در فضای هنری و نیز بازار خواهد بود. لازم به توضیح است که در دنیای هنر دو نظام ارزشگذاری متفاوت بهصورت موازی عمل میکند: نظام زیباییشناسی که ارزش هنری آثار را تعیین میکند و نظام اقتصادی که ارزش ریالی آثار را تعیین میکند. این دو نظام تقریبا بهصورت مستقل از یکدیگر کار میکنند و الزامات، شرایط و ویژگیهای حاکم براین دو از یکدیگر جداست. اما در برخی اوقات این دو نظام در رابطه نیز قرار میگیرند و روی یکدیگر تاثیر میگذارند. نگاهی به تاریخ هنر نشان میدهد که در نهایت پس از گذشت زمان و فروکش کردن حبابها و التهابات مصنوعی، این دو نظام انتخابهای بسیار مشابهی با یکدیگر دارند. بهعنوان مثال، آثار هنری خلق شده توسط داوینچی یا پیکاسو هم جزو مهمترین آثار هنری در تاریخ هستند و هم جزو گرانترینها. اما تا زمانی که بوته آزمایش تاریخ، قضاوت نهایی را انجام دهد، ممکن است فراز و فرود بسیاری رخ بدهد. درباره رابطه این دو نظام آنچه مشهود است، اینکه در نهایت باید تعادلی میان این دو صورت بگیرد، به این معنا که در صورت رشد قیمت آثار یک هنرمند، و عدم تثبیت جایگاه او در نظام هنری، قطعا این افزایش قیمت موقتی و غیرقابل اتکا خواهد بود. گالریهای مختلف راهبردهای متفاوتی برای انتخاب هنرمند و نمایش آثار دارند. گالریهای سطح پایین بیشتر به قراردادهای کوتاهمدت با تعداد زیادی از هنرمندان تمایل دارند و عملا گالری را به مثابه پلت فرمی تعریف میکنند که امکان عرضه مناسب آثار هنری در آن فراهم شود. در این شیوه، این گالریها اجارهای بابت آمادهسازی فضا از هنرمند اخذ میکند و خود را درگیر ریسکِ سود و زیان فروش آثار نمیکند. اما گالریهای سطح بالا و حرفهایتر اغلب، قراردادهای بلند مدت و انحصاری با تعداد اندکی از هنرمندان منعقد میکنند و با مشارکت بلند مدت در سود حاصل از فروش آثار، اجازه معامله مستقیم هنرمند با خریداران و همکاری وی با سایر واسطهها را سلب میکنند. در این صورت، گالری با اطمینان خاطر از دریافت حق الزحمه، تمام تلاش خود را برای معرفی هنرمند جدید به خریداران و سرمایهگذاران به خرج میدهد. از جمله کارهای مهم گالری تلاش برای وارد کردن هنرمند به سطح بالاتر بازار یعنی، بازار ثانویه (حوزه عملکرد حراجی ها) است که میتواند بر روند حرفهای هنرمند تاثیر مهمی داشته باشد. در ایران اوج گالریداری، شامل دو دوره است: اولی دهه پایانی حکومت پهلوی (۵۷-۱۳۴۵) و دوره رونق دوم از سال ۱۳۸۵ تابهحال را شامل میشود. بهویژه در دوره اخیر از جهاتی تحولات بیسابقهای رخداده است. شاید مهمترین تحول، شکل گرفتن فرهنگ گالریگردی بهمثابه نوعی تفریح فرهنگی در سبک زندگی طبقه متوسط جامعه ایرانی است. بیدلیل نیست که عبارت «گالریگردی» هیچ معادل دقیقی در زبان های اروپایی ندارد و به تعبیری ما در زبان فارسی با استفاده از واژه فرنگی گالری، چنان ترکیب ایرانیزه و بدیعی ساختیم که به سهولت امکان ترجمه به انگلیسی را ندارد. «گالریگردی» با عنایت به کلماتی چون وبگردی و ولگردی ابداع شد و امروزه کاربرد وسیعی پیداکرده است. خوشبختانه طی دو دهه گذشته تعداد قابل توجهی گالریدار حرفهای با رویکرد جدید در بازار هنر ایران شروع به فعالیت کرده و موفقیتهای قابل اعتنایی به دستآوردهاند. رونق چشمگیر اقتصاد هنر و رشد سرمایهگذاری در این حوزه در کنار سلیقهسازی فرهنگی در بین عموم مردم، بیشک مرهون تلاش این گروه از فعالان بازار هنر است.