رشد اقتصادی در دو سناریو

به‌طور خلاصه، آنچه آنها بیان کرده‌اند این است که در سناریوی اول که در آن دولت یکپارچه نیست، تفاوت چشم‌انداز اقتصاد بزرگ نخواهد بود. اما اگر دولت یکپارچه باشد پیشنهادهای اقتصادی بایدن پیش از برنامه‌های ترامپ به رونق اقتصاد منجر خواهد شد. در ادامه به چند نکته مهم در استدلال آنها اشاره می‌کنم.

با توجه به اینکه سیاست‌های اقتصادی بایدن شامل اجرای برنامه‌های بسیار بزرگ‌تر حمایتی مالی است اگر او به پیروزی برسد اشتغال کامل در اقتصاد پس از بحران کرونا، بسیار سریع‌تر از حالتی که ترامپ پیروز شود به‌دست خواهد آمد. اگر بایدن در انتخابات پیروز شود در نیمه دوم سال ۲۰۲۲ به اشتغال کامل خواهیم رسید درحالی‌که اگر ترامپ پیروز شود این وضعیت در بازار کار در نیمه نخست سال ۲۰۲۴ مشاهده خواهد شد. از سوی دیگر هدف بایدن یعنی معکوس کردن سیاست‌های ترامپ درحوزه تجارت خارجی و مهاجرت یک عامل دیگر است که به رونق عمیق‌تر اقتصاد کمک خواهد کرد یعنی با اجرای این برنامه، در پایان دوره ریاست‌جمهوری بایدن تولید ناخالص داخلی واقعی ۵/ ۴ درصد یا ۹۶۰ میلیارد دلار بالاتر از حالتی است که ترامپ برای دور دوم ریاست‌جمهوری انتخاب شود. در نتیجه با پیروزی بایدن تعداد شغل‌های ایجاد شده در اقتصاد ۴/ ۷ میلیون نفر را بیشتر شاغل خواهد کرد.

در بلند مدت نیز اجرای سیاست‌های اقتصادی بایدن رشد بالاتری برای اقتصاد به وجود خواهد آورد. زیرا برنامه‌های یاد شده هم بر میزان مشارکت نیروی کار و هم بهره‌وری خواهد افزود. البته این رونق فراگیرتر، در افق ۱۰ ساله که در تحلیل در نظر گرفته شده خیلی بیش از حدی که در صورت پیروزی ترامپ به‌دست می‌آید نیست. واقعیت این است که اثرگذاری برنامه‌های بایدن یعنی سرمایه‌گذاری در آموزش، انرژی‌های پاک، توسعه زیرساخت‌ها و ... بر رشد اقتصاد، فورا رخ نخواهد داد و نیز باید به این موضوع توجه کرد که برنامه بایدن درحوزه بالا بردن مالیات شرکت‌ها از سرمایه‌گذاری آنها و رشد بهره‌وری می‌کاهد. همچنین رشد کسری بودجه با اجرای سیاست‌های بایدن بیش از رشد آن در صورت پیروزی ترامپ خواهد بود. اجرای برنامه‌های بایدن طی چهار سال دو هزار و پانصد میلیارد دلار هزینه خواهد داشت درحالی‌که اگر ترامپ پیروز شود تنها چند صد میلیارد دلار بر کسری بودجه افزوده خواهد شد.

البته تبعات اقتصادی کسری بودجه بزرگ‌تر که حاصل اجرای برنامه‌های بایدن است بسیار محدود خواهد بود. زیرا وقتی او در کاخ‌سفید مستقر می‌شود اقتصاد در وضعیت اشتغال کامل نیست و نرخ تورم پایین است. اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم. در سناریوی مطرح شده از سوی موسسه مودیز، نرخ رشد اقتصاد بین سال‌جاری تا سال ۲۰۲۴ به‌طور متوسط سالانه ۵/ ۳ درصد است. همچنین نرخ رشد تا سال ۲۰۳۰ به‌طور متوسط ۶/ ۲ درصد خواهد بود. اگر بایدن پیروز شود این ارقام به ترتیب ۲/ ۴ درصد و ۹/ ۲ درصد خواهد بود و اگر ترامپ پیروز شوند دو رقم یاد شده به ترتیب ۱/ ۳ درصد و ۴/ ۲ درصد است. اما در هر سه سناریو، متوسط نرخ رشد در سال‌های پایانی دهه حاضر حدود ۲ درصد است یعنی اگر دموکرات‌ها در قدرت باشند رقم رشد کمی بالاتر از ۲ درصد و اگر جمهوری‌خواهان در قدرت باشند کمی پایین‌تر از این رقم است.

این به آن معناست که در مدل موسسه مودیز، اجرای برنامه‌های اقتصادی بایدن یا ترامپ رشد خیلی بالا برای اقتصاد پدید نخواهد آورد. یک جمله کلیدی در گزارش موسسه مودیز به این شرح است: با پیروزی بایدن و اجرای برنامه‌های او، زمینه برای رشد اقتصاد فراهم‌تر خواهد بود زیرا این سیاست‌ها سبب افزایش مشارکت نیروی کار و بهره وری می‌شود. با این حال تاثیر آن برنامه‌ها در بازه زمانی ۱۰ سال بزرگ نیست. حال این سوال مطرح است که آیا در افق بلندمدت‌تر اثر سیاست‌های اقتصادی بایدن بزرگ‌تر خواهد بود؟ پاسخ این سوال برای من مشخص نیست. برخی سیاست‌های حامی رشد که در دهه ۱۹۸۰ اجرا شد دهه بعد به نتیجه رسید. به عقیده من بالا بردن نرخ رشد اقتصاد در میان‌مدت و بلندمدت باید هدف سیاست‌های ملی باشد.