بازار مالکیت معنوی
اعلام دهها امتیاز برای حمایت از استارتآپهای داخلی و همچنین اعطای انواع تسهیلات اقامتی برای کارآفرینان خارجی تقریبا در تمامی کشورهای پیشرفته به چشم میخورد. در این شرایط «مقوله مالی استارتآپها» نیز دارای اهمیت بالایی است که در سالهای اخیر روشهای گسترده و کم هزینهای برای تامین مالی استارتآپها اندیشیده و به اجرا در آمده است. یکی از عمدهترین مسیرها از طریق بازارهای سرمایه بهویژه معاملات otc است.ماهیت کارآفرینان و خالقان استارتآپها عموما جوانانی تازه وارد به دانشگاهها تا فارغالتحصیلان دورههای مختلف را دربر میگیرد. در مسیر عادی در کشور ما عموما این افراد برای تامین مالی جهت پروژه خود با مشکل مواجه شده و اگر خوش شانس باشند با گرو گذاشتن املاک خانوادگی حداکثر موفق به دریافت وام میشوند که چون در بیشتر موارد بهصورت طبیعی استارتآپها با نرخ شکست بالایی همراه هستند، روندی طی میشود که کارآفرینان دیروز به بدهکاران بانکی و ورشکسته و تحت تعقیب بانکها برای وصول مطالبات تبدیل میشوند. نرخ بالای سود بانکی و همچنین ذات پر ریسک استارتآپها به هیچوجه سازگاری نداشته و این روش نمیتواند مجرایی برای رشد این فعالیتها باشد.
در این شرایط بازار سرمایه در ایران مانند سایر اقتصادهای موفق در سالهای اخیر بهدنبال ایجاد بستری برای پذیرش این استارتآپها و تامین هزینه و سرمایه آنها در بازاری پر ریسک از سوی سرمایهگذاران ریسکپذیر بوده است. در روش تامین مالی شرکتهای نوپا در بازار سرمایه این شرکتها بهصورت سهامی در بازاری ویژه عرضه شده و سرمایهگذارانی با ویژگیهای خاص نظیر میزان درآمد یا دارایی مشخص امکان سرمایهگذاری در آنها را پیدا میکنند. این گروه از سرمایهگذاران بهدلیل تجربه و دانش خود میدانند که چنین سرمایهگذاری پرریسک بوده و در برابر چند شرکت البته با یک موفقیت امکان جبران زیان خود را دارند.
در این راستا بازار فرابورس در خلال سالهای گذشته در دو مسیر «بازار دارایی فکری» و «بازار شرکتهای کوچک و متوسط» سعی در جذب استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان داشت که متوسط هر دو مسیر درحالحاضر بدون حصول نتیجهای خاص رها شده بهنظر میرسد. پیچیدگیهای روند پذیرش شرکتها در فرابورس و نبود انعطاف کافی سبب شده است تا کمتر شرکتی بتواند شانس ورود به این مقولهها را پیدا کند.
در شرایط کنونی به نظر میرسد بازار سرمایه در حمایت از استارتآپها دارای خلأهای فراوانی است که حتی دامنه آن به عملکرد صندوقهای جسورانه نیز درحال گسترش است و این ابزارها نیز چندان فعال به نظر نمیرسند.لزوم تغییر در رویکرد بازار سرمایه به مقوله استارتآپها، درک اهمیت و همچنین طبیعت رفتاری این شرکتهاو در نهایت شکست و پیروزی آنها میتواند بخش عمده مشکلات کنونی را حل کند در غیر این صورت میتوان پیشنهاد کرد برای شکستن قفلهای موجود، تشکیل یک بازار غیر متمرکز الکترونیکی ویژه شرکتهای استارت آپی و دانشبنیان در دستور کار قرار گیرد؛ چراکه تداوم مشکلات کنونی نتیجهای جز نابودی استعدادها و افزایش خروج جوانان خلاق را از کشور نداشته و ندارد.