در انتظار انتخابات نوامبر
شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ اواخر ماه مارس به پایینترین میزان در سالجاری میلادی رسیدند و برای مدتی تغییرات مثبتی در آنها مشاهده نشد. برای مثال شاخص افتیاسایی ۱۰۰ که این روزها در محدوده ۶۳۰۰ واحد نوسان میکند یک ماه قبل در سطح ۶ هزار واحد قرار داشت و پایان ماه مارس در محدوده ۵۴۴۰ واحد نوسان میکرد. ماه گذشته این شاخص به اوج خود در سه ماهه دوم سالجاری رسید و طی سه هفته اخیر کمی کاهش یافته است. همین الگو در اکثر شاخصهای مالی دیگر هم مشاهده میشود. در سه ماهه نخست سالجاری، همهگیری ویروس کرونا سبب شد دولتها برای مهار این بحران اقتصادها را تعطیل کنند در نتیجه بازارها سقوط کردند. برای پیشبینی وضعیت بازارها در نیمه دوم سالجاری بهتر است رویدادهای سه ماهه دوم مورد توجه قرار گیرد. همانطور که بیان شد در چند هفته اخیر شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ رشدی نداشتهاند یا کاهش یافتهاند.
شاخص متوسط صنعتی داوجونز در بورس آمریکا نمونهای روشن از این الگوست. سه ماه پیش این شاخص به پایینترین میزان در سالجاری رسید و اوایل ماه جاری، تا رسیدن به اوج خود در سالجاری فاصله زیادی نداشت اما رشد آن متوقف شده است. شاخص یورو استوکس ۵۰ نیز که شامل بزرگترین شرکتهای بورسی منطقه یورو است تقریبا در همین مسیر حرکت کرده است. پایان ماه مارس این شاخص ۲۷۰۰ واحد بود و هفته قبل در محدوده ۳۲۴۷ واحد قرار گرفت اما ابتدای ماه قبل رقم شاخص ۳ هزار و ۴۰۰ واحد بود. در مجموع روند بهبود وضعیت بازارهای مالی ادامه پیدا کرده اما طی سه هفته اخیر برخی تحولات سبب شده سرعت رشد شاخصها کم شود و گاه شاهد افت آنها بودهایم. این پرسش مطرح است که اکنون نسبت به سه ماه قبل چه چیز تغییر کرده و آیا آن عامل میتواند طی ۶ ماه آینده بر عملکرد بازارها اثر بگذارد؟
واقعیت این است که هیچ عامل واحدی برای رونق بازارهای مالی طی سه ماهه دوم سالجاری میلادی وجود ندارد. یکی از مهمترین عوامل افزایش ریسک پذیری سرمایهگذاران، اجرای برنامههای حمایتی پولی از سوی بانکهای مرکزی بهویژه بانکمرکزی آمریکاست. این اقدام با هدف حفظ ثبات بازار و اقتصاد و ایجاد اطمینان در سرمایهگذاران درباره حمایت بدون محدودیت بانکهای مرکزی انجام شده است. این شکل از سیاستهای پولی معمولا به دو دلیل سبب افزایش قیمت سهام میشود: اول آنکه تزریق نقدینگی به کسانی که از قبل مایل بودند وارد بازار شوند امکان این کار را میدهد و دوم آنکه بازده حوزههای بدون ریسک سرمایهگذاری نظیر اوراق قرضه دولتی را پایین میآورد در نتیجه سرمایهگذاران به سمت داراییهایی حرکت میکنند که بازده بالاتری دارند از جمله سهام.
دلیل دیگر خوشبینی و ریسک پذیری سرمایهگذاران در سه ماهه دوم سالجاری، عبور از سیاهترین مرحله همهگیری کروناست. در آن دوره پیشبینی میشد تعداد بسیار زیادی از انسانها جان خود را از دست بدهند، یک رکود اقتصادی بسیار بلندمدت در جهان حاکم شود و بنیان جوامع توسعهیافته در خطر نابودی قرار گیرد. اما با ورود به سه ماهه دوم به تدریج ابهامها کمتر شد و همزمان با اقدامات حمایتی بانکهای مرکزی و دولتها، سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدند که اگرچه بحران همهگیری کرونا و لطمات آن به اقتصاد جهان بسیار بزرگ است اما چالشهای پدید آمده غیرقابل رفع نیستند. از سوی دیگر این انتظار وجود دارد که در آینده نه چندان دور بازارها فعالیتهای عادی خود را از سر بگیرند یعنی شرکتها به ادغام و تصاحب و نیز سرمایهگذاری اقدام کنند و یک نکته بسیار مهم که طی سه ماهه دوم سالجاری بسیار تاثیرگذار بوده و در ماههای آینده نیز چنین خواهد بود تمایل سرمایهگذاران به خوشبینی درباره آینده است.
همواره تعداد سرمایهگذاران خوشبین بیش از بدبینها بوده و به شکل تاریخی، توصیههای خرید که از سوی بانکهای سرمایهگذاری به مشتریها میشود بسیار بیشتر از توصیههای فروش است. بر همین مبنا انتظار میرود طی ۶ ماه آینده شاخص افتیاسایی ۳۲ درصد، شاخص متوسط صنعتی داوجونز بیش از ۵۰ درصد و شاخص یورواستوکس ۵۰ حدود ۴۰ درصد دیگر بالا رود. اینها ارقام بزرگی هستند و سرمایهگذاران باید به یک موضوع مهم توجه داشته باشند و آن اثر اخبار مربوط به شیوع ویروس کروناست. در چند هفته اخیر افزایش موارد جدید ابتلا به کرونا عامل مهم توقف رشد شاخصهای مالی بوده است. اما تحلیلگران معتقدند هیچ دلیل فوری وجود ندارد که بر مبنای آن فکر کنیم بازارها رشد نخواهند کرد، زیرا واقعیت این است که اوج بحران همهگیری کرونا گذشته است.
اما مسلما ریسکهایی وجود دارد که میتواند این چشمانداز امیدبخش بازارهای مالی را به خطر اندازد. یکی از این ریسکها نزدیک بودن میزان آرا دو نامزد ریاست جمهوری در انتخابات ماه نوامبر آمریکاست. ۲۰ سال پیش این وضعیت رخ داد و نتیجه انتخابات در دادگاه مشخص شد. پس از آن، حزب دموکرات که بازنده رای دادگاه بود مشکلآفرینی کرد و تازه آن دوره دوران رونق اقتصادی در آمریکا بود و به نظر میرسید همه حسن نیت دارند. این بار در آمریکای کنونی، رخ دادن چنین وضعیتی مسلما پیامدهای بسیار عمیقتر و مشکلآفرینتری خواهد داشت.
دومین ریسک، شروع موج دوم همهگیری کرونا در ابعاد بسیار وسیع است که سبب میشود دولتها مجبور شوند بار دیگر اقتصاد را تعطیل کنند. در این حالت دوران رونق به تعویق خواهد افتاد و سرمایهگذاران دچار وحشت میشوند. همچنین سرمایهگذاری شرکتها عموما متوقف میماند و مصرفکنندگان به زندگی عادی و مصرف باز نخواهند گشت. سومین ریسک، شدت پیدا کردن تنشهای تجاری بین چین و آمریکاست که دیدگاههای خوشبینانه درباره عملکرد مثبت بازار در ۶ ماه آینده را تضعیف میکند. در شماره اخیر نشریه فارن پالیسی آمده است: «نماینده تجاری آمریکا معتقد است باید توافق تجاری با چین به شکلی باشد که نیروی کار آمریکا در اولویت قرار گیرد. سیاست تجاری درست سیاستی است که زمینه اشتغال اکثر شهروندان از جمله آنهایی که تحصیلات بالا ندارند را فراهم کند.» این دیدگاه نشان میدهد دولت آمریکا همچنان سیاستهای حمایتگرایانه را در حوزه تجارت با شرکای تجاری این کشور دنبال خواهد کرد. چهارمین ریسک، شدت پیدا کردن تنشها بین چین و هند است. درباره استفاده دو طرف از سلاح هستهای نگرانیهای رو به رشد وجود دارد و اگر چنین شود این نخستین بار از سال ۱۹۴۵ است که سلاح هستهای مورد استفاده قرار میگیرد. پیامدهای این رویداد اصلا قابل پیشبینی نخواهد بود. اما در مجموع اکثر پیشبینیها درباره عملکرد بازارهای مالی در نیمه دوم سالجاری میلادی مثبت است اما سرمایهگذاران همواره باید برای بحرانها آماده باشند.