ارزشگذاری به سه روش
هر از چند گاهی هم اخبار نگرانکننده از آن به بیرون درز میکرد (مواردی شبیه به قضایای اخیر و اخبار پیرامون این موضوع) که به دلیل عدم شفافیت، متخصصان نه میتوانستند آن را رد کنند و نه بپذیرند. این موارد سبب شده تا بگویند این شرکت حیاط خلوت است. اینکه بوده یا نبوده الله اعلم!
این در حالی است که خواست همه مسوولان دلسوز، بر شفافیت در این ابر نهاد مالی بود. همت بر این شد که شستا بورسی شود و تاریکخانه در اتاق شیشهای گذاشته شود. راه هموار نبود و دستانداز زیاد داشت. اگر بپرسند کار کامل است یا خیر؟ باید عنوان کرد که تازه ابتدای راه هستیم. برای رسیدن به قله باید از پایین شروع کرد. ممکن است ناهمواری زیاد باشد و در مواردی نیاز به اصلاح هم داشته باشد.
همچنین باید عنوان کرد که شستا ابر هلدینگ بزرگی است. در شرکتهای تابعهاش هلدینگهای معظمی مثل تاپیکو و تاصیکو وجود دارد با پتانسیلهای نهفته فراوان. در همین راستا بررسی بیشتر شرکتهای تابعه از جمله ستاره خلیجفارس، زغالسنگ طبس، سنگآهن مرکزی، پتانسیلهای فراوان هلدینگ انرژی تامین، پتانسیلهای فراوان سیمان تامین، پتانسیلهای بینظیر رایتل و ... از جمله موارد مهم در این هلدینگ است. نکته قابلتوجه در این میان این است که به خواست خدا این زیرمجموعهها هم بهزودی بورسی خواهند شد و ارزش آنها در آن زمان بیشتر عیان خواهد شد. از دید بنده پتانسیلهای نهفته در شستا فراوان است و سرمایهگذاران باید برای آشکار شدن بخشی از آن کمی صبر داشته باشند، شاید تا پایان سال. از سوی دیگر باید عنوان کرد که ارزشگذاری شرکتها و بهخصوص بنگاههای تازهوارد به بازار سهام یکی از مهمترین مواردی است که باید با دقت بالایی انجام شود. در همین راستا برای ارزشگذاری هر سهمی که خواهان ورود به بازار سرمایه است، از جمله شستا، رویکردهای مختلفی استفاده میشود که عبارتند از:
۱- رویکرد درآمدی: این رویکرد متداولترین مدل برای ارزشگذاری سهام شرکتها محسوب میشود. در این رویکرد ارزش شرکت با استفاده از تنزیل خالص جریانات نقدی مورد انتظار آتی محاسبه میشود که شامل ۳ روش تنزیل جریانات نقد حقوق صاحبان سهام، تنزیل جریانات نقد شرکت و تنزیل سود تقسیمی موردانتظار آتی شرکت است.
۲- رویکرد بازار: در ارزشگذاری مبتنی بر رویکرد بازار ارزش یک شرکت با توجه به چگونگی قیمتگذاری شرکتهای مشابه، برآورد میشود. برای انجام این مقایسه، ابتدا قیمتها به ضرایبی تبدیل میشوند -استانداردسازی قیمتها- و سپس این ضرایب در میان شرکتهایی که قابلقیاس خوانده میشوند، مقایسه میشوند. قیمتها را میتوان با توجه به ملاکهای درآمد، ارزش دفتری، سود یا متغیرهای خاص صنعت استانداردسازی کرد.
۳- رویکرد دارایی: متداولترین روشهای مبتنی بر رویکرد دارایی، روش ارزش نقدشوندگی و ارزش جایگزینی است. ارزش نقدشوندگی شرکت روش متداول ارزشگذاری مورد استفاده کارشناسان رسمی دادگستری است که در آن تعیین میشود که بازار حاضر است چه مبلغی برای دارایی موردنظر بپردازد. در روش ارزش جایگزینی نیز از ارزش خرید مجدد داراییهای یک شرکت منهای میزان استهلاک فیزیکی و اقتصادی آنها (در صورتی که قابلاندازهگیری باشد) استفاده میشود.
بهطور کلی، ارزشیاب از مدلهای ارزشگذاری تنزیل جریانهای نقدی در افقهای بلندمدت و با فرض تداوم فعالیت و از مدلهای ارزشگذاری نسبی در افقهای کوتاهمدت استفاده میکند. همچنین با فرض انحلال شرکت، از رویکرد ارزشگذاری مبتنی بر داراییها استفاده میشود.
از سوی دیگر، در ارزشگذاری با چالشهایی هم مواجه هستیم. برخی چالشهای ارزشگذاری سهام شرکتها عبارتند از:
• وجود عدم قطعیتها و استفاده از قضاوت حرفهای برای برآورد متغیرهای ارزشگذاری به علت عدم ثبات متغیرهای اقتصادی و دشواری تعیین اثرات آتی شرایط خاص مانند تحریمهای اقتصادی علیه ایران.
• دشواری و زمانبر بودن گردآوری دادههای قابلاتکا درخصوص عملکرد تاریخی و دستیابی به گزارشهای موردنیاز درخصوص برنامههای آتی شرکت مورد بررسی و راستی آزمایی آن.
• کمبود وجود ارزشیابان مجرب و متخصص در صنعت مورد بررسی بهمنظور برآورد دقیق وضعیت عرضه- تقاضا، ترند قیمتها و در نهایت برآورد دقیق درآمدها و هزینههای آتی شرکت مورد بررسی.
• دشواری در یافتن شرکت کاملا مشابه شرکت مورد بررسی و همسانسازی صحیح شرکتهای قابلقیاس براساس ویژگیهای مبنایی موردنظر در روش ارزشگذاری مبتنی بر بازار.
به این ترتیب تاکید میشود که در ارزشگذاری شستا به فراخور موضوع از روشهای فوق استفاده شده و با دشواریهای ذکر شده مواجه بودهایم. امید است این حرکت بزرگ، سر منشأ شفافیت بیشتر در فضای اقتصادی کشور باشد.