سالهای رکوردشکنی بازار
دوران دکتر محمدی را باید با چند ویژگی عمده شناخت. او که به سختگیری معروف بود با تغییر قوانین افشای اطلاعاتی بازار را از بروز فساد و تخلفی گسترده کنار نگاه داشته و دوران او از این نظر دورانی سالم و بهدور از حواشی بود. همچنین جایگاه اولیه محمدی و حضور او پیش از آن در معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی به او قدرت چانهزنی بیشتری در برابر سازمانهایی را بخشید که عموما در برابر بازار سرمایه و توسعه آن قرار داشتند. موفقیت در خارج نگاه داشتن بازار سرمایه از فشارهای سازمان مالیات، همراهی و حرکت هماهنگ با بانک مرکزی در اکثر دوران به جز چند ماه آخر و همچنین قدرت اقناع مسوولان کلان اقتصادی از وی مدیری ساخت که بازار را به میزان قابلملاحظهای در پناه خود داشت. تسلط به ابزارسازی و تلاش برای متنوع ساختن بازار سرمایه، توفیق قابلملاحظه در توسعه بازار بهویژه بازار بدهی و همچنین توجه ویژه به فرهنگسازی در بازار سرمایه بهویژه با برگزاری مراسم و نمایشگاههای متعدد و موفق دیگر نقاط قوت او بود که همین نقاط قوت موجب بروز رکوردشکنیهای متعدد در بازار سرمایه شده و شاخص بورس همزمان با رشد شمار مشارکتکنندگان در بازار شروع به افزایش کرد؛ افزایشی که بدون حاشیه و تنش نبود. شاید بخش عمدهای از رشد دو سال گذشته بازار سرمایه را سهم عوامل بنیادی نظیر کاهش ارزش ریال یا رکود بازارهای موازی بدانیم، اما آرامش و سلامت برقرار شده موجب شد بازار رونق بیشتری بهخود بگیرد. امری که ابتدا خود را در بروز مشکلات سختافزاری و نرمافزاری پذیرش این تعداد مشتری جدید در بازار نشان داد. روحیه خاص دکتر محمدی در تلاش برای کنترل بازار از طریق ابزار معاملاتی نظیر دامنه نوسان و حجم مبنا به پارادوکسی در بازار تبدیل شد؛ چراکه او تسلط قابلملاحظهای بر اقتصادسنجی و کار آماری داشت و بیش از هر کسی میدانست که ابزار دامنه نوسان دیگر در هیچ بورس معتبری جایگاهی برای کنترل بازار نداشته و نمیتواند موفق شود. در همین حال تداوم و گسترش استفاده از حجم مبنا که عملا یک بدعت مالی بهشمار میرود و فاقد جایگاه علمی است، خود چالش بیشتری را بهدنبال میآورد. نگاهی به گذشته بازار نشان میدهد عملا سه رئیس سازمان؛ میرمطهری، عبدهتبریزی و شاپور محمدی هر کدام به نحو مشابهی با رونق غیرمنتظره بازار سرمایه مواجه شدند اما هر سه در کنترل علمی این رونق موفقیت چندانی نداشتند. هرچند دکتر عبده تبریزی بهدلیل رویکرد پراگماتیک و کوچکی بازار توانست از کمند تحولات درون بازار رها شود و در نهایت در حوزه سیاست و تغییر دولت به مشکل خورد، اما دکتر محمدی اینقدر خوششانس نبود و به نظر میرسد بروز اختلاف بر سر نحوه کنترل بازار در سایه اوجگیری قیمتها و هجوم نقدینگی و همچنین سختگیری روز افزون بورس در پذیرش شرکتهای جدید که با تغییر ترکیب هیاتهای پذیرش به سطح بیسابقهای رسیده بود، منجر به استعفای شاپور محمدی شد. نگاهی به ۴۵ماه مدیریت شاپور محمدی قطعا به کارنامه قبولی با نمرهای خوب منجر میشود هر چند در نهایت او همان گونه که تنها به بورس آمده بود در پایان خط نیز تنها به خط پایان رسید و عدم برقراری گفتوگوی سازنده میان او و انبوه سرمایهگذاران تازهوارد و همچنین در حوزه وزارت اقتصاد به دوره روزهای رئیس شاخص رکوردشکن خاتمه بخشید.