جنگ جدید با رقبای سنتی
کرونا یک داستان جهان شمول بوده و تمامی کسبوکارها در جای جای دنیا با این موضوع درگیر شدهاند، اما احتمالا تنها تفاوت استارتآپهای ایرانی با نمونههای خارجی، ضعف اغلب آنها در جذب سرمایه مناسب برای روبهرو شدن با چنین رکودهایی است. بدیهی است استقرار شرایط حاکم در دراز مدت برای عموم کسبوکارها یک تهدید به تمام معنا به حساب میآید؛ بهعنوان مثال کاهش ۸۰ درصدی حجم سفرها، استارتآپهای حوزه گردشگری را با بزرگترین بحران دوران فعالیت خود روبهرو کرده است. مشابه این مورد برای کسبوکارهای فروش و توزیع غذا بهصورت آنلاین نیز وجود دارد. با این حال شرایط برای بسیاری از فروشگاههای آنلاین تا حدی متفاوت است. تمایل جامعه برای عدم خروج از منزل منجر به افزایش حجم و ارزش سفارشات از آنها شده است، اما با این وجود، عدم توانایی لازم برای پاسخگویی به نیاز فعلی به لحاظ زیرساختی میتواند مهمترین تهدید پیش روی آنها باشد. قطعا در مورد فروشگاههای آنلاین و بالاخص آنهایی که در زمینه FMCG فعالیت دارند، این تهدید بسیار پررنگ خواهد بود. به شکلی مشابه نیز میتوان گفت احتمالا مجموعههای فعال در زمینه سمینارهای مجازی با افزایش تقاضا و بهتبع آن افزایش فشار به زیرساختهای خود روبهرو هستند.
اما اساسا در مورد کسبوکارهای خدماتی در بستر اینترنت با وجود استرس حاکم بر محیط کار، این امکان وجود دارد که برخی از نیروها بهصورت دورکاری فعالیتهای خود را انجام دهند. بهعنوان مثال برای نیروهای فنی این امکان وجود دارد. با این وجود در مورد نیروهای تیم فروش و پشتیبانی، مناسبترین راهکار شیفتی کردن افراد است. در صورتی که KPIهای مشخص شده برای هر یک از نیروها بهطور صحیح مشخص شده باشند، طبیعتا این دورکاری کمترین میزان آسیب را به مجموعه وارد خواهد کرد. در مجموع بدیهی است در اثر بحران فعلی بسیاری از کسبوکارها آسیبهای جدی خواهند دید و بخشی ورشکست شوند، اما باید توجه داشت که این امر خود میتواند در حوزه اشتغال مخاطرات جدیدی پدید آورد.
بهنظر میرسد دولت برای حمایت از کسبوکارها باید اقدامات جدی و موثری انجام دهد، از بخشش جرایم، نگرفتن بیمه پرسنل تا پرداخت سریع وامهای کم بهره. رکود کسبوکارها یعنی افزایش جدی بیکاری و با توجه به اینکه اغلب کسبوکارها در ایران ماه مزد هستند، این استارتآپها اگر در طول یک ماه فروش نداشته باشند نمیتوانند ادامه دهند.
شاید موج توفنده کرونا را بتوان مانوری جدی برای کسبوکارهای نحیف ایرانی دانست تا از این پس برنامههای دقیقی برای مواجهه با چنین بحرانهایی داشته باشند. پیش بینی ما این است که ماجرا انتهای اردیبهشت به پایان برسد، نیمه پر لیوان استفاده از این زمان برای توسعه است، ما خود از این زمان برای توسعه محصول، توسعه و بازطراحی فروش و بهبود کیفیت خدمات خود استفاده خواهیم کرد. از نظر ما این مقطع زمان مناسبی است برای بهبود محصول و توسعه ایدههایی که زمین مانده بود، بازطراحی فرآیندهای فروش، تولید محتواهای جذاب برای استفاده در فرآیندهای بازاریابی، بررسی گذشته و پیدا کردن مشکلات و سعی در رفع آن و همچنین توسعه مهارتی فردی پرسنل.
اکنون آزمونی است برای استارتآپهای ایرانی که با تغییر این تهدید به فرصت، نشان دهند اکوسیستم استارتآپی بهگونهای دیگر از کسبوکارهای سنتی فکر میکند.