آزمون مدیریت بحران
بنابراین نحوه مواجهه با این نوع امور اهمیت پیدا میکند و این اهمیت از منظر نقشی است که بهعنوان محک و معیار سنجش تواناییها و کارآمدیها در اداره و تدبیر امور اجرایی و سلامت و پایبندی به ارزشهای انسانی، اجتماعی و راهبری جامعه ایفا میکنند. روشن است که یک اتفاق یا حادثه به تنهایی و یکبار برای همیشه، تمام قابلیتها و یک سیستم حکمرانی را مورد سنجش و ارزیابی قرار نمیدهد بلکه در سیر زمان و از مجموعه بیشماری کار و اقدام و فعالیت و انجام و پیشبرد طرح و پروژههای خرد و کلان در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی، دفاعی، امنیتی، دینی و... است که مردم دوری و نزدیکی خود را به آن سیستم شناسایی و تعیین میکنند.
وقتی یک فاجعه طبیعی مثل سیل، زلزله، آتشسوزی یا بیماری مسری رخ میدهد اولین موضوعی که اهمیت پیدا میکند همکاری و همبستگی عمومی برای کمک به ویرانیها و آسیبها و جبران خسارتها است. در چنین مواقعی مردم از سویی به دولت و حکومت چشم میدوزند و انتظار مدیریت و بسیج تمام منابع و امکانات از جانب آنها را دارند و از سوی دیگر آستین همت خود را بالا میزنند و پای در میدان یاری و کمکرسانی میگذارند. عاملی که پشت نگاه و همت مردم نهفته و انگیزهبخش است، میزان اعتماد است؛ اعتماد به اینکه چقدر مسوولان دوراندیش بودهاند، چقدر نشان دادهاند کاردان و مدبر هستند، در برنامهریزی و سیاستگذاری کار کردهاند، نیروهای کارشناس و خبره را به خدمت گرفتهاند، چقدر برای سلامت مناسبات و درستی انجام امور در دستگاههای قضایی و مذهبی و قانونی دغدغه و حساسیت و پیگیری دارند، چقدر آلوده به قدرت و سیاست و فساد شدهاند، چقدر راستگو و درستکار هستند، و بر این فهرست میتوان تا بسیارها افزود. چراکه امروزه شهروندان به کمک تکنولوژی و وجود رسانهها و افزایش آگاهیهای عمومی تمامی گفتارها و رفتارهای مسوولان را رصد میکنند و انتظار پاسخگویی دارند چنانکه گفتیم این حساسیتها و ارزیابیها نه یکبار بلکه در فرآیند طولانی از زمان رخ میدهد.
سالجاری در ایران شاهد اتفاقات بزرگ و مهم بسیاری بودهایم که نحوه مدیریت و مواجهه دولت و حکومت با هر یک از آنها میتوانسته نظر و ارزیابی مردم را نسبت به سیستم در پی دههها تجربه کوچک و بزرگ دیگر متاثر سازد. چنانکه نتایج انتخابات نشان داد، متاثر ساخته است. کاهش ارزش پول ملی، تورم لجام گسیخته، کلاهبرداری موسسات اعتباری، بیکاری، ناآرامیهای اجتماعی در اعتراض به فقر و فساد و گرانی و از جمله حوادث آبان، موضوع سیل خوزستان و لرستان، کمی قبل از آن زلزله در استان کرمانشاه، پنهانکاری اولیه در علت سقوط هواپیمای اوکراینی و ...
این فهرست بلندبالا گرچه حکایت از حجم و اندازه بزرگ مصائب و حوادث دارد و هر کدام آن برای شکست و سقوط یک دولت کافی است، آما آنچه بر تلخی آن در کام جامعه میافزاید و منجر به شکلگیری باران سیلابگونه شایعه شده است، احساس غریبگی بخش بزرگی از مردم و جامعه با مسوولان است. در این ایام شاهدیم که با بروز هر حادثه و اتفاق طبیعی یا غیرطبیعی، آنچه به همراه آن متولد و پدیدار میشود و سایه سنگین خود را بر حادثه میگسترد، پدیده دووجهی «شایعه- شوخی» است. موضوعی نظیر کرونا که بالاخره پدیدهای تلخ و مرگبار محسوب میشود و به سبب شیوع جهانی و پَندمیک۱ آن ترس و هراس همگانی را در پی داشته است، در فضای افکار عمومی به شدت با شایعهپردازیهای گسترده، شوخطبعیها و طنازیها تلختر و نگرانکنندهتر میشوند. درست است که شایعه با انگیزههای متفاوت و در بسیاری موارد از اردوگاه مخالفان ساخته و پرداخته میشود اما شایعهپذیری اجتماعی ناشی از بیاعتمادی به سیستم اطلاعرسانی و نیز بیاعتمادی به راستگویی و درستکرداری مسوولان است. طنز و شوخی نیز در همین چارچوب قابل تفسیر است. محدودیت فضا برای بیان انتقاد و اعتراض، جامعه را سوق میدهد تا این قالبها را برای بروز عواطف و احساسات خود نسبت به سیستم و مسوولان برگزینند. و در این فضا دیگر مرز شوخی و جدی به هم میریزد و در مواقعی که باید با موضوع و پدیدهای همدلی و همدردی کرد، جُک و خنده و تمسخر و شوخی و به تبع آن بیخیالی و بیتفاوتی جایش را میگیرد.
سیر حوادث متاسفانه در جهتی پیش رفته است که دو روند متفاوت را ترسیم میکند.
همه میگویند وقتی یک سیستم با دشمن مصمم خارجی روبهرو است که از طریق تحریم و جنگ روانیرسانهای و انواع فشارها میکوشد تا آن را از پای درآورد، مصلحت ملی اقتضا میکند سیستم به تمهیداتی بیندیشد و روشهایی اتخاذ کند تا اعتماد عمومی تقویت شود، همبستگی اجتماعی گسترش پیدا کند و پشتیبانی ملی که میتواند خنثی کننده فشارها باشد، تامین شود. اما چنانکه پیداست یا به این مصلحت توجه نمیشود یا تصمیماتی گرفته میشود که نتیجهای معکوس به دنبال میآورد.
قاعدتا همه قبول دارند که در پی حوادث سالجاری اعتماد عمومی آسیب جدی دیده است. سیستمهای اعتماد نهادی در جامعه ضعیف و در مواردی از بین رفته است. برخی اقدامات و سیاستها که سعی نشده است با شفافیت و صداقت توأم باشد، رخنه و شکافی عمیق در باورها و اعتماد مردم نسبت به سازمانها و نهادهای حکمرانی ایجاد کرده است. برای این مسأله باید چارهاندیشی اساسی کرد. نمیتوان بخش بزرگی از جامعه را از محاسبات حکمرانی کنار گذاشت و آنها را نادیده گرفت. چون بخش مهم انسانی جامعه را با عوامل و چیزهای دیگری نمیتوان جایگزین کرد. بخش بزرگ جامعه انسانی، خواستهها، نیازها و تقاضاهای خودش را دارد. یا باید آن را نمایندگی کرد یا با چالشهای معطل و معلق گذاشتن خواستههایی که گاه بنیانکن است روبهرو شد.
شاید شیوع ویروس کرونا و برخی اقدامات انجام گرفته برای مهار آن، روزنه و نقطه امیدی برای تعمیم آنها به سایر بحرانهای اجتماعی- سیاسی قلمداد شود. برای شکست دادن ویروس کرونا باید نخست ویروس بیاعتمادی را شکست داد. و برای شکست دادن ویروس بیاعتمادی، بازخوانی اصول حکمرانی خوب و پایبندی به الزامات آن، اجتنابناپذیر است.
پاورقی
زمانی که یک بیماری بهطور دائم در یک منطقه خاص دیده شود، جنبه اِندمیک (Endemic) دارد؛ اگر آن بیماری همزمان در چند کشور شیوع پیدا کند، جنبه اپیدمیک (Epidemic) پیدا میکند و درصورتی که اپیدمی در سراسر جهان گسترش یابد، با وضعیت پَندمیک (Pandemic) یا همهگیری جهانی مواجه هستیم.