تراژدی یا پیروزی؟

در هر حال اکنون این دیدگاه مثبت به آزمایش گذاشته خواهد شد و یک موضوع مهم که طی سه سال اخیر همواره مطرح بوده این است که ممکن است جدایی مفید باشد. تونی تراورز، استاد علوم سیاسی دانشگاه اقتصاد لندن می‌گوید: «تحول اختلال‌آفرین می‌تواند برای کشور مفید واقع شود و برگزیت از برخی جهات چنین اختلالی است. بریتانیا با تحولات اختلال آفرین ناآشنا نیست. پس از پایان جنگ جهانی دوم این کشور با عضویت در یک ائتلاف بین دو سوی اقیانوس اطلس و ایجاد سیستم رفاه به سبک کشورهای اروپایی با پایان دوران امپراتوری خود سازگار شد. همچنین اوایل دهه ۱۹۸۰ مارگارت تاچر انقلاب بازار آزاد را آغاز کرد که طی آن بخش‌هایی از دولت جدا شد و زمینه ملی‌گرایی انگلیسی فراهم شد. این گرایش در نهایت به مطرح شدن موضوع برگزیت منجر شد.

اکنون بار دیگر بریتانیا در حال از نو ساختن خود است. اکنون این کشور با آینده‌ای نامشخص مواجه است که در آن، ساختار جامعه و اقتصاد این کشور و جایگاه آن در جهان اهمیت بالایی دارد و باید درباره آن برنامه‌ریزی شود. پروفسور تراورز می‌گوید: «اکنون طرفداران جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا فرصت دارند ایده‌های خود را عملی کنند و امکان ایجاد تحولات اساسی در ساختارهای مختلف این کشور پدید آمده است. حال که ارتباط‌های انگلستان با اتحادیه اروپا قطع شده نخست‌وزیر و اطرافیان او دیگر نمی‌توانند اتحادیه اروپا را در کمبودها مقصر معرفی کنند و نیز رای‌دهندگان بریتانیایی می‌توانند از سیاست‌مداران توضیح بخواهند.»

درباره فواید اقتصادی جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا به راحتی نمی‌توان سخن گفت. اکثر اقتصاددان معتقد بوده‌اند تصمیم بریتانیا برای جدایی، این کشور را از رشد بالاتر اقتصادی طی یک دهه آینده محروم خواهد کرد. اما دیدگاه‌هایی که درباره بروز فاجعه اقتصادی برای انگلستان مطرح شده منطقی نیست. متخصصان می‌گویند بریتانیا طی سال‌های آینده نرخ رشد بالاتری از دیگر اقتصادهای اروپایی به ویژه آلمان و فرانسه خواهد داشت؛ البته این نرخ خیلی بالا نخواهد بود. اگر این پیش‌بینی تحقق یابد، بریتانیا می‌تواند روابط با ثبات تجاری با اتحادیه اروپا برقرار کند و طرفداران جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا می‌توانند ادعا کنند که درست فکر می‌کردند. به ویژه اگر آن‌طور که بسیاری از اقتصاددانان پیش‌بینی کرده‌اند وضعیت اقتصادی اتحادیه اروپا مطلوب نباشد طرفداران برگزیت در جایگاه حق به جانب قرار خواهند داشت.

یکی از مقامات موسسه یورآسیا که در حوزه ریسک‌های سیاسی فعالیت می‌کند می‌گوید: «استدلال جانسون این بوده است که ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال دیگر ما به عقب نگاه می‌کنیم و می‌گوییم جدایی از اتحادیه اروپا در جهت منافع ملی ما بود. هنوز مشخص نیست این ادعای آقای جانسون درست خواهد بود یا نه اما اگر او بتواند کشور را در مسیر درست هدایت کند، دلایلی برای اینکه فکر کنیم شرایط بهتر خواهد شد وجود خواهد داشت.»

طرفداران جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا آرزوهای بسیار بزرگی برای کشورشان دارند. آنها به یک «بریتانیای جهانی شده» که در آن فناوری نوآوری فوران خواهد کرد و مقرراتی برای محدود کردن فعالیت‌ها وجود نخواهد داشت فکر می‌کنند؛ یعنی بریتانیایی که یک کشور آماده برای تجارت با جهان است. آنها می‌گویند بریتانیا می‌تواند پیمان‌های تجاری پرسود با دیگر کشورها منعقد کند و میزان بالایی سرمایه‌گذاری خارجی جذب کند. اقتصاد‌دان دانشگاه کاردیف می‌گوید: «حرکت در این مسیر با تجارت آزاد آغاز می‌شود. طوری درباره اتحادیه اروپا صحبت می‌کنند که گویی این اتحادیه دژ تجارت آزاد است؛ اما چنین چیزی حقیقت ندارد. ما می‌خواهیم با دیگران آزادانه تجارت کنیم به ویژه با ایالات متحده.» او معتقد است اگر انگلستان بتواند تمامی موانع تجاری را حذف کند طی یک دهه آینده ۸ درصد بر تولید ناخالص داخلی این کشور افزوده می‌شود و اگر تنها بخشی از موانع یادشده حذف شود، رشد ۴ درصدی در این شاخص مشاهده خواهد شد. همچنین نوآوری و فناوری در صنایعی نظیر هوش مصنوعی به بهبود اوضاع اقتصادی کمک خواهد کرد.

اما اکثر تحقیقات انجام‌شده حاکی است جدایی از اتحادیه اروپا سبب کاهش نرخ رشد اقتصاد بریتانیا نسبت به وقتی می‌شود که این کشور عضو اتحادیه بود. شرایط این جدایی بسیار مهم است. اگر توافق‌هایی که طی ماه‌های آینده بین انگلستان و اتحادیه اروپا حاصل می‌شود به نفع انگلستان نباشد، میزان زیان حاصل از جدایی بیشتر خواهد بود. جدایی سبب می‌شود بریتانیا بتواند کنترل امور خود را از دست بوروکرات‌های غیر منتخب اتحادیه اروپا گرفته و متناسب با منافع خود تصمیم‌گیری کند. از این پس بریتانیا وضع‌کننده قوانین خواهد بود، نه اجرای‌کننده قوانین تصویب شده در بروکسل. به باور آنها این یک موفقیت برای حق حاکمیت است. حتی کسانی که مخالف جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا بودند قبول داشتند که در دوران پس از جدایی، در پارلمان انگلیس مسائل مهم‌تر مطرح خواهد بود؛ یعنی نمایندگان بر نوع جامعه و اقتصادی که بریتانیا می‌خواهد داشته باشد تمرکز خواهند کرد. آنها همچنین می‌پذیرفتند که عضویت در اتحادیه اروپا اغلب رضایت‌بخش نبود. بریتانیا به این دلیل که تصمیم گرفته بود به اتحادیه پولی نپیوندد همواره احساس طردشدگی از شوراهای درونی اتحادیه اروپا داشت. با امضای پیمان ماستریخت در سال ۱۹۹۳ یعنی پیمانی که به‌طور رسمی اتحادیه اروپا را شکل داد، اروپا به یک کلوپ سیاسی و اقتصادی تبدیل شد و این وضعیتی بود که بسیاری در بریتانیا هرگز آن را نپذیرفتند. این احساس در بسیاری از بریتانیایی‌ها وجود داشت که یک شریک تمام عیار نیستند. حالا با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا این کشور می‌تواند قوانین و مقررات این اتحادیه را کنار گذارد. دیگر کشورهای اروپایی غیر عضو نظیر نروژ و سوئیس با این شرط قوانین و استانداردهای اروپایی را پذیرفته‌اند که بتوانند با این اتحادیه به تجارت بپردازند. این وضعیت به ویژه در باره ایرلند شمالی صادق است. منتقدان می‌گویند بریتانیا پس از جدایی همچنان اجرا‌کننده قوانین و مقررات تعیین شده در بروکسل خواهد بود و تنها چیزی که تغییر کرده این است که بریتانیا پشت میزی که این قوانین در آن تدوین می‌شود، حضور ندارد. بوریس جانسون تاکنون به‌طور مفصل از مزایای جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا سخن نگفته و صرفا حرف‌های کلی درباره احیای اقتصاد به زبان آورده است. او هنوز برنامه‌ای برای نحوه استفاده بریتانیا از استقلال پس از جدایی برای کسب سود سیاسی و اقتصادی ارائه نداده است. طی ۱۱ ماه آینده دولت بریتانیا باید با اتحادیه اروپا بر سر برخی مسائل به ویژه روابط تجاری به توافق برسد. برگزیت برای انگلستان نه یک پیروزی کامل و نه یک تراژدی است.