محدودیت ایرانیان در تبادلات جهانی

اما در مورد کشور ما، زمانی که درباره سیاست دسترسی همگان به اطلاعات در ایران صحبت می‌کنیم، معمولا روی بحث فیلترینگ و آزادی دسترسی متمرکز می‌شویم و اینکه چرا مردم از خیلی از حقوق خودشان محروم می‌شوند؟ از این منظر سیاست دسترسی به اطلاعات رابطه‌ای میان مفهوم قدرت و مفهوم دسترسی است. با گذر از طرح بحث نظری در رابطه با مطالعات زیرساخت و مطالعات پلت‌فرم با فرض یک تقسیم‌بندی، مباحثی شکل می‌گیرد که وضعیت دسترسی شهروندان و افراد جامعه ایرانی به تکنولوژی‌ها را تعیین می‌کند.  بحث اول این است که چگونه سیاست‌های داخلی، سطح دسترسی‌مان را مشخص می‌کند؟ پاسخ به این پرسش تا حد زیادی معطوف، نظام هنجاری در ایران است. نظام هنجاری در ایران چند ویژگی دارد که آن را از بقیه دنیا متمایز می‌کند.

اول اینکه این نظام هنجاری برآمده از یک نظام سیاسی است که ادعاهای جداگانه و متفاوتی با دیگر نظام‌های سیاسی دارد؛ به‌طور مشخص خود هنری کیسینجر در کتاب نظم دنیا می‌گوید: نظام جمهوری اسلامی کشوری است که نظم دولت - ملت را به چالش کشید؛ یعنی نظمی را که دردنیا پذیرفته شده است، قبول ندارد. مساله بعدی در ترسیم خطوط نظام هنجاری در ایران این است که یک نظام نوپا و در حال شدن است. یعنی مرتب می‌بینید که در جهت‌گیری‌های کلی این سیستم تغییر ایجاد می‌شود و بخشی از این تغییر به مفصل‌بندی این نظام برمی‌گردد که ترکیبی از دموکراسی و تئوکراسی است. یعنی سیاست‌های مربوط به دسترسی، دائم محل اختلاف نیروهای مختلفی است که در داخل بر سر این موضوعات منازعه می‌کنند. مثال بارز آن «تلگرام» است؛ از یک طرف تلگرام فیلتر می‌شود، ولی از آن طرف، نرم‌افزارهایی (فیلترشکن) دارید که شما را دوباره به تلگرام وصل می‌کنند. به همین دلیل بخشی از قدرت طرف دیگر را متهم می‌کند که عامدانه این نرم‌افزارها را توسعه می‌دهد.

یا بحث پروکسی (Proxy) که همین اواخر وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در مجلس مطرح کرد، یعنی اینکه شما یک سیاست فیلترینگ دارید که در کنار آن بخش دیگری به‌خاطر مسائل مالی یا هر دلیل دیگری متولی فروش وی‌پی‌ان (VPN) می‌شود. پس وضعیت نظام هنجاری رسانه‌ای در ایران تا حد زیادی به‌خاطر ماهیت نظام سیاسی ایران نامشخص و متغیر است. در کنار مباحث مربوط به نظام هنجاری رسانه‌ای که طویل و مفصل است، دو مقوله تخصیص فرکانس و سرعت اینترنت به‌عنوان دو ابزار کنترل محدودکردن دسترسی به اطلاعات مطرح هستند.

در مقوله فضای فرکانسی یا امواج رادیو و تلویزیون، در دنیا مرسوم است که به مزایده گذاشته می‌شود، مثلا در آمریکا چون این فضای فرکانسی منحصر به فرد است، نهاد و سیاست‌گذار مربوط آن‌ را به مزایده می‌گذارد و در اختیار کسی قرار می‌دهد که بیشترین قیمت را می‌پردازد و بیشترین استفاده را از آن می‌کند. در ایران این فضا به‌صورت سنتی در اختیار صداوسیما است. در ایران اتفاقی که افتاده، این است که صداوسیما می‌گوید آن بخش فرکانسی هنوز باید دست من باشد. چرا؟ چون از ابتدا این فضا در اختیارش بوده و برای توسعه‌های آتی می‎خواهد از این فضا استفاده کند. از آن طرف بحثی که وزارت ارتباطات دارد این است که صداوسیما آن فضا را به وزارتخانه (دولت) بدهد تا دولت آن را در اختیار اپراتورهای تلفن همراه قرار دهد و به نوعی فضای تجاری‌شده به فروش رود. چیزی که در این میان معلوم نیست، تکلیف عموم (همگان) است یعنی مردم نسبت به این فضا به‌عنوان یک دارایی عمومی، چه حقی دارند؟ و چگونه باید تقسیم شود و در واقع این فضا در اختیار چه کسانی قرار گیرد که بیشترین منفعت را به مردم برسانند؟ این بحثی است که به‌صورت عمومی هم مطرح نمی‌شود، یعنی در واقع در دستور کار رسانه‌ها یا افکار عمومی قرار نمی‌گیرد.

ایران تنها کشوری در دنیا است که تا چند سال پیش تا شروع دولت روحانی محدودیت سرعت ۱۲۸ گیگ را داشت و این مساله عجیبی است، یعنی هیچ جای دنیا ما قانون نداریم سرعت اینترنت را محدود بکند، اما در ایران از سرعت اینترنت به‌عنوان یک ابزار برای دسترسی و محدودکردن دسترسی گاه و بی‌گاه استفاده می‌شود.

البته فیلترینگ و محدودکردن دسترسی ایرانیان فقط محدود به نیروهای داخلی نیست، بلکه به نیروهای جهانی هم مربوط است. تجربه خود من آن پروژه اسکات و مک دونالد است که در سال ۱۹۸۹ میلادی قرار بود هر کسی در هرجای دنیا چند دقیقه‌ از زندگی فردی خودش فیلم بگیرد و برای یوتیوب ارسال کند و از این یک فیلم مستند تهیه شود که نمایانگر زندگی واقعی مردم تمام جهان باشد. جالب است در گزارش مستند مربوط به شرق چیزی که نیامد این بود که شهروندانی که در ایران، کوبا، برمه یا سودان هستند، حق ندارند در این پروژه شرکت کنند. بدیهی است که شما حتما خودتان تجربه بسیاری از سایت‌ها و پورتال‌ها را دارید که وقتی می‌خواهید ثبت نام کنید یا عضو شوید، اسم ایران در میان گزینه‌ها وجود ندارد. به‌طور مثال اگر بخواهید به سیستم آی‌کلاد اپل دسترسی پیدا کنید، نام ایران را درآن فهرست نمی‌بینید. می‌توانید انبوهی از منابع و پورتال‌های خارجی را پیدا کنید که وقتی تشخیص می‌دهند، آی‌پی شما مربوط به ایران است دسترسی‌تان را محدود می‌کند و جالب اینکه چون اکثر این کمپانی‌ها و پورتال‌ها، آمریکایی هستند و خودشان را مقید به سیاست‌های رسمی دولت آمریکا و ارزش‌های غربی و آزادی بیان می‌دانند، این محدودیت را اعمال می‌کنند.

در این میان نباید فراموش کنیم که علاوه‌بر مولفه‌های داخلی و خارجی، ساختار پلت‌فرم‌ها نیز معیار سومی است که دسترسی ما را به اطلاعات محدود می‌کند، اینکه چطور شبکه‌های اجتماعی و پلت‌فرم‌ها به واسطه ویژگی‌های تکنولوژی که برای ما تعیین می‌کنند، سمت و سوی دسترسی ما را مشخص می‌کنند.