خیابان سه طرفه در سیاست خارجی

تغییرات شکل گرفته در ساختار سیاسی و امنیتی آمریکا منجر به برکناری جان بولتون شد. بولتون در زمره محافظه‌کاران جدید سیاست خارجی آمریکا است که مورد حمایت افرادی مانند «مایکل لدین» و نهادهایی از جمله «موسسه آمریکایی اینترپرایز» قرار داشته است. بولتون دارای پیشینه همکاری با منافقین بوده و در گردهمایی ۲۰۱۶ پاریس منافقین بر ضرورت تغییر رژیم از سوی آمریکا در ارتباط با ایران تاکید داشته است. ترامپ هم‌اکنون به این واقعیت توجه دارد که ایجاد بستر مناسب برای دیپلماسی با ایران می‌تواند مطلوبیت‌های بیشتری برای موفقیت بوروکراتیک وی در ساختار سیاسی آمریکا ایجاد کند.

در چنین شرایطی ایران به مولفه‌های رفتاری سیاست خارجی آمریکا توجه دارد. طبعا تغییر یک نفر در ساختار اداری و دولت ایالات‌متحده نمی‌تواند تاثیر چندانی در روندهای سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با ایران به‌جا گذارد. در چنین شرایطی ایران تمایل دارد زمینه‌های لازم برای کاهش تحریم‌های اقتصادی به‌وجود آید. کاهش تحریم‌ها در زمره شرایط ایران برای مذاکره احتمالی با آمریکا محسوب می‌شود. نگرش ترامپ نسبت به تحریم‌ها را می‌توان به‌عنوان بخشی از روندهای پایدار سیاست خارجی آمریکا دانست.

۱- ارزیابی اثربخشی کاهش تعهدات برجامی ایران

میزان اثربخشی کاهش تعهدات برجامی به میزان فشار حاصل از اقدامات ایران بر راهبرد دفاعی و امنیتی آمریکا بستگی دارد. مقام‌های آمریکایی به این موضوع اشاره دارند که فشار حداکثری علیه ایران منجر به انعطاف‌پذیری بیشتر ایران خواهد شد؛ درحالی‌که ایران تلاش دارد تا اقدامات متقابل در ارتباط با سیاست‌های امنیتی ترامپ را در قالب کاهش تعهدات برجامی پیگیری کند. در شرایط موجود، هیچ‌گونه نشانه‌ای از انعطاف‌پذیری در سیاست عملی ترامپ نسبت به ایران وجود ندارد؛ بنابراین طبیعی به‌نظر می‌رسد که محدودیت‌های بیشتری در آینده علیه ایران اعمال شود. راهبرد ترامپ نشانه‌هایی از فشار حداکثری دارد.  واقعیت آن است که در شرایط بعد از کاهش تعهدات برجامی ایران، دیپلماسی اجبار ایالات‌متحده در محدودسازی و مقابله با قدرت ایران ادامه یافته است. هرگونه تحریم اقتصادی مبتنی‌بر فرآیندی طولانی‌مدت بوده که فرصت لازم را به حوزه دیپلماسی برای اتخاذ سازوکارهای جدید می‌دهد.

اگرچه سازوکارهای اعاده تحریم‌های اقتصادی ایران براساس «الگوی ماشه» پیش‌بینی شده، ولی واقعیت آن است که ایران با کاهش تعهدات برجامی خود در مورد عدم واگذاری هگزافلوراید اورانیوم با غلظت ۶۷/ ۳ درصد، محدودیت‌های چندانی بر فرآیندهای راستی‌آزمایی آژانس و اجرای پروتکل الحاقی ایجاد نکرده است. کاهش تعهدات برجامی ایران نتوانست واکنش موثری در برابر سیاست‌های آمریکا ایجاد کند. در این فرآیند، ایالات‌متحده با اعمال فشارهای اقتصادی و کشورهای اتحادیه اروپا از طریق واکنش سیاسی شدید نسبت به ایران، مانع از اثربخشی سیاست ایران برای کسب دستاوردهای جدید شده است. در فرآیند تصمیمات جدید ایران،‌ مقامات آمریکایی مانند گذشته، از اعطای تسهیلات مالی به ایران ممانعت کرده‌اند. آمریکا و اروپا مانع انتقال منابع مالی جدید به ایران شده و هیچ‌گونه نشانه‌ای از ارائه اعتبارات اقتصادی به ایران مشاهده نمی‌شود.

۲- واکنش کشورهای اروپایی، روسیه و چین در برابر کاهش تعهدات برجامی ایران

کشورهای اروپایی بر این اعتقادند که اقدام ایران به منزله مقدمه‌ای برای خروج از برجام محسوب می‌شود. چنین اقدامی براساس قطعنامه ۲۲۳۱ و مفاد برجام، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک جدید را در ارتباط با ایران اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. کشورهای روسیه و چین نیز اگرچه با سیاست آمریکا و اروپا در مورد نادیده گرفتن حقوق اقتصادی و راهبردی ایران براساس برنامه جامع اقدام مشترک دارای رویکرد متفاوتی هستند، اما آنان تحلیل و تفسیر نسبتا مشابهی با کشورهای اروپایی در ارتباط با ایران ارائه داده‌اند. روسیه و چین سیاست‌های یکجانبه‌گرای آمریکا در برخورد با ایران را مورد انتقاد قرار می‌دهند. آنان بر این اعتقادند که ایران باید از مزایای برجام استفاده کند. اگرچه کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه و چین اقدامات آمریکا را در قالب نادیده گرفتن حقوق ایران برای تعلیق تحریم‌ها نادرست می‌دانند، اما چگونگی واکنش آنان در برابر کاهش تعهدات برجامی ایران، وضعیت متناقضی به‌وجود آورده است.

مذاکره با کشورهای اروپایی می‌تواند به‌عنوان تلاش برای پایان دادن به برخی از محدودیت‌ها تلقی شود. درحالی‌که ایالات‌متحده در صدد است تا سیاست‌های جداگانه‌ای در روابط با ایران اتخاذ کند. سیاست امانوئل مکرون برای ایجاد خط ارتباطی در روابط ایران و آمریکا در واشنگتن ادامه خواهد داشت. مهم‌ترین پرسش آن است که آیا دیدارها می‌تواند به نتایج مطلوبی برای ایران منجر شود؟ پرسش بعدی آن است که آیا اتحادیه اروپا قابلیت لازم را برای اثربخشی بر سیاست‌های آمریکا خواهد داشت؟ پاسخ به هریک از پرسش‌های یاد شده نیازمند درک واقعیت سیاست بین‌الملل است. مذاکرات ایران با اروپا، روسیه و چین در شرایط اعمال محدودیت‌های فراگیر ایالات‌متحده نمی‌تواند اثربخشی لازم را برای منافع و مطلوبیت‌های ایران فراهم آورد. سیاست آمریکا تداوم فشارهای حداکثری برای تغییر در سیاست‌های ایران محسوب می‌شود. اما ایالات‌متحده نمی‌تواند انتظار داشته باشد، ایران در فضای امنیت منطقه‌ای واکنش جدی نسبت به تهدیدات اقتصادی و امنیتی علیه خود انجام ندهد.

۳- مذاکرات روحانی در نیویورک

اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به این دلیل اهمیت دارد که می‌تواند زمینه‌های لازم برای بازسازی روابط دیپلماتیک وزرای امور خارجه و رهبران کشورهای مختلف را به وجود آورد. دیدار حسن روحانی و امانوئل مکرون به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر برگزار خواهد شد. دونالد ترامپ را می‌توان در زمره‌ شخصیت‌هایی دانست که از سازوکارهای مربوط به کنش‌های هیجانی بهره می‌گیرد. در عین حال امکان‌پذیری بازگشت ترامپ به برجام بسیار محدود خواهد بود. ادبیات ترامپ عموما مشروط و غیراجرایی بوده است. طبیعی است که در چنین شرایطی وعده‌ ترامپ نمی‌تواند منجر به اقدام عملی در سیاست آمریکا شود. اگر تیم سیاست خارجی ایران نسبت به سیاست‌های اعلامی آمریکا خوش‌بین باشد و براساس آنچه که در ارتباط با اروپا پیگیری کرده عمل کند، طبعا نتیجه‌ای به دست نخواهد آورد. واقعیت‌های ساختار سیاسی و اقتصادی آمریکا بیانگر آن است که کابینه ترامپ بدون بولتون نیز از انگیزه لازم برای اعمال محدودیت‌های فراگیر علیه ایران برخوردار است.  «برایان هوک» مشاور ارشد مایک پمپئو و مدیر «گروه اقدام ایران» در مصاحبه ۸ می ۲۰۱۹ به این موضوع اشاره دارد که تاکنون هزار نفر و موسسه اقتصادی در راستای افزایش هزینه‌های اقتصادی و راهبردی ایران با تحریم روبه‌رو شده‌اند. افزایش قیمت دلار نشانه‌هایی از بی‌ثباتی اقتصادی در فضای عمومی جامعه را منعکس می‌سازد که انعکاس ابهام در مورد آینده برجام و سازوکارهای کنش متقابل در ارتباط با آمریکا خواهد بود. آمریکایی‌ها به موازات تحریم‌های اقتصادی جدید تلاش کردند تا از سازوکارهای راهبردی نیز استفاده کرده و از این طریق، فشارهای بیشتری علیه ایران اعمال کنند.

۴- نتیجه

اگرچه فرانسه و اتحادیه اروپا تلاش دارند تا زمینه بهبود روابط ایران و آمریکا را فراهم سازند. اما رویکرد دو کشور با یکدیگر تفاوت‌های زیادی دارد. ایالات‌متحده بر سیاست فشار حداکثری برای متزلزل سازی ساختار سیاسی ایران تاکید دارد. ایران به متوازن شدن روابط اقتصادی با جهان غرب و براساس دستاوردهای برجام اشاره دارد. مقام‌های تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار آمریکا احساس می‌کردند که تحریم‌های اقتصادی اعمال شده علیه جمهوری اسلامی می‌تواند منجر به گسترش بی‌ثباتی اجتماعی شود. عدم تاثیر مستقیم تحریم‌های اقتصادی بر امنیت ملی و مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی، منجر به تصاعد الگوهای رفتاری ایالات‌متحده در برخورد با ایران شده است. چنین فرآیندی می‌تواند چالش‌های بیشتری را برای آینده سیاسی ایران به وجود آورد. در چنین شرایطی، هرگونه تصمیم‌گیری باید براساس «گزینه‌های محتمل آمریکا در برخورد با ایران» تنظیم و سازماندهی شود. تداوم دیپلماسی اجبار آمریکا نیازمند اقدام متقابل از سوی ایران بوده است. ترامپ به این جمع‌بندی رسیده که در شرایط عدم‌اطمینان در ارتباط با ایران قرار گرفته است.

۵- پیشنهادها

آمریکا به این موضوع واقف است که نمی‌تواند رویارویی کم‌هزینه‌ای با ایران داشته باشد. همان گونه که واقعیت‌های راهبردی ایران را نمی‌پذیرد. مذاکره با ایران برای درک متقابل نخواهد بود. ایران و آمریکا نمی‌توانند به نشانه‌هایی از اعتمادسازی در زمان محدود دست یابند. اگر ایران از سازوکارهای انفعالی استفاده کند، این امر می‌تواند آزادی عمل بیشتری برای ایالات‌متحده برای بحران‌سازی در خلیج‌فارس و اعمال فشارهای فزاینده علیه ایران به وجود آورد. واقعیت آن است که دیپلماسی بخشی از ضرورت سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود. ایران ناچار است تا موقعیت خود را در سیاست بین‌الملل براساس سازوکارهای دیپلماتیک پیگیری کند. در عین حال ضرورت‌های راهبردی ایجاب می‌کند که در برابر سیاست تهاجمی و دیپلماسی اجبار آمریکا، از سازوکارهایی استفاده شود که اولا ماهیت نامتقارن داشته، ثانیا بخشی از مزیت نسبی ایران باشد، ثالثا بتواند اثربخشی لازم را در برابر آمریکا و سایر بازیگران گروه ۱+۵ به جا گذارد.

مذاکرات نیویورک از این جهت اهمیت دارد که انگیزه ایران برای انجام سازوکارهای صلح‌جویانه و دیپلماتیک را منعکس می‌سازد. وضعیت موجود در روابط ایران و آمریکا به‌گونه‌ای است که امکان دیدار متقابل روسای‌جمهور دو کشور را فراهم نمی‌سازد. مذاکرات زودهنگام مانند تاخیر در سازوکارهای دیپلماتیک می‌تواند چالش‌هایی برای امنیت ملی کشورها به‌وجود آورد. رعایت فرآیندهای دیپلماسی را می‌توان زیربنای موفقیت کشورها برای پیگیری اهداف مشترک در سیاست بین‌الملل دانست.