همه اخراجی‌های کاخ سفید

قبل از برکناری بولتون، ترامپ در ۹۷۰ روز ریاست‌جمهوری خود، دو مشاور امنیت ملی، دو رئیس کارکنان کاخ سفید، یک رئیس اف بی آی، یک دادستان کل، یک وزیر خارجه، یک وزیر دفاع، وزیر کار، یک وزیر بهداشت و خدمات مردمی و یک وزیر کشور را برکنار کرده است. به این ترتیب هر چند هفته یک بار شاهد یک برکناری از سوی رئیس‌جمهوری آمریکا بوده‌ایم و بدون تردید این روند ادامه پیدا خواهد کرد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی پیش‌بینی کرده بودند از آنجا که رویکردهای بولتون در قبال مسائل مهم سیاست خارجی با آنچه ترامپ درست می‌داند در تضاد قرار دارد بولتون در نهایت کاخ سفید را ترک خواهد کرد.

دیدگاه‌های بولتون درباره افغانستان، ایران، سوریه، کره‌شمالی، روسیه، اوکراین و ونزوئلا با دیدگاه‌های ترامپ در تضاد قرار داشت. همچنین دیدگاه او با دیگر مشاوران ترامپ سازگار نبود و تضاد رویکردها به‌ویژه با مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا بسیار مشهود و عمیق بود. هنگامی که ترامپ در یک توییت پایان کار بولتون را اعلام کرد، این اقدام هم ناگهانی بود و هم از پیش چنین سرنوشتی برای بولتون پیش‌بینی شده بود. با آنکه در دولت ترامپ عزل مقامات عالیرتبه با توییت امری عادی است، اما در مورد بولتون و با توجه به زمان برکناری، پرسش‌های مختلف و مهمی درباره آینده مطرح شده است.

به‌نظر می‌رسد یک رویداد سبب تصمیم ناگهانی ترامپ برای برکناری بولتون شده است. صبح روز سه‌شنبه کاخ سفید اعلام کرد بولتون به همراه پمپئو و منوچین نزد خبرنگاران حاضر می‌شوند تا درباره یک برنامه ضدتروریستی بحث کنند. یک ساعت بعد توییت ترامپ منتشر شد و در آن حتی وانمود نشده بود، برکناری بولتون از پیش برنامه‌ریزی شده است. ترامپ در این توییت نوشته بود: «دیگر به خدمات بولتون نیازی نیست. من با بسیاری از توصیه‌های او مخالف بودم. دیگران در دولت هم با او مخالف بودند. از او خواستم استعفا دهد و بولتون استعفا داده است.» اگر واقعیت این باشد، ترامپ حتی کارکنان کاخ سفید و مقامات دولت را نیز از تصمیم خود مطلع نکرده بود و طبیعی بود که چند دقیقه بعد بولتون در یک توییت دوئل گونه ادعا کرد روز دوشنبه پیشنهاد استعفا را خودش مطرح کرده بود و ترامپ گفته بود فردا درباره این موضوع صحبت می‌کنیم.

اظهارنظر کردن بولتون عجیب بود؛ زیرا تمامی افرادی که تاکنون به روش‌های مختلف از سوی ترامپ برکنار شده‌اند ترجیح داده‌اند سکوت کنند. در واقع توییت بولتون به این معنا بود که ترامپ او را برکنار نکرده بلکه او خود استعفا داده است. برخی منابع مطلع معتقدند قبل از این ماجراها بولتون تلاش کرده بود ترامپ را از کاهش تحریم‌های ایران منصرف کند. اما هیچ یک از این ادعاها درباره خروج بولتون از دولت آمریکا مهم نیست. آنچه رخ داده نشان دهنده ناکارآمدی شدید در سیستمی است که ترامپ آن را به وجود آورده است. بولتون چه خود استعفا داده باشد، چه برکنار شده باشد، دیگر در تیم ترامپ حضور ندارد و ما اقدام ترامپ را در حافظه خود حفظ خواهیم کرد.

بسیاری از توضیحات درباره خروج بولتون از دولت ترامپ حاوی یک نقطه مشترک است و آن نقطه، تضاد بین دیدگاه‌های عملگرا و تند بولتون با دیدگاه‌های مبتنی‌بر خودمحوری ترامپ است. این به آن معناست که اکنون ترامپ آزاد است با تمامی رهبران کشورهای دشمن آمریکا از جمله کره‌شمالی، ایران و رهبران طالبان پیمان ببندد. در واقع، مخالفت بولتون با حضور رهبران طالبان در کمپ دیوید یک دلیل جدایی بولتون از تیم ترامپ محسوب می‌شود. در عمل اکنون ترامپ با یک مخالف کمتر مواجه است و طرفداران ترامپ از این وضعیت خشنود هستند. سناتور راند پل، فرد معتمد ترامپ در حوزه سیاست خارجی پس از خروج بولتون از تیم رئیس‌جمهوری گفت: «از این پس دنیا جایی بهتر خواهد بود.» او ترامپ را به انعقاد پیمان با طالبان تشویق کرده بود. اما به‌نظر می‌رسد نزاع‌های داخلی و ایدئولوژی، دو عامل جدایی بولتون از دولت آمریکاست. وزیر دارایی و وزیر خارجه آمریکا به شدت از تصمیم ترامپ خوشحال هستند. پمپئو در جمع خبرنگاران گفت: «رئیس‌جمهوری اختیار تصمیم‌گیری درباره زیردستان خود را دارد و باید افرادی را در کنار خود داشته باشد که به آنها اعتماد دارد و برای آنها ارزش قائل است، کسانی که تلاش‌ها و قضاوت هایشان به رئیس‌جمهوری کمک می‌کند سیاست خارجی را به درستی پیش ببرد.» تاکنون کاملا مشخص شده که ترامپ ترجیح می‌دهد افراد وفادار در کنار خود داشته باشد و مشاوره صادقانه برای او مهم نیست.

یک دلیل دیگر جدایی بولتون از کاخ سفید، تضادهایی بود که بین او و پمپئو وجود داشت و در این جدال پمپئو که تسلیم محض ترامپ است پیروز شد. تضاد بین این دو نفر از ماه گذشته شدت پیدا کرده بود. این واقعیت که دو فرد ارشد در کنار ترامپ نمی‌توانند به اتفاق نظر برسند ثابت می‌کند تیم ترامپ کارآیی لازم را ندارد. اخراج بولتون یک معنای ویژه دارد و آن اینکه به ما یادآوری می‌کند فرآیند تصمیم‌گیری در حوزه امنیت ملی روسای جمهوری قبلی، چه دموکرات و جمهوری‌خواه، از سوی ترامپ کنار گذاشته شده است یعنی رئیس‌جمهوری بر مبنای تمایلات شخصی مشاوران امنیت ملی را انتخاب می‌کند یا تغییر می‌دهد. چند روز پیش، از وزیر خارجه فرانسه پرسیده شد چطور با دیدگاه‌های متضاد مقامات سیاست خارجی آمریکا و پیام‌های متناقض آنها کنار می‌آید؟

شیوه ترامپ در انتخاب اعضای تیم‌های مختلف خطرناک است؛ زیرا او افرادی را کنار خود قرار می‌دهد که با وی موافق هستند و اگر ثابت شود آنها سرسختانه مخالف هستند کنار گذاشته می‌شوند. با آنکه هماهنگی بین اعضای دولت ضروری است، اما ترامپ باید تحمل شنیدن سخنان مخالف را داشته باشد. او اولین رئیس‌جمهوری در آمریکاست که طی سه سال، چهار مشاور امنیت ملی داشته و از آنجا که در نهایت نظرات خود را اجرا می‌کند، او عملا مشاور امنیت ملی ندارد. تغییر مکرر دیدگاه‌های ترامپ از پیش سبب شده اعتماد به او کم شود و نتوان پیش‌بینی کرد در آینده چه مسیری طی خواهد شد. این وضعیت هم مشکلاتی برای آمریکا پدید می‌آورد و هم دیگر کشورها را دچار سردرگمی می‌کند.