تغییر نگاه نمایندگان؟

 در شرح ایراد دوم باید بگوییم که بر خلاف آنچه موافقان طرح می‌گویند، استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، تقویت احزاب را به دنبال ندارد، بلکه انتخابات را به سمتی می‌برد که افراد دارای قدرت و متصل به کانون‌های قدرت و ثروت، بر نتیجه انتخابات اثرگذار شوند و در نتایج انتخابات توفیق یابند. با این شیوه نمایندگان کانون‌های قدرت به مجلس راه پیدا می‌کنند و نمایندگان شهرستان‌ها و روستاها دیده نمی‌شوند. زیرا هزینه انجام تبلیغات انتخاباتی در سطح استان به اندازه‌ای است که نامزد را به تکیه بر کانال‌های قدرت و ثروت در استان سوق می‌دهد. بنابراین تا آن زمان که سازوکار پاسخگویی احزاب به مردم توسط یک مرجع مشخص، شفاف و روشن نشود و به‌طور کلی احزاب پاسخگو نباشند و به‌صورت شفاف و به معنی واقعی یک حزب فعالیت نکنند، نمی‌توان انتظار داشت که انتخابات مجلس شورای اسلامی به‌صورت استانی برگزار شود و نتیجه آن، مجلسی قوی‌تر از آنچه امروز داریم باشد. نباید واقعیت‌ها را نادیده انگاشت؛ هم اکنون در کشور احزاب شناسنامه‌دار قوی که اثرگذار باشند، به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد و تا زمانی که این نقیصه را رفع نکنیم نمی‌توانیم توفیق یابیم. همچنین مفاد طرح استانی شدن انتخابات نشان می‌دهد که به تقویت احزاب و انتخابات حزبی شدن کمکی نخواهد کرد.

از سوی دیگر، اجرای استانی انتخابات، موضوع پاسخگویی نمایندگان به موکلان، مردم و جامعه را با تردید و سوالات جدی روبه‌رو می‌کند. به نظر می‌رسد پاسخگویی به ویژه به اقشار پایین‌دست جامعه و طبقات محروم کاهش می‌یابد و حلقه اتصال مجلس با این بخش از جامعه قطع خواهد شد. این در حالی است که نمایندگان ناظران اجرای قوانین هستند و این مردم هستند که ضعف‌های اجرایی را به اطلاع نمایندگان‌شان در مجلس می‌رسانند. حال اگر این ارتباط مختل شود، نمایندگان نیز از ایفای نقش نظارتی خود باز می‌مانند.

از سوی دیگر، امروز وقت عمده نمایندگان صرف پاسخگویی به مردم می‌شود، اما با استانی شدن انتخابات مجلس و قطع ارتباط مردم با وکیلان خود در پارلمان، دیگر نمایندگان خود را موظف به پاسخگویی به موکلان خود نمی‌دانند و از این منظر، پاسخگویی مجلس به مردم و جامعه کاهش می‌یابد، این در شرایطی است که براساس سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری نیز نمایندگان شوراهای محلی و مجلس باید به نوعی انتخاب شوند که از حداکثر شناخت از مردم برخوردار باشند. همچنین، یکی دیگر از آثار قطع ارتباط با مردم آن است که نخبگان امکان ورود به کارزار انتخاباتی را نخواهند یافت. به ویژه نخبگان جوان که می‌توانند پتانسیل خوبی برای فعالیت به‌عنوان نماینده مردم باشند. بر این مبنا اجرای این طرح که جامع و کامل نیست، گردش نخبگان را در کشور با مشکل روبه‌رو می‌کند و همین امر می‌تواند پیشبرد اهداف کشور را به مخاطره بیندازد.

 اینجاست که می‌گوییم برگزاری استانی انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌تواند آغازی بر نادیده گرفتن نخبگان جوان و به اصطلاح نخبه‌کشی باشد زیرا افرادی توان راهیابی به رقابت انتخاباتی و در نهایت پارلمان را می‌یابند که از یکسو به کانون‌های قدرت و ثروت وصل بوده و از سوی دیگر شهرت بیشتری دارند. این در حالی است که شهرت بیشتر نشانه کارآمدی نیست.

مورد دیگری که موافقان طرح بر آن تکیه و اصرار می‌کنند آن است که اجرایی شدن این طرح، سبب می‌شود نگاه کلان و ملی بر بخشی‌نگری در مجلس غلبه پیدا کند و علتی که بیان می‌کنند این است که دیگر انتخابات تحت تاثیر قوم و طایفه و قبیله نخواهد بود و افراد با ویژگی‌های کارآمد وارد مجلس می شوند. در این زمینه باید گفت که استانی شدن انتخابات، اتفاقا می‌تواند انسجام و وحدت را از بین ببرد و به اختلافات قومی و مذهبی دامن بزند.

از سوی دیگر با برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی به‌صورت استانی، لیست‌های انتخاباتی در سطح استان متعدد می‌شود و این امر مردم را با سردرگمی در انتخاب کاندیداهای اصلح مواجه می‌کند. این خود یکی از موانعی است که امکان انتخاب نامزدهای مستقل و شایسته را از بسیاری از مردم سلب می‌کند.

بنابراین اجرای استانی انتخابات با طرحی که در دستور کار مجلس دهم است، دارای معایبی است که بر مزیت‌های آن غلبه دارد و به اصطلاح مضرات آن بیشتر از فایده‌اش است و ضرورت دارد ایرادات آن به نحوی که بیشتر به سمت حزبی شدن و فعالیت شفاف و کارآمد احزاب برود اصلاح شود تا موضوع پاسخگویی به مردم نسبت به عملکرد نمایندگان مجلس شورای اسلامی جانی دوباره بگیرد. اگر اینچنین باشد و طرح استانی شدن انتخابات با لایحه جامع انتخابات تجمیع و نواقص آن برطرف شود، احتمال آنکه در مجلس به تصویب برسد و شورای نگهبان هم آن را تایید کند، وجود دارد.