خطر سیاستهای پوپولیستی
درست است که شاخصهای بورس آمریکا به سطوح بیسابقهای افزایش یافتهاند، رونق در اکثر اقتصادهای بزرگ جهان مشاهده میشود و دولت ترامپ در دو سالی که فعالیت خود را آغاز کرده با بحرانهایی نظیر حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ یا رکود اقتصادی و بحران مالی ۲۰۰۸ مواجه نشده است. اما در سالهای متمادی که من به تحقیق درباره وضعیت اقتصاد جهان در زمان برگزاری نشستهای عمومی سازمان ملل پرداختهام، تاکنون هیچگاه این میزان ابهام درباره آینده وجود نداشته است و هیچگاه تا این اندازه منابع بالقوه برای بیثباتی سیاسی و اقتصادی از لحاظ جغرافیایی گسترده نبوده است. به این ترتیب بحث کنونی بیش از آنکه درباره احتمال بروز بحران بعدی باشد، درباره شکل بحران آینده است. همچنین درباره شدت بحران و اینکه آیا رهبران جهان برای مهار و مقابله با آن آمادگی لازم را دارند موضوعاتی مطرح است.
قبل از سخنرانی ترامپ، بسیاری از تحلیلگران و سرمایهگذاران منتظر شنیدن سخنان او بودند. اما واقعیت این است که توجهات باید به مسائل مهمتر اقتصاد و سیاست جهان از جمله میزان بسیار بالای بدهیهای عمومی در اقتصادهای توسعهیافته به ویژه آمریکا، تنشهای رو به رشد تجاری بین آمریکا و شرکای تجاری این کشور و نیز ریسکهای ژئوپلیتیک معطوف باشد. خطراتی که ثبات و رونق اقتصاد جهان را تهدید میکنند کوچک نیستند. در حال حاضر چین قصد دارد جایگاه آمریکا در صحنه اقتصاد و سیاست جهان را بگیرد، روسیه در حال گسترش نفوذ خود در نقاط مختلف جهان به ویژه خاورمیانه است و آمریکا نمیداند در آینده مایل است مانند قبل نقشی محوری در جهان بازی کند یا نه و اگر پاسخ مثبت است چطور میخواهد چنین جایگاهی را حفظ کند. در واقع فهرست منابع بالقوه بیثباتی بسیار طولانی است. بیثباتی آینده میتواند به شکل جنگ اقتصادی و بحران مالی جدید رخ دهد. اقدامات حمایتگرایانه ترامپ از جمله اعمال تعرفه بر کالاهای صادراتی چین و اروپا، اقدامات تلافیجویانه چین و تاکید این کشور بر مقاومت در برابر خواست آمریکا، یک منبع مهم نگرانکننده بیثباتی است که مدتها وجود خواهد داشت.
در ماههای اخیر همزمان با تهدیدهای ترامپ که علیه شرکای تجاری آمریکا مطرح شده، اقتصادهای بزرگ که هدف تعرفههای آمریکا قرار گرفتهاند، تلاش کردهاند از وابستگی خود به بازار آمریکا بکاهند و در آینده شاهد شکلگیری بلوکهای تجاری جدید و کاهش حاکمیت دلار بر اقتصاد جهان خواهیم بود. البته به نظر میرسد ترامپ به این موضوع توجه ندارد و صرفا جنبههای تبلیغاتی اقدامات حمایتگرایانه تجاری خود را میبیند. شرکای تجاری آمریکا سالهای متمادی با الگوهای تجاری کنونی خو گرفتهاند و اقدامات ترامپ اگرچه تا اندازهای به نفع اقتصاد آمریکا بوده، اما در آینده زیانهای آن بیشتر از فوایدش خواهد بود. مدیران شرکتهای بزرگ آمریکایی نسبت به تبعات اعمال تعرفه بر کالاهای صادراتی چین هشدار دادهاند. منبع بعدی بیثباتی و ابهام، سیاستهای پوپولیستی و ملیگرایانه بهویژه در اروپاست که رونق اقتصاد این قاره به ویژه کشورهای جنوب و شرق آن را تهدید میکند. برنامه جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا، موضعگیریهای پوپولیستی دولت جدید ایتالیا، افزایش قدرت احزاب راستگرای افراطی در آلمان و اقدامات نگرانکننده دولت مجارستان که نمونهای از راستگرایی افراطی است، همگی منابع بیثباتی در اروپا و جهان هستند و اتحادیه اروپا اکنون با میزان بالایی از تهدید برای موجودیت خود مواجه است که اثرات بزرگ اقتصادی در پی دارد.
باید به این موضوع مهم توجه کرد که بحرانها معمولا دستهجمعی رخ میدهند. بحران مالی و رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ جهان که به ضعف اقتصاد آمریکا منجر شد همزمان با حمله روسیه به خاک گرجستان رخ داد. منبع بعدی بحران ممکن است در خاورمیانه باشد. در سه کشور منطقه یعنی عراق، سوریه و یمن جنگ ادامه دارد و رویدادهایی که به ویژه در سوریه رخ میدهد میتواند اثرات منطقهای و جهانی داشته باشد. در واقع با آنکه داعش در سوریه و عراق شکست خورده، اما ریسک ژئوپلیتیک خاورمیانه کمتر نشده و هنوز ممکن است بحرانی جدید و بزرگ در این منطقه رخ دهد. بحرانهای خاورمیانه معمولا به این منطقه محدود باقی نمیماند و در اکثر موارد به شکلهای گوناگون کل جهان را تحت تاثیر قرار میدهند. با توجه به اینکه بحرانهای این منطقه برای مدتی طولانی وجود داشتهاند و وجود خواهند داشت لازم است در تصمیمگیریهای اقتصادی به آنها توجه شود.
روابط آینده چین و آمریکا اهمیت بسیار بالایی دارد و بحران در روابط دو کشور اگر مهار نشود آینده اقتصاد جهان را به شدت تهدید میکند. فعالان بازارها و سرمایهگذاران تصور میکنند تعرفههای جدید آمریکا بر کالاهای صادراتی چین صرفا یک تاکتیک در مذاکره تجاری دو طرف است که در نهایت به حصول توافق تجاری منجر خواهد شد. خوشبینترها حتی میگویند تنشهای کنونی در نهایت به نفع آمریکاست زیرا سبب باز شدن درهای اقتصاد چین به روی کالاهای آمریکایی خواهد شد و چین رویههای تجاری خود را کنار خواهد گذاشت اما نه تنها درباره تحقق این پیشبینیها هیچ اطمینانی وجود ندارد، بلکه ممکن است تنشهای تجاری به تنشها در حوزههای دیگر منجر شود. مقامات چینی به من گفتهاند هر روز که میگذرد این باور در بین مقامات بلندپایه این کشور بیشتر ایجاد میشود که هدف ترامپ از اعمال تعرفه بر کالاهای چین تضعیف این کشور در صحنه جهانی است نه تغییر رویههای تجاری. چینیها درباره مسائل تجاری بسیار جدی هستند و احتمال تنشهای سیاسی و نظامی بین دو کشور بر سر مسائل تجاری وجود دارد. به این ترتیب فعالان بازار باید به این احتمال توجه کنند که ممکن است شرایط از جنبههای مختلف خطرناک شود.
تردیدی وجود ندارد که ترامپ باید زمینه را برای کاهش کسری تجاری آمریکا با چین فراهم کند اما بسیاری از اقتصاددانها معتقدند روش او ریسکهای بزرگی را متوجه اقتصاد آمریکا و جهان میکند. ترامپ همزمان با چند کشور وارد تنش تجاری شده و عملا آنها را به جبههگیری علیه آمریکا واداشته است. مشخص نبودن اقدام بعدی و برنامه کلی ترامپ یک منبع مهم ابهام و بحران است.
ارسال نظر