استراتژی در نظام خرده دهقانی
این سرزمین نیاز مردم ساکن در آن را همواره از طریق کشاورزی تامین کرده است. به نظر بنده مهارتهایی در کشاورزی سنتی ما وجود دارد که مختص ایران است و از مزیتهای ما محسوب میشود. شاید در مقایسه کشاورزی ایران همواره محدودیتهای اقلیمی ما را بر آن داشته که کشاورزی را دارای مزیت نسبی ندانیم و ویژگیهای آن را کمرنگ کنیم اما باید استراتژیهای تولید را مدنظر قرار دهیم و اگر این راهبردها متناسب با ظرفیتهای تولیدی انتخاب شود، مزیتهای نسبی فراوانی رویت میشود. بهطور مثال محدودیت آب در ایران، شیوه توزیع مدیریت آب متناسب با شرایط را ایجاد کرده که مزیت نسبی محسوب میشود. هرچند کمبود آب در کشور خود از عوامل محدودیت محسوب میشود اما پراکنش توزیع آب و اقلیم در کشور، در قالب یک راهبرد مناسب، فرصتهایی را ایجاد خواهد کرد که مزیت نسبی محسوب میشود. گذر زمان، ساختیافتگی در جامعه متناسب با آب و اقلیم ایجاد کرده است و تشکلهای مشارکتی نظیر بنه و صحرا را بر محور آب و زمین شکل داده است.
در حال حاضر در کل کشور ۱۶۳ تعاونی کشاورزی در وزارت تعاون با حدود ۲۴۶۸ نفر عضو (مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون کار و رفاهاجتماعی سال ۹۶) و تعاونیهای فعال در تعاون روستایی حدود ۲۹۳۹ با ۴ میلیون و ۵۱۵ هزار و ۸۴۲ نفر عضو (سایت رسمی تعاون روستایی) موجود است. منابع انسانی و مهارتهای ویژه تولید نیز در ایران که در طول تاریخ متناسب با اقلیم ایران پردازششده و بهرهوری مناسب از منابع محدود را به همراه داشته است. بافت جمعیتی شاغلان ایران در شرایط فعلی روند نزولی دارد با استناد به آمارهای موجود در مرکز آمار ایران، سهم شاغلان بخش کشاورزی در سال ۸۴ حدود ۷/ ۲۴ درصد کل شاغلان کشور بود که در سال ۹۵این رقم به ۱۸ درصد کاهش یافته است. بیش از ۵۰ درصد شاغلان روستایی، در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت هستند «در سال ۸۴ میزان اشتغال روستاییان در بخش کشاورزی حدود ۷/ ۵۷ درصد بود که در سال ۹۵ به حدود ۳/ ۵۰ درصد کاهش یافت.» اما هنوز ترکیب جمعیتی قابل ملاحظهای از جمعیت روستاهای ما به کار کشاورزی مشغولند. این یعنی برای افزایش بهرهوری از عوامل تولیدمثل ارتقای مهارت و تکنولوژی میتوان استفاده کرد که باعث جابهجایی منحنی تولید میشود و فرصت بسیار مناسبی در برنامهریزی رشد اقتصادی میتواند ایجاد کند. باید توجه داشته باشیم که سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص ملی قابل توجه است و در شرایط فعلی میزان صادرات طی ۹ ماهه سال ۹۶ نزدیک به ۴/ ۴ میلیون تن به ارزش ۵/ ۴ میلیارد دلار بوده و سهم آن در کل صادرات کالایی از لحاظ مقداری حدود ۵درصد و از لحاظ ارزشی حدود ۳/ ۱۴ درصد است. (به استناد آمار موجود در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران- معاونت بررسیهای اقتصادی)
تنوع آبوهوایی ایران مزیت دیگری است که میتواند بسیار مفید باشد. البته اینها همه در انتخاب استراتژی مناسب مزیت نسبی محسوب میشود. بهطور مثال نظام بهرهبرداری خرددهقان در ایران که بهدلیل بهرهوری از منابع پراکنده تولید مزیت نسبی بسیار مهمی است، بهطور دقیقتر اگر نظام یکپارچهساز و تولید انبوه برای کشاورزی خرد ما انتخاب شود و تکنولوژیهای پیشرفته کاشت، داشت و برداشت استفاده کنیم مزیتهای نسبی کشاورزی ایران را نادیده گرفتهایم و فرصتهای کوچک و پراکندهای که در نظام خرددهقان با بهرهوری بالا مورد استفاده قرار میگرفت، نقش خود را در نظام تولیدی از دست خواهد داد.
در واحدهای کوچک بهرهوری از زمین، آب و مهارتهای متناسب با توان مدیریتی کشاورزی ایران طراحی و اجرا میشوند. این در حالی است که در تولید صنعتی و انبوه که روشهای وارداتی است، دانش و مهارتهایی لازم است که نزد کشاورزان خرددهقانی ما نیست، هرچند بهرهوری از ماشینآلات در واحدهای بزرگ بالاتر است. همین دیدگاه در تحلیل بازار نیز وجود دارد، در بازار محصولات خرددهقانی نحوه بازاریابی و بازاررسانی باید به گونهای باشد که با نظام بهرهبرداری خرددهقانی تطبیق داشته باشد.
از نظر اقلیمی وقتی شما محدودیت آب دارید و متقابلاً مزیتهایی در تولید کالاهایی با آب کمتر با استفاده از ظرفیتهای اقلیمی باید خلق شوند که تبعات ناشی از محدودیتهای آب را کاهش میدهد. میتوان استفاده از آفتاب یا آبهای فصلی را مدنظر قرار داد. در سرزمینی که آبهای زیرزمینی در معرض نابودی است باید از تامین نیازهایی که میتواند از بازار خارجی تامین شود صرفنظر و محصولی را تولید کرد که در آن مزیت داریم و میتوانیم در آن حوزه صادرات داشته باشیم. در مراتع وسیع ما اگر دام متناسب با آن و با بهرهوری بالا انتخاب شود، میتوانند جایگزین مزارع آببر باشند که بهاین وسیله محدودیت را میتوان به مزیت تبدیل کرد. به عبارت بهتر مدیریت مناسب با آبواقلیم میتواند بسیاری از مزیتها را در کشاورزی ایران ایجاد کند.
ارسال نظر