سال ۲۰۱۷ میلادی در حالی به پایان رسید که بهای بیت‌کوین به مرز ۲۰ هزار دلار هم رسید. اگر بهای ۳ هزارم دلاری هر بیت‌کوین در آغاز سال ۲۰۱۰ را با بهای کنونی آن مقایسه کنیم به رشد قیمتی معادل با چند میلیون برابر می‌رسیم. بسیاری اقتصاددانان این را بزرگترین حباب اقتصادی تاریخ می‌دانند. روزنامه معتبر گاردین در سال ۲۰۱۳، در نوشتاری بیت‌کوین را یک حباب خواند. در روز چاپ آن نوشتار بهای هر بیت‌کوین ۱۴۷ دلار بود. نکته اینجاست که این حباب تا کی و چه اندازه بزرگ خواهد شد.اصلی ترین دلیل رشد بهای این ارز رمزنگاری شده را شاید بتوان در تقاضای بالای جهانی دید و این انتظار که بهای آن همچنان بالاتر خواهد رفت.

گرچه تنها دو سال پیش بیت‌کوین بیش از ۹۰ درصد بازار ارزهای رمزنگاری شده را در اختیار داشت، امروز با وجود بیش از هزار گونه ارز رمزنگاری شده، هر یک با خواص و کارکردهای خود، سهم بیت‌کوین از این بازار نیم تریلیون دلاری به زیر ۵۰ درصد رسیده است.در نگاهی موشکافانه‌تر به نقش کنونی بیت‌کوین به‌عنوان یک ارز و بررسی ارزش ذاتی آن خوب است تا همسویی آن با تعریف قانونی پول را بسنجیم و بیابیم که تا کجا خاصیت‌های پول اعم از واسطه تبادل، واحد محاسبه و ذخیره ارزش بودن را داراست. در مورد نخست باید گفت که اندازه نسبی کوچک بازار و میزان پذیرش محدود ارزهای رمزنگاری شده نقش بیت‌کوین به‌عنوان یک واسطه تبادل را کمرنگ می‌کنند.پول واحدی برای محاسبه است. بهای کالاهای گوناگون بر پایه پول تعیین می‌شود، مثلا بهای یک تلویزیون به ریال در ایران، دلار در آمریکا یا یورو در اروپا ارائه می‌شود و نه بر پایه بیت‌کوین، پس بیت‌کوین را دست کم در حال حاضر نمی‌توان یک واحد محاسبه دانست.

خاصیت بسیار مهم دیگر پول ذخیره ارزش بودن آن است. دولت‌ها برخلاف مسوولیتی که در قبال ارزهای فیات (ارزهای دولتی) خود دارند، مسوولیتی در قبال بیت‌کوین و دیگر ارزهای رمزنگاری شده ندارند. هم بها و هم نوسانات خیره‌کننده بیت‌کوین به نظر ارتباطی با رخدادها و عوامل اقتصادی و مالی جهانی ندارند. این غیر قابل پیش‌بینی بودن، بی ثباتی بها و نوسانات خیره‌کننده آن ثابت می‌کنند که بیت‌کوین، دست کم اکنون ذخیره ارزش قابل اتکایی نیست.

مورد استفاده‌ای که گاه به تناسب شرایط کشور ما مطرح می‌شود، قابلیت بیت‌کوین برای مقابله با برخی تحریم‌های بانکی و نقل و انتقالات مالی بین‌المللی است. در پاسخ، قابل اتکا نبودن بیت‌کوین به‌عنوان یک پول و ذخیره ارزش همانگونه که پیش‌تر اشاره شد را یادآور می‌شوم و سپس، این نکته که استانداردهای ضد پولشویی و ضد تامین مالی تروریسم (AML/ CFT) حیطه ارزهای رمزنگاری شده را نیز در دید دارند. گروه ویژه اقدام مالی (FATF) پیشنهادهایی هم به این منظور صادر کرده که از آن جمله می‌توان به نظارت بر بورس‌ها یا صرافی‌های ارزهای رمزنگاری شده به‌عنوان درگاه‌های ارتباطی با سیستم‌های مالی دولتی اشاره کرد. شاید دولت‌ها، رگولاتورها و سیاست‌گذاران مداخله‌ای در جهان بلاک‌چین و ارزهای رمزنگاری شده نداشته باشند، ولی این تا آنجاست که قانونی زیر پا گذاشته نشده باشد یا جرمی مرتکب نشده باشد. پولشویی، نقض تحریم و تامین مالی تروریسم همه به واسطه نوآوری ارزهای رمزنگاری شده ممکن‌اند ولی هر سه نیز بسته به شرایط، قابل شناسایی و پیگیری‌اند.

افت و خیزهای اخیر بهای بیت‌کوین و توجه بیش از پیش کانون‌های اقتصادی به آن باعث ایجاد آگاهی فزاینده‌ای نسبت به نوآوری زیرساختی بیت‌کوین، یعنی فناوری «بلاک‌چین» شده‌اند. بلاک‌چین دارای قابلیت ایجاد انقلابی در عرصه تکنولوژی است، قابلیتی هم‌رده با آنچه اینترنت در دهه ۹۰ میلادی با خود به ارمغان آورد. همانگونه که فیسبوک، گوگل و آمازون، رسانه‌ها و شرکت‌های ارتباطی سنتی را جایگزین کردند، بانک‌ها، شرکت‌های بیمه، خدمات عمومی، خدمات سلامت و هر جا که سر و کار با تراکنش‌ها و داده‌هاست می‌توانند تاثیرپذیر از این فناوری نوین باشند. بیت‌کوین تنها یک نمود از این فناوری است.

دو نمونه از نمودهای دیگر این فناوری نوین ایتریوم (Ethereum) و ریپل (Ripple) هستند. ایتریوم بستری بلاک‌چینی است که قراردادهای هوشمند (smart contracts) را ممکن می‌سازد. همین امکان باعث شده تا ارز رمزنگاری شده یا توکن این بستر، Ether، یکی از پرطرفداران این بازار باشد. ریپل که ارز رمزنگاری شده آن نیز با اقبال خوبی مواجه شده، پروتکلی برای پرداخت دیجیتال است که شماری چند از بانک‌های بین‌المللی نیز همکاری‌های موثری را با آن آغاز کرده‌اند. با توجه به موج علاقه‌مندی بالایی که در کشور نسبت به خرید و فروش قمارگونه بیت‌کوین و دیگر ارزهای رمزنگاری شده شکل گرفته، نکته قابل تاکید این است که پیش‌بینی روند رشد یا افول این ارزها ناممکن و ارزش اصلی و در خور توجه در فناوری بنیادین آن، بلاک‌چین است.