۴ جذابیت فناوری جدید
محمد احمدی
مدیر عامل اسمارت آپ
مشاور و مدرس سرمایهگذاری
شرکتهای تکنولوژی محور به طرز دلهرهآوری عرصه را بر شرکتهای سنتی تنگ کردهاند. برای درک این مساله کافی است نگاهی به ترکیب ۱۰شرکت بزرگ S&P۵۰۰ در طول زمان بیندازیم. کمتر از ۳۰ سال قبل و در سال ۱۹۹۰، شرکتهایی همچون اکسون موبیل، شل، کوکاکولا، والمارت و جیای در لیست ۱۰ شرکت بزرگ بورسی قرار داشتند. شرکتهای نفتی و خردهفروشی، بهطور سنتی جزو بزرگترین شرکتهای آمریکا بودهاند.
محمد احمدی
مدیر عامل اسمارت آپ
مشاور و مدرس سرمایهگذاری
شرکتهای تکنولوژی محور به طرز دلهرهآوری عرصه را بر شرکتهای سنتی تنگ کردهاند. برای درک این مساله کافی است نگاهی به ترکیب ۱۰شرکت بزرگ S&P۵۰۰ در طول زمان بیندازیم. کمتر از ۳۰ سال قبل و در سال ۱۹۹۰، شرکتهایی همچون اکسون موبیل، شل، کوکاکولا، والمارت و جیای در لیست ۱۰ شرکت بزرگ بورسی قرار داشتند. شرکتهای نفتی و خردهفروشی، بهطور سنتی جزو بزرگترین شرکتهای آمریکا بودهاند. اما در حال حاضر شرکتهایی همچون اپل، مایکروسافت، فیسبوک، آمازون و آلفابت (شرکت مادر گوگل)، جزو بزرگترینها هستند. رشد آنها در این سالها خیرهکننده بوده است. آنها جهان را تغییر دادند. به هم زدن (Disruption) وضعیت فعلی، شاید مهمترین ویژگی شرکتهای نوین باشد. آنها از هر طریقی به دنبال کسب درآمد نیستند. آنها نیامدهاند که سهمی از بازار قبلی را داشته باشند، هدف و رسالت آنها به هم زدن بازی است. تغییر شیوه بازی، اما به معنای زنگ خطر برای کسب و کارهای سنتی است. کسب و کارهای نوین یا محصولات و خدمات جدیدی ارائه میدهند یا محصولات و خدمات قدیمی را به شیوهای نوین ارائه دهند. این مساله تهدیدی است برای کسب و کارهای سنتی. اما توانمندی اصلی کسب و کارهای نوین که چنین رشدی خارقالعاده را تجربه کردهاند، چیست؟ شاید بتوان قدرت یادگیری بالا را مهمترین ویژگی این کسب و کارها دانست.
اما این قدرت یادگیری بالا نیز ریشه بر تسلط این شرکتها بر حجم زیادی از دادهها دارد. چه کسی میتواند منکر حجم عظیمی از دادههای ارزشمند باشد که در اختیار گوگل، فیسبوک، آمازون و... قرار دارد. این دادهها به آنها کمک میکند که نیازهای مشتریان را بهتر شناخته و محصولات بهتری عرضه کنند. عامل موفقیت تسلا در مقابل خودروسازان سنتی نیز ریشه در همین مساله دارد. آدام جونز از مورگان استنلی، میگوید مهمترین رقبای تسلا، نه خودروسازان بلکه شرکتهای فناوری هستند که سرمایههای کلانی نیز در اختیار دارند. شاید همین جمله به خوبی تقابل کسب و کارهای سنتی و مدرن را نشان دهد. در حال حاضر شرکتهای فناوری به دلیل داشتن پول و اطلاعات (اجزای لازم برای به زانو درآوردن رقبا) میتوانند به هر صنعتی وارد شده و بازیگران سنتی آن صنعت را از گردونه خارج کنند. بیشک یکی از صنایعی که به شدت در معرض چنین تهدیدی قرار دارد، صنعت خدمات مالی است. صنعت مالی نیز از خطر تکنولوژی به دور نیست. مدتهاست که این زنگ خطر به صدا درآمده است؛ فینتک. فینتک به زبان ساده، به استفاده از فناوریهای نوین در ارائه خدمات مالی اشاره دارد. خدمات پولی مبتنی بر موبایل میتواند به تنهایی یک فرصت ۳ تریلیون دلاری (حجم پرداخت) در اختیار فعالان قرار دهد.
مدیران ثروت و مشاور بانکی شما میتواند در اتخاذ تصمیمات مالی مناسب به شما کمک کند، اما نه بهطور سنتی، بلکه مبتنی بر هوش مصنوعی و با استفاده از دادههای مرتبط با شما. اینها فقط نمونههایی از خدمات قابل ارائه از سوی شرکتهای فینتک است. شرکتهای مالی سنتی این خطر را به خوبی احساس کردهاند و به همین دلیل به دنبال ایجاد همکاریهای استراتژیک با فعالان این حوزه هستند. جالب این است که سرمایهگذاری در فینتک در حال حرکت از سمت سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) به سمت سرمایهگذاران سنتی است. این مساله افزایش قابل توجه سرمایهگذاری در فینتک را به دنبال داشته است. بر اساس دادههای PWC، سرمایهگذاری در فینتک، در چهار سال گذشته، سالانه ۴۱ درصد رشد کرده و به بیش از ۴۰ میلیارد دلار رسیده است. جذابیتهای فینتک باعث شده که بسیاری از بزرگان صنایع دیگر نیز به فکر ورود به این حوزه بیفتند. جالب اینکه نوآوریهای مالی عمدتا از بیرون به صنعت خدمات مالی وارد میشوند:
• خردهفروشان اینترنتی (E-retailers)، به دلیل دسترسی به حجم بالایی از اطلاعات مشتریان، به دنبال فعالیت در حوزه فینتک هستند.
• شرکتهای فناوری و اطلاعاتی (ICT and large tech companies) نیز به دلیل قدرت یادگیری بالا و سرعت بیشتر در نوآوری، از کاندیداهای ارائه خدمات فینتک هستند.
• موسسات مالی سنتی (Traditional Financial Institutions): این شرکتها میتوانند بزرگترین قربانی فینتک باشند و به همین دلیل نیز فعالیتهای جدی در این حوزه شروع کردهاند.
• شرکتهای ارائهدهنده خدمات زیرساختی مالی(Financial infrastructure companies): این شرکتها نیز باید تغییرات در این صنعت را جدی بگیرند.
• شبکههای اجتماعی (Social media/ Internet platforms): دسترسی فوقالعاده آنها به طیف وسیعی از کاربران، آنها را به یک رقیب جدی در تمامی حوزهها از جمله فینتک تبدیل کرده است.
• کسب و کارهای نوپا (Startups): آنها را میتوان پایه فعالیتهای فینتک به شمار آورد. در حال حاضر بسیاری از آنها به دنبال ارائه خدمات پلتفرم به موسسات مالی هستند.
فینتک هم اکنون نیز حضور جدی خود در برخی فعالیتها را تثبیت کرده است، مواردی همچون خدمات پرداخت (Payments)، مدیریت امور مالی شخصی (Personal finance)، وام دهی به اشخاص (personal loans)، سپردهگذاری (Traditional deposits/ savings accounts)، خدمات بیمه (Insurance).
اما چرا فینتک برای مخاطب جذاب است و میتواند بهعنوان رقیبی جدی برای فعالان سنتی مطرح شود. در تحقیقی که در این خصوص انجام شده به موارد زیر (بر حسب اولویت) اشاره شده است:
• خدمات پرداخت: سهولت استفاده، طراحی خلاقانه محصولات، سرعت بالای ارائه خدمات و دسترسی بالا.
• خدمات بانکی: سهولت استفاده، طراحی خلاقانه محصولات، دسترسی بالا و سرعت بالای ارائه خدمات.
• خدمات بیمه: سهولت استفاده، طراحی خلاقانه محصولات، ارائه خدمات برتر، دسترسی بالا.
• مدیریت ثروت: سهولت استفاده، طراحی خلاقانه محصولات، هزینه پایینتر، دسترسی بالا.
شرکتهای فینتک، اکوسیستمی خلق میکنند که حجم زیادی از دادههای مرتبط با مشتریان را جمعآوری کرده و روابط مبتنی بر اعتماد با مشتریان میسازد. موسسات مالی به این نتیجه رسیدهاند که این اکوسیستم نقش مهمی در آینده آنها بازی میکند و به همین دلیل به دنبال ایجاد ارتباط با آن هستند. ایجاد روابط استراتژیک با شرکتهای فینتک، در سال ۲۰۱۷، نسبت به سال قبل، حدود ۵۰ درصد افزایش داشته است. این ارتباطات استراتژیک، خالی از چالش نبوده است. ارتباط بین موسسات مالی بزرگ و سنتی مالی با شرکتهای فینتک که جوان و نسبتا کوچک هستند، چالشهای زیادی را در پیش داشته است. مسائل مربوط به امنیت اطلاعات، ابهام در قوانین بالاسری، تفاوتهای فرهنگ سازمانی، تفاوتهای ریشهای در مدلهای کسب و کار، عدم انطباق سیستمهای اطلاعاتی، تفاوت در فرآیندهای عملیاتی، اختلافات عمیق دانشی و مهارتی از جمله مهترین این چالشها هستند. این چالشها را میتوان در حکم سرعتگیرهایی دانست که رشد فینتک را تا حدودی کاهش میدهد اما مانعی جدی در طی مسیر آن نخواهد بود. آینده از آن فناوری است و فینتک هم بهعنوان یکی از مصداقهای آن، آیندهای روشن در پیش دارد. حتی سنتیترین سرمایهگذاران نیز به این درک خواهند رسید که راهی جز سرمایهگذاری به منظور یادگیری (invest to learn) ندارند.
ارسال نظر