هفت گام عاجل تا هدف
دکتر سولماز حسینیون
دکترای تخصصی طراحی شهری دانشگاه ملبورن
تغییر مدیریت شهرداری کلانشهر تهران با هیاهو و چالشهای زیادی انجام گرفت. هنوز هم ابهامات زیادی برای چگونگی هدایت این کشتی شکسته وجود دارد، شهری که آنچنان ظرفیتهای زیستی، کالبدی، جمعیتی و کارکردی و محیطیاش را مصرف کرده که دیگر جایی برای نفس کشیدن یا زیست انسانی ندارد. شهری که فضاهای باز و سبزش و مکانهای زندگیاش قربانی بازار سرمایه و سودجویی عدهای قلیل شدهاند. در این شهر خبری از آسایش و آرامش نیست، نه جایی که بتوان در آن ذرهای از هیاهوی تلاش برای معیشت و زندگی آسود و نه جایی که بتوان بیخطر و دغدغه عبور یا مکث کرد.
دکتر سولماز حسینیون
دکترای تخصصی طراحی شهری دانشگاه ملبورن
تغییر مدیریت شهرداری کلانشهر تهران با هیاهو و چالشهای زیادی انجام گرفت. هنوز هم ابهامات زیادی برای چگونگی هدایت این کشتی شکسته وجود دارد، شهری که آنچنان ظرفیتهای زیستی، کالبدی، جمعیتی و کارکردی و محیطیاش را مصرف کرده که دیگر جایی برای نفس کشیدن یا زیست انسانی ندارد. شهری که فضاهای باز و سبزش و مکانهای زندگیاش قربانی بازار سرمایه و سودجویی عدهای قلیل شدهاند.در این شهر خبری از آسایش و آرامش نیست، نه جایی که بتوان در آن ذرهای از هیاهوی تلاش برای معیشت و زندگی آسود و نه جایی که بتوان بیخطر و دغدغه عبور یا مکث کرد. زندگی در این شهر خود یک عذاب روزمره است و نفس شهروندانش همچون خود شهر به شماره افتاده است. از همینرو است که بسیاری از همانها که شهر را فروخته و مثله کرده و قطعه قطعه جانش را به آتش کشیدند، خانوادههای خود را بهصورت دائم یا موقت به خارج از شهر و در فاصلهای دورتر به خارج از کشور میبرند تا نفسی بکشند و شهر تهران را به آنهایی که چارهای جز ماندن ندارند، وا میگذارند.
اکثر صاحبنظرانی که درباره اقدامات آینده شهردار تهران اظهارنظر کردهاند به درستی به چالشهای عاجل بیشمار مدیریتی و مالی و سازمانی آقای دکتر نجفی پرداختهاند. اما آقای شهردار به مردم تهران قول دادهاند تا یکسال آینده، برای مردم آسایش و آرامش فراهم کنند، چیزی که با مدیریت سیزده ساله شهر تهران از میان رفته است. در تمام این سالها صحبت شهر ایرانی اسلامی بوده است اما در عمل کرامت انسانی، عزت انسانها و سایر موجودات زنده شهر، بهعنوان آفریدگان خداوند با از میان رفتن زیستپذیری و کیفیت زندگی و تمام ارزشهای معنوی هر روز بیش از پیش پایمال شده و سقوط کردهاند. روزی نیست که خبر بیماری شهروندان، از میان محیطزیست، آلودگی هوا و آبها و دعواهای خیابانی و جرائم در سطح شهرها روح و جان انسانهای شریف را نیازارد، نباید فراموش کرد که شهر نیز جسمی و جانی دارد و زمانی که کالبد و جسم آن با مداخلات سودجویانه برای انتفاع عدهای قلیل به متاعی قربانی تبدیل میشود به تبع، جان و روح شهر و شهروندانش نیز آسیب میبینند.
آسایش، یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده درونی است. اما شهر هم عامل و هم معلول نحوه برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهری است. نمیتوان بعد بیرونی را جدا از بعد درونی دیگر در نظر گرفت و به تبع، هیچیک از ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی، کارکردی، زیستمحیطی و نهادی نیز نمیتوانند مجزا از یکدیگر بررسی و مداخله شوند. شهر یک همبندی است، مجموعهای در هم تنیده از عواملی که در نهایت میتوانند موجد آسایش و آرامش شهروندان شوند. تحقق آسایش از طریق ایجاد محیط زندگی شهری که بتواند به نیازهای جسمی کارکردی و فعالیتی و زیستی شهروندان پاسخ دهد ممکن است. تنها با برنامههای شعاری در جلسات مدیریتی کارشناسی یا نصب پوسترهایی مانند شهر دوستدار کودک یا شهر دوستدار سالمند نمیتوان محیط زندگی شهری را برای آنان مناسبسازی کرد. برای حضور ایمن و مداوم همه شهروندان در هر سن و جنس و توانایی جسمی و حرکتی لازم است نیازهای واقعی آنها در عمل و نه از پشت میزها و جلسات تخصصی مدیریتی کارشناسی با شعارهای زیبا ولی غیرعملی، سنجیده و بررسی و راهکارهای عاجل و نیز درازمدت برای آمادهسازی شهر برای آنها در عمل اجرا شوند.
تحقق آسایش نیز از طریق پاسخگویی به نیازهای روحی، فکری و روانی و معنوی شهروندان ممکن است. با پر کردن شهر از شعارهای توصیهای و نصیحتی در شهری که هر روز به دلیل، ترافیک و آلودگی و نبود ایمنی شهروندان با هم درگیر میشوند، نمیتوان انتظار ارتقای معنوی و تحقق کرامت انسانی را داشت. بررسی نیازهای روحی و روانی شهروندان و نیز ساختن و مدیریت شهری که شایسته زندگی خلیفه خداوند روی زمین و نیز همه موجودات زنده و مخلوقات هستی است، شهری را که واقعا آرامشبخش است برای شهروندان به ارمغان میآورد.
طراحی شهری تخصصی است که به کیفیت محیط شهری میپردازد، طراحی شهری دغدغه کیفیت کالبدی و کیفی شهر، روح و جسم شهروندان را دارد. از همینرو بهعنوان یک طراح شهر، هفت گام که میتواند در تحقق آسایش و آرامش شهروندان موثر باشد را به شهردار جدید پیشنهاد میکنم. باید تذکر داد که این اقدامات برای بازهای یکساله و بهصورت عاجل و فوری پیشنهاد میشوند و باید برای آینده کوتاه و درازمدت نیز برنامههایی برای تحقق کیفی و آسایش و آرامش در شهر نیز تهیه شوند:
۱- اولویت پیاده در برابر خودروی شخصی و آمادهسازی شهر برای عابران پیاده از تمام گروهها.
۲- افزایش فضاهای باز درون شهری (که مخالف سیاستها و اقدامات تخریب و فروش فضاهای باز و سبز تاکنون بوده است) و امکان دسترسی همگان به آنها.
۳- باز تعریف عرصههای عمومی درون شهری به معنای واقعی آنها (خیابان، میدان، ...).
۴- غنابخشی به شهر از طریق تقویت حضور طبیعت و عناصر طبیعی در تمام عرصههای شهری.
۵- ایجاد پیوستگی در نظام حرکتی ایمن، سبز و یکپارچه برای شهروندان از طریق تلفیق حملونقل عمومی با پیاده و دوچرخه.
۶- حفاظت از دید و منظرهای هویت بخش طبیعی و مصنوع شهر بهعنوان یکی از تجلیهای حق به شهر برای همه شهروندان.
۷- حفاظت از میراث تاریخی، فرهنگی و طبیعی شهر بهعنوان اولویت اول در برابر تمایل به روند بیرویه ساختوسازها برای پاسخگویی به نیازهای اقلیت سودجو.
یک مثال این اقدامات عاجل که پاسخی به بسیاری از اولویتهای مذکور است، اصلاح دسترسی به پلهای عابر پیاده شهر تهران است که بهرغم ضوابط و قوانین قدیمی موجود برای مناسبسازی آنها برای معلولان و سالمندان و افراد با دوچرخه یا حتی همراه با چرخ خرید، این پلها هماکنون با پلههایی نامناسب تجهیز شدهاند و در نواحی شلوغ به پلههای برقی تبدیل شدهاند که اکثر اوقات نیز خراب و مشکلدار هستند. باید به صورتی فوری و عاجل تمام دسترسی به پلهها به شیب راه یا رمپ تبدیل شوند. تبدیل آنها به پلههای برقی، آن هم پلههایی که بیشتر اوقات از کار افتاده و کار نمیکنند و در این حالت استفاده از آنها حتی برای افراد سالم نیز دشوار است، نهتنها برخلاف توسعه پایدار و کاهش مصرف انرژی است بلکه برخلاف مناسب بودن شهر برای تمام اقشار و در برگیرندگی و عدالت کالبدی و اجتماعی محیطی است. همین موضوع به ظاهر کوچک باعث میشود که زنان همراه کودکان، معلولان، سالمندان و نیز دوچرخهسواران نیز بتوانند بهصورتی امن و ایمن بهصورتی پیوسته و با احساس امنیت و عزت از شهر عبور کنند، بدون اینکه در معرض خطر تصادف و ناامنیهای عبوری قرار گیرند یا از لابهلای نردهها یا پایین آنها بهصورتی ناشایست بخزند یا عبور کنند، زیرا ناتوان از عبور از موانعی هستند که شهرداری تهران برای آنها ساخته است و کرامت انسانی آنها از میان میرود. اولین گام، بازگشت به دیدگاه شهر برای همه انسانها و نه برای اقلیتی برج عاجنشین است که حتی در لباس متخصص و مدیر شهری هرگز بهصورتی متعادل از این شهر استفاده نمیکنند.با آرزوی موفقیت و پیروزی برای آقای دکتر نجفی که با شجاعت و جسارت در این راه دشوار برای بازگرداندن کرامت انسانی شهروندان تهرانی گام برداشتهاند.
ارسال نظر