بنیانهای مدیریت شهری
دکتر حسین ایمانی جاجرمی
رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
تهرانیها در انتخابات اخیر شورای شهر با رای قاطعی که به فهرست امید دادند و تمامی ۲۱ نفر اعضای فهرست را با فاصله معناداری با فهرست رقیب به ساختمان بهشت رساندند، قطعا منظورشان تغییر و تحول در اداره شهر تهران بوده است. از این رو باید شاهد تحقق تغییر در اهداف، رویکردها، برنامهها و اقدامات مدیریت شهری تهران در دوره جدید بود. فضای داغ انتخابات شورای شهر به سبب همزمانی با انتخابات ریاستجمهوری سبب شد تا کمتر به مساله مهم دستور کار مدیریت شهری دردوره جدید توجه شود.
دکتر حسین ایمانی جاجرمی
رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
تهرانیها در انتخابات اخیر شورای شهر با رای قاطعی که به فهرست امید دادند و تمامی ۲۱ نفر اعضای فهرست را با فاصله معناداری با فهرست رقیب به ساختمان بهشت رساندند، قطعا منظورشان تغییر و تحول در اداره شهر تهران بوده است. از این رو باید شاهد تحقق تغییر در اهداف، رویکردها، برنامهها و اقدامات مدیریت شهری تهران در دوره جدید بود. فضای داغ انتخابات شورای شهر به سبب همزمانی با انتخابات ریاستجمهوری سبب شد تا کمتر به مساله مهم دستور کار مدیریت شهری دردوره جدید توجه شود. قاعده بر این است که کاندیداها بهویژه اگر همگی به یک جریان سیاسی واحد تعلق داشته باشند، باید برنامههای خود را به آرای عمومی بگذارند و بهطور مشخص بگویند که کدام اهداف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دنبال خواهند کرد.
شاید بهدلیل نوپایی دموکراسی محلی در ایران چنین انتظاری بلندپروازانه باشد، اما در هر حال یک دموکراسی کارآمد براساس اصولی است که یکی از آنها روشنی و دقت اهداف و برنامههای رقبا برای اداره شهر و دستیابی به شهری مطلوب است. اعضای منتخب شورای دوره پنجم تهران پیش از شروع رسمی کار خویش، اخیرا آقای نجفی را بهعنوان فرد منتخب خود برای تصدی سمت شهردار معرفی کردند. او در صحبتهایی که داشت به مساله بازگرداندن «آرامش» و «آسایش» به تهران اشاره کرد. اگر خواسته باشیم این سخنان را به زبان علمی برگردانیم و از مفاهیمی استفاده کنیم که در حوزه دانش مدیریت شهری کاربرد دارد، میتوانیم بگوییم منظورشان همان «کیفیت زیست شهری» یا «کیفیت زندگی شهری» است. موضوعی که تقریبا تمامی شهرهای بزرگ و معتبر دنیا، بهدنبال تحقق آن هستند و البته تهران هم از این قاعده مستثنی نیست.
در حال حاضر برای آگاهی از وضعیت زندگی در شهر و شناسایی دقیقتر مسائل و مشکلات و نگرشهایی که شهروندان نسبت به زندگی دارند، «سنجش زیست شهری» به یک ابزار کارآمد برای سیاستگذاران و مدیران شهری تبدیل شده است. این ابزار اجازه میدهد تا با بررسی دقیق موضوعات مختلف شهری، دادههای جامعی از وضعیت زندگی در شهر برای سیاستگذاری و برنامهریزی بهتر بهدست بیاید. همچنین به ادارهکنندگان شهر کمک میکند، به ارزیابی اثرات سیاستهای خود بپردازند و برای بهبود خدماترسانی و توزیع برابر منابع، میان مناطق مختلف شهر تلاش کنند. انجمنهای شهر بهعنوان نمایندگان مردم شهری هم دست به سنجش کیفیت زندگی در شهرهای خود میزنند و بر اساس دادهها و اطلاعاتی که فراهم میآید، سیاستها و برنامههای خویش را دگرگون ساخته یا از نو بنا میکنند. در روزگار کمبود منابع، رقابت برای جلب سرمایه و گروههای خلاق و البته اهمیت آرای شهروندان، کیفیت زیست شهری یک مساله مهم برای همه شهرها است. در نبود چنین دادههایی نه میتوان ارزیابی دقیق و منصفانه از عملکرد مثلا آقای قالیباف داشت و نه میتوان به وعدههای آقای نجفی اطمینان کرد. همهساله مراکزی مانند موسسه مرسر یا مجله اکونومیست گزارشهایی از وضعیت رتبهبندی کیفیت زندگی در شهرهای مختلف جهان منتشر میکنند. این گزارشها مبنایی برای سرمایهگذاری و زندگی میشود و تا اندازه زیادی امکانات و زیربناهای موجود در شهر و نگرش شهروندان به زندگی را بازتاب میدهد. جالب است اشاره شود که بر اساس گزارش کیفیت زیست شهری سال ۲۰۱۷ موسسه مرسر در رتبهبندی ۲۳۰ شهر جهان، رتبه جهانی تهران ۱۹۹ اعلام شد. این در حالی است که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شهر «دبی» با قرار گرفتن در رتبه ۷۴ بهترین جایگاه را در منطقه دارد. پس از دبی، ابوظبی در رتبه ۷۹ جای گرفته است. فاصله زیاد میان تهران بهعنوان پایتخت کشور با این شهرها که عمر چندانی هم ندارند، یک مساله نگرانکننده برای تهران و کشور است.
چنین گزارشهایی فاکتورهای مختلفی مانند میزان درآمد، قیمت کالاها، زیربناهای شهری، میزان ترافیک، فرودگاهها، پروازهای بینالمللی، امنیت و مراکز آموزشی جهانی را در نظر میگیرند و به رتبهبندی شهرها میپردازند. شهرها در طول تاریخ همواره مکانهایی برای پیشرفت و ترقی بهشمار میآمدهاند اما در طول سالهای اخیر، شهرنشینی فزاینده و فقیر شدن شهر موجب شده است تا بسیاری از شهرها بهویژه در کشورهای در حال توسعه، به مکانهایی برای نمایش فقر، فساد و شکافهای طبقاتی تبدیل شوند. بیهوده نیست که در رتبههای آخر گزارشهای کیفیت زندگی، عموما شهرهای منطقه منا، آفریقا و آمریکای لاتین هستند. شهرهای گرفتار چنین مسائلی باید برای حل یا کاهش مشکلات ساختاری خویش مانند فقر تلاش کنند و در راه تحول اجتماعی و نهادی، توسعه زیرساختها و خدمات و نیز مدیریت و ساماندهی انواع آلودگیها بکوشند. زیست شهری شایسته، هنگامی تحقق خواهد یافت که شهرها پایدار باشند. از یک دیدگاه پایداری شهری زمانی محقق میشود که شهرها آن گونه که بارتون متذکر میشود واجد چهار جنبه زیر باشند:
• قابل زیستن بوده و کیفیت مناسب زندگی و فرصتهای عادلانه به تمام شهروندان حتی فقیرترین افراد ارائه دهند.
• قابل رقابت با شهرهای دیگر باشند.
• به درستی اداره و مدیریت شوند.
• از نظر مالی پایدار باشند.
با نگاهی به تجربه تهران میتوان گفت جوهره زیستپذیری یک شهر در فضاهای عمومی آن و میزان حمایت و پشتیبانی آن فضاها از زندگی شهری نهفته است. زمانی که حیات اجتماعی و عمومی رو به انحطاط میگذارد، افسردگی، ناهنجاری، تضاد گروهی و حتی خشونت و استبداد ممکن است بروز پیدا کند. گفتمان عمومی میتواند نظرات و دیدگاههای مختلف را کنار هم جمع کند. به این ترتیب، شهر زیستپذیر باید بیشترین تعداد ممکن گردهماییها، برخوردها و چالشها را بین گروهها و افراد مختلف فراهم کند. قلمرو عمومی در شهر زیستپذیر، همانگونه که جین جیکوب نشان داد، برای یادگیری اجتماعی و جامعهپذیری بسیار حیاتی است. کودکان با مشاهده رفتارهایی مانند مراقبت، مسوولیتپذیری و اعتماد، آنها را یاد میگیرند. قلمرو عمومی برای عملکرد مناسب نیازمند میدانهای شهری است که مولد حیات اجتماعی باشد و نیز محلات همسایگی که به پرورش حس اجتماع محلی بینجامد. این گونه نواحی باید ویژگی عمومی داشته باشند، به راحتی در دسترس باشند و دارای جو صمیمی و دوستداشتنی باشند. آنها باید چند کارکردی باشند و هرروزه بهعنوان محیطی برای رویدادهای اجتماع محلی، صحبت افراد با همدیگر، هماهنگی فعالیتها و جشنهای عمومی مورد استفاده قرار گیرند. شهر زیستپذیر، صاحب عدالت است. چنین شهری جداییگزینی گروههای اجتماعی را نمیپذیرد. در عوض، گفتوگوی بین قومیتها و گروههای اقتصادی متفاوت را تسهیل میکند. گتوها و اجتماعات دروازهدار (Gated Community) در چنین شهری پسندیده نیست. بنابراین میتوان دید که آرامش و آسایش موضوع سادهای نیست و تحقق آن مستلزم داشتن اهداف روشن، ابزارهای دقیق، مجریان با کفایت و عزم و اراده جدی است. در هر حال از آنجا که راه مقصد دراز است و تیم شورای منتخب و شهردار برگزیده آنها در عرصه مدیریت شهری نوسفر هستند، در پایان برایشان آرزوی موفقیت میکنیم و بار دیگر تجربه تلخ شورای دوره اول را به یادشان میآوریم و ابراز امیدواری میکنیم که قدر اعتماد مردم را دانسته و فرصت را برای تحول و افزایش کیفیت زندگی در تهران از دست ندهند.
ارسال نظر